سرویس بین الملل جوان آنلاین: سیاست مذاکره برای مذاکره را دولت حسن روحانی بیش از ۷ سال است که پیگیری و دنبال میکند. سیاستی که برایند آن برای جامعه چیزی جز فقر، عقب ماندگی کشور از اهداف و برنامههای توسعه، ترور و شهادت دانشمندان و فرهیختگان کشور، چند دستگی و شکاف در درون کشور و دهها بحران دیگر چیزی به بار نیاورده است. درحالیکه تصور نخبگان و فعالین سیاسی براین بود که در این شرایط اسفبار کرونایی و تحریمهای ظالمانه امریکا که از هر جهت مردم را تحت فشار روحی و اقتصادی قرار داده و نیاز است برای حفظ یکپارچگی و امنیت روانی فضای جامعه، مسئولان و مقامات از هرگونه جدال و تفرقه افکنی پرهیز کنند.
اما روحانی، رئیس دولت تدبیر و امید، روز گذشته در نشست هیات دولت با تاختن به منتقدان و دلسوزان کشور که معتقد هستند راه حل برون رفت از مشکلات جاری کشور منشا داخلی دارد نه خارجی، گفته است که؛ «کسانی که برای برای رفع تحریم عجله ندارند، شاید وضعشان خوب است و بعضیها که اصرار دارند آمریکا را تطهیر و تهذیب کنند، خوشان میدانند». البته این موضعگیری روحانی چیز چندان تازهای نبوده و نیست و ایشان در طول این سالها مواضع متناقض و جنجالی بسیاری را اتخاذ کرده است. از سوی دیگر حسن روحانی درحالی این سخنان را بیان میکند و خود را مدافع و حامی مردم و قشر ضعیف جامعه نشان میدهد که طبق نظر سنجیها و در میان افکار عمومی این دولت کمترین میزان محبوبیت و مقبولیت را دارد.
اوج فاجعه آنجایی است که این دولت حتی در میان حامیان خود هم مهجور واقع شده و سرسختترین طرفداران این دولت امروز با این حجم از ناکارامدیها حاضر نیست از این دولت دفاع کند.
حال این پرسش مطرح میشود که چرا روحانی با بیان سخنان جنجالی تلاش میکند جامعه را ملتهب کند؟ آیا مذاکره راهکار حمایت از قشر محروم جامعه است؟ راه حل برون رفت از تحریمها و مشکلات در جامعه چیست؟
برای تبیین و تحلیل این پرسش دلایل گوناگونی میتوان ارائه کرد. گام نخست اینکه دولت روحانی تنها دولت بعد از انقلاب است که بعد از دو دوره نشستن بر کرسی ریاست جمهوری، هیچ دستاوردی ملموسی برای کشور به همراه نداشته است. عموماً دولتها در همه جای دنیا تلاش میکنند میراثی از دوران مدیریتی خود در سطح جهان و یا کشور خودشان به یادگار بگذارند.
اما دولت روحانی نه تنها میراث مثمرثمری برای جهان و کشور نداشته، بلکه با انبوهی از ناکارآمدیها دولت را میخواهد به رئیس جمهور بعدی تحویل دهد. روحانی تنها اقدام بنیادی که در این سالها انجام داد همان توافقنامه بی سرانجام برجام بود که این توافقنامه جدا از اینکه هیچ ثمرهای برای کشور به همراه نداشت، حتی دولتهای غربی به صورت ظاهری و نمادین هم به آن متعهد نماندند و امریکا با خروج یک جانبه از برجام عملاً این توافقنامه را بی خاصیت و کشورهای اروپایی و عرب حوزه خلیج فارس را هم وقیحتر کرد. حال روحانی تلاش میکند حتی به صورت نمادین و با تنفس مصنوعی برجام را احیا کند. اما این اقدام روحانی محلی از اِعراب ندارد، چراکه اول اینکه شرایط امروز ایران با سال ۹۲ و ۹۶ کاملا متفاوت است. دوم اینکه اشتباهی که یکبار با مذاکره کشور متحمل شده است را نمیشود برای دورههای بعدی تکرار کرد. سوم اینکه هیچ تضمین و گارانتی را برای اجرائی شدن هرگونه مذاکره نه دولت ارائه میکند و نه از کشورهای غربی میتوان انتظار داشت. گام دوم اینکه روحانی تلاش میکند با فرافکنی و جنجال مسئولیت اشتباهات و خسارتهایی که بر کشور تحمیل کرده را به گردن دیگران بیاندازد و این حجم از ناکارآمدیها را که در کشور به بار آورده را به گردن نگیرد. درحالیکه (با فرض محال) حتی بپذیریم که سایر جناحها در کار دولت سنگ اندازی کرده اند، این موضوع به هیچ عنوان دلیلی برای توجیه اشتباهات و نابسامانیهای جاری کشور نمیشود.
چون مسئولیت اداره کشور با شخص رئیس جمهور است. گام سوم هدف از این جنجال و هیاهوی حسن روحانی، ایجاد یک دو قطبی در سطح جامعه است که فضا از امروز به نحوی پیش برود که مسیر برای انتخاب حزب اصلاح طلب هموار شود. اصلاح طلبان که در دوره پیشین با دستاورد مذاکره و برجام توانستند برنده انتخابات شوند در این دوره هیچ دستاوردی جز فقر و ناکارآمدی برای کشور به همراه ندارند و تنها راه پیروزی انها توسل به اقدامات سلبی و همراه شدن با دشمنان کشور است. از جمله این اقدامات سلبی میتوان به تشکیک در حضور نظامیان در انتخابات، زیر سوال بردن اقدامات مجلس شورای اسلامی در تدوین و تفسیر قانون انتخابات، تصویب FATF و... اشاره کرد. نگارنده براین باور است که در مجموع این قبیل اقدامات روحانی نه تنها راهگشای بحرانهای کنونی کشور نیست، بلکه تنها باعث بهره برداری دشمن و بدخواهان نظام میشود. گام چهارم اینکه روحانی به کشورهایی چشم دوخته است که رفتار و عملکرد و ماهیت پلید انها در قضیه کرونا برای جامعه ایران کاملا آشکار شده است؛ که اولا این کشورها چقدر ضعیف و ناتوان هستند.
دوما وقتی پای منافع خودشان باشد چطور به تعهدات خود پشت پا میزنند و تاسفبارتر اینکه چطور حتی با فریب و نیرنگ ناتوانی خود را پنهان میکنند و ژست توانمندی به خود میگیرند. همانند رفتار دولت انگلیس که ویروس جهش یافته کرونا که به «ویروس انگلیسی» شهرت پیدا کرده را چطور ماهها پنهان کرده و به مردم از میزان کشندگی و سرعت فزاینده شیوع آن امار و اطلاعاتی نمیدهد. شایستهتر این است که رئیس جمهور ضمن پذیرش ناکارآمدیهای جاری در کشور تلاش کند با همراهی با سایر جناحها مسیر توسعه کشور را ریل گذاری و مهیا کند. با بررسی تاریخ معاصر کشور به این نتیجه میرسیم که فرافکنی و حاشیه سازی هیچگاه از سوی مردم مقبولیت و محبوبیت ایجاد نمیکند، بلکه برعکس باعث ضدیت مردم با آن دولت میشود، چراکه مردم ایران جدا از ولایتمداری، همواره پشتیبان و حامی نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و هستند و برای حفظ این نظام انقلابی هزاران شهید تقدیم وطن کردهاند. از شهید حاج قاسم سلیمانی تا شهید فخریزاده و شهدای گمنام و مدافعان حرم گواه این موضوع است. پس توصیه داریم جناب رئیس جمهور از تاریخ درس گرفته و این حاشیه سازی و جنجال آفرینی را متوقف کند.
در پاسخ به پرسش دوم باید اذعان کرد که یقینا راه برون رفت از مشکلات جاری کشور مذاکره با غرب نیست، چراکه هدف غرب از مذاکره محدود و محروم کردن کشور از مسیر استقلال و توسعه است. مسیری که نمیخواهد هدف و آرمان انقلاب اسلامی نه سرانجامی پیدا کند و نه الگویی برای دیگر کشورها (محور مقاومت) باشد. غرب میخواهد ایران یک کشور ضعیف و وابسته باشد که مجیزگویی کشورهای غربی را کند. غرب به هیچ عنوان تا به امروز از پیشرفت و توانمندی کشورما خرسند نبوده و نیست. آن دسته از کشورها مطلوب غرب است که غربیها بتوانند منابع زیرزمینی و طبیعی انها را به تاراج ببرند، مهمات و اسلحههای خود را به فروش برسانند، در مسائل داخلی انها دخالت و برای آنها تصمیمگیری کنند و به بیان بهتر گاو شیرده غربیها باشند.
برای کشورهای غربی ایران یک کشور انقلابی مزاحم است که به منافع و اهداف انها ضربه وارد میکند و مانع جدی برای بسط استعمارگری و امپریالیستی غربیها در منطقه و جهان است. با وجود ایران، غرب عملا نمیتواند برنامههای شوم و ننگین خود را در سایر کشورها پیاده سازی کند و ان کشورها را تحت سلطه خود قرار دهد. همانند آنچه در سالیان اخیر در سوریه، عراق و یمن اتفاق افتاد. جمهوری اسلامی با حمایت از محور مقاومت مانع از آن شد که صهیونیستهای اسرائیلی سرزمینهای لبنان، وهابیون و مزدوران سعودی سرزمین سوریه و یمن، تروریستهای امریکایی کشورهای عراق و افغانستان و... را به کنترل و سلطه خود در بیاورند. چگونه میتوان به غربی که وجود یک ایران مقتدر و توانا مانع از استعمارگری آنها میشود، دلخوش بود و انتظار داشت انها خواهان عظمت و اقتدار ایران هستند. ایران برای غرب یک دشمن بالقوه و مزاحم است که باید به هر طریقی این دشمن از میان برداشته شود. اسباب مقابله با ایران هم کاملا مشخص است که از جمله میتوان به تحریم اقتصادی، تحریم بانکی، هجمه رسانهای، ترور نیروهای متخصص و انقلابی، ایجاد آشوب و نزاع داخلی، خرابکاری در تاسیسات، حملات سایبری و.. اشاره کرد.
با این توضیح دلخوش کردن به مذاکره یک توهم واهی و یک سرابی بیش نیست. نکته حائز اهمیت در این موضوع آنجایی است که برخی احزاب و شخصیتهای سیاسی، با علم به این موضوع، اما همچنان دلخوش به سراب مذاکره هستند. این جماعت یا درک سیاسی که واقعیت دنیا را متوجه شوند را ندارند و یا خائن به کشور هستند که در طول ۴۰ سال دشمنی غربیها از ترور، تهدید و تحریمها را دیده اند، اما میکوشند از آن چشم پوشی کرده و بر آن و مهر تایید بزنند.
در پاسخ به پرسش سوم اینگونه میتوان استدلال کرد که راهکار مشکلات جاری کشور طبق اذعان مسئولان خود دولت تدبیر و امید و کارشناسان و تحلیلگران سیاسی و اقتصادی بیش از ۷۰ درصد منشاء داخلی دارد. به این معنا که اگر سومدیریتها، صدور قوانین خلق الساعه، کارشکنی در اداره کشور، ناهماهنگیها در مدیریت کشور، رانت و اختلاس، کم کاری و قصور مسئولان و دهها مشکل ریز و درشت دیگر وجود نداشت، یقینا کشور با این مشکلات مواجه نبود. اگر مسئولان اجرایی کشور تلاش میکردند الگوی جهادی و انقلابی را با الگوی اشرافیگری و تنپروری جایگزین کنند، دیگر مشکلات اقتصادی در کشور وجود نداشت.
البته به برکت وجود نیروهای جهادی و انقلابی که به فرمان مقام معظم رهبری، همدلی و همراهی گستردهای را با دولت انجام داد؛ که اگر این نیروها وارد صحنه نمیشودند، یقیناً اقتصاد ایران در مقابل تحریمهای ظالمانه کمر راست نمیکرد. چون دولت تدبیر و امید بجای اتکا به توان داخل، همه نگاه و توان خود را صرف مذاکره و چشم دوختن به غربیها کرد و امیدوار شد تا گره اقتصادی از دفترکار رئیس جمهور امریکا حل و فصل شود. ویروس کرونا و تحریمها با همه بحرانهایی که برای کشور ایجاد کردند، اما این واقعیت را در کشور علنی کرد که با توسل به توان و پتانسیلهای داخلی میتوان بر هر مشکلی فائق امد. اگر جوانان و متخصصان ایرانی نبودند، امروز تولید انبوه ماسک، دستگاه اکسیژن ساز، داروهای ضد کرونایی، واکسن کرونا و هزاران پیشرفت دیگر در کشور معنا نداشت. شایستهتر این است که دولت بجای نگاه به خارج همه توان و تمرکز خود را معطوف به پتانسیل داخل کند و مطمئن باشد مشکلات کشور از اتاق کار ترامپ یا بایدن حل نخواهد شد. اگر قرار بود مشکلات کشور از اتاق کار رئیس جمهور امریکا حل و فصل شود، یقینا کشورهای عربی امروز یکی از پیشرفتهترین کشورها بودند نه اینکه برای یک قطعه ساده محتاج و وابسته امریکاییها باشند.
شایستهتر این است که دولت بجای نگاه به خارج همه توان و تمرکز خود را معطوف به پتانسیل داخل کند و مطمئن باشد مشکلات کشور از اتاق کار ترامپ یا بایدن حل نخواهد شد. اگر قرار بود مشکلات کشور از اتاق کار رئیس جمهور امریکا حل و فصل شود، یقینا کشورهای عربی امروز یکی از پیشرفتهترین کشورها بودند نه اینکه برای یک قطعه ساده محتاج و وابسته امریکاییها باشند.