سرویس بین الملل جوان آنلاین: نام ژاپن از یک طرف تداعیکننده بمباران اتمی ددمنشانه هیروشیما و ناکازاکی به دست ایالات متحده است که در آن بیش از ۲۲۰ هزار نفر کشته شدند و از دگرسو یادآور پیشرفتهای فزاینده صنعتی و فناورانه است. ژاپن که تا پیش از جنگ جهانی دوم بر نظامیگری به معنای تسلط نیروهای نظامی بر تصمیمات سیاسی و زندگی اجتماعی مردم تأکید داشت و به عنوان یکی از قدرتهای همسو با آلمان نازی علیه متفقین وارد نبرد شد، با بیش از ۲ میلیون قربانی در جنگ، از دست دادن متصرفات خود در آسیای شرقی، ویرانی نیمی از شهرها و روستاها و از هم پاشیده شدن اقتصاد و صنعتش، سرانجام تن به شکست داد. با اشغال این کشور به دست متفقین و در رأس آن ایالات متحده، ارتش ژاپن منحل شد. از آن پس طبق اصل نهم قانون اساسی، استفاده از جنگ به عنوان یک حق حاکمیت ملی ممنوع و داشتن نیروهای مسلح نیز منتفی اعلام شد، اما با شدت یافتن جنگ سرد و رخدادهای شرق آسیا از جمله جنگ کره، نداشتن نیروی نظامی یک ضعف محسوب و در سال ۱۹۵۴ نیروی مسلح ژاپن تحت عنوان «نیروهای دفاع از خود» برای حفاظت و دفاع از مرزهای کشور احیا شدند.
ژاپن همواره سعی داشت با توسل به اصل نهم قانون اساسی خود، در جنگهای فرامرزی حضور نداشته باشد و تنها در شرایط خاص، در عملیاتهای صلحبانی سازمان ملل متحد شرکت کند، اما در چند سال اخیر، سعی در خروج از انزوای نظامی و احیای ارتش خود دارد. در سال ۲۰۱۵ پارلمان این کشور، با تفسیر جدیدی به نام «دفاع جمعی» از اصل نهم قانون اساسی، موضوع حضور نیروهای نظامی در خارج از مرزهای خود را با همراهی متحدین تصویب کرد. اعزام ناوشکن و دو هواپیمای گشتزنی به خاورمیانه در سال گذشته برای تأمین امنیت عبور و مرور کشتیهای تجاری در این راستا صورت پذیرفت. همچنین افزایش سالانه بودجه نظامی ژاپن در دهه اخیر، نشان از اهمیت نقش قدرت نظامی در تفکر دولتمردان ژاپنی است.
شرایط پیرامونی از جمله تهدیدهای چین، روسیه و کرهشمالی، بهدست آوردن سهم بیشتری از بازار فروش تسلیحات نظامی، احیای عظمت نظامی گذشته در حد معقول و اتکای به خود در تأمین امنیت تا وابستگی به ایالات متحده، مهمترین دلایل رو آوردن ژاپن به تقویت قدرت نظامی به حساب میآید.
۱- تهدیدهای پیرامونی
افزایش روزافزون قدرت چین در شرق آسیا و ادعای مالکیت بر دریای چین و برخی جزایر در این منطقه از جمله «سنکاکو» که در اختیار ژاپن قرار دارد و از نظر ذخایر نفت و گاز و مجاورت خطوط بینالمللی دریایی به آن دارای موقعیت منحصر به فردی است؛ اقدامات نظامی روسیه مانند استقرار سامانه دفاع موشکی اس ۴۰۰ و ۳۰۰ در جزایر «کوریل» که ژاپن آن را «قلمرو شمالی» خود مینامد، اما بعد از جنگ جهانی دوم تحت حکمرانی روسیه قرار گرفته، مانورهای نظامی و گشتهای هوایی روسیه در مجاورت مرزهای این کشور؛ و در نهایت آزمایشهای موشکی گاه و بیگاه کرهشمالی، ژاپن را وادار کرده صرفاً به اقدام دفاعی بسنده نکند و توانایی تهاجمی خود را ذیل بازدارندگی تقویت کند. تصویب بودجه نظامی ژاپن به میزان ۵۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱، تحقیق و تلاش برای ساخت جنگندههای نسل پنجم و ششم، موشکهای دوربرد ضد ناو، خرید جنگندههای بهروز و ساخت ناوهای دریایی در این راستا هدفگذاری شده است.
۲- سهم بیشتر از بازار تسلیحات نظامی
امروزه درآمد حاصل از فروش جنگافزارهای نظامی سود هنگفتی نصیب کشورهای سازنده میکند. ایالات متحده به عنوان بزرگترین صادرکننده با داشتن ۲۳ درصد، روسیه ۲۱ درصد و فرانسه ۸ درصد از سهم بازار تسلیحات را در اختیار خود دارند. سهم ژاپن از این بازار نزدیک به ۲ درصد در سال ۲۰۱۸ بوده است. اکنون این کشور تلاش دارد با افزایش بودجههای تحقیقاتی نظامی خود در عرصه فناوریهای نوین نظامی، جایگاه خود در این بازار را ارتقا دهد.
۳- احیای عظمت نظامی گذشته
قدرت ژاپن در دوران «امپراتوری میجی» تا جنگ جهانی دوم رشد بسیاری را تجربه کرد و در این فاصله زمانی چین و روسیه را در جنگ مغلوب و به عنوان یک قدرت استعماری، سرزمینهای بسیاری را در شرق آسیا به تصرف خود درآورد. اما با شکست در جنگ دوم جهانی، مستعمرات خود را از دست داد و به اشغال متفقین درآمد و از آن هنگام تاکنون تنها قدرت آسیایی بوده که واحد نظامی برونمرزی نداشته است. با توجه به قدرت نظامی یاد شده در گذشته و فقدان آن پس از جنگ، ژاپن سعی در بازتعریف قوانین و مقررات خود جهت مهیا نمودن حضور در فرای مرزهایش بوده است. از زمان شکست در جنگ جهانی دوم تاکنون، همواره در ذهن رهبران ژاپن، دستیابی به قدرت نظامی برتر همانند گذشته یک آرمان باقی مانده است.
۴- اتکا به خود در تأمین امنیت تا وابستگی به ایالات متحده
از سال ۱۹۵۲ و اجرایی شدن پیمان صلح سانفرانسیسکو میان متفقین و ژاپن، «معاهده حفظ امنیت میان ژاپن و ایالات متحده» امضا شده است. بر اساس این پیمان، ژاپن با اعطای پایگاه و هزینههای نظامی به ایالات متحده، امنیت خود را توسط امریکا تضمین میکند. تقریباً هر پنج سال نشستهایی در زمینه تأمین مخارج نیروهای امریکایی و مسائل مربوطه میان دو طرف انجام میگیرد. طی مذاکرات اخیر، ترامپ به کرات از وضعیت موجود در این پیمان انتقاد کرده و خواستار افزایش هزینههای نظامی ژاپن و پرداخت پول بیشتری جهت مخارج نیروهای امریکایی در این کشور شد. به همین دلیل مذاکرات بدون نتیجه ماند و به سال میلادی پیش رو و با دولت جدید ایالات متحده موکول شد. در کنار این مهم، رفتار ترامپ در قبال اعراب و بخصوص عربستان برای اخذ هزینههای بیشتر نظامی در تأمین امنیتشان که عملاً با حمله انصارالله یمن به تأسیسات آرامکو، پوشالی بودن آن نمایان شد، ژاپن را متوجه کرد که نمیتوان بقا و امنیت خویش را به دستان کشور دیگری سپرد. از این نظر، ژاپن بهدنبال آن است که خود را به عنوان یک متحد تقریباً برابر در کنار امریکا معرفی کند و نه کشوری منفعل و منزوی در عرصه نظامی.
در مجموع، خط مشی اخیر ژاپن، بیانگر اتکای به خود در حفظ امنیت و بقا، خروج از انزوای نظامی و آرمان این کشور برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای و فرامنطقهای از یک سو، و برقراری توازن راهبردی مقابل چین، روسیه و کرهشمالی از سوی دیگر است. تدوین خط مشی «برنامه دفاع ملی» و «خریدهای نظامی» در دولت «شینزو آبه» و پیگیری آن در دولت جدید که بر تحقیق و توسعه فناوریهای ردیابی و انهدام موشکهای کوتاهبرد و دور برد، بهروز کردن نیروی هوایی و دریایی و تقویت قدرت پدافندی این کشور تأکید دارد، شاهدی بر این مدعاست. برای دولتمردان ژاپن در شرایط کنونی منطقه و جهان، مطلوبترین راهبرد دفاعی و بازدارنده، تقویت قدرت تهاجمی شناسایی شده است و به نظر میرسد در آیندهای نزدیک، قدرت نظامی ژاپن به ویژه از نظر کیفی، از سایر رقبای منطقهای پیشی بگیرد.