منوچهر محمدی، تهیهکننده باسابقه سینمای ایران اخیراً و پس از آشکار شدن نظر رهبر انقلاب درباره فیلم مارمولک در مستند غیررسمی عنوان کرده است: «بخشی از فرمایشات اخیر مقام رهبری که در مستندی به نام غیررسمی انتشار یافت و نشر آن ابعاد گستردهای پیدا کرد، به حسن ظن ایشان به فیلم سینمایی مارمولک برمیگشت که برای بنده تازگی نداشت. نظر مبسوط و کامل ایشان در زمان قبل از نمایش عمومی فیلم مارمولک به اطلاع ما رسید که بهرغم درخواست وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای انجام پارهای اصلاحات، ایشان فرموده بودند که نیازی نیست، حتی در باب تغییر اسم اثر نیز ایشان فرموده بودند که لزومی ندارد و اظهارات محبتآمیز دیگری که جای گفتن و بنای گفتن نیست.»
اظهارنظر جناب منوچهر محمدی در موضوع دریافت مستقیم نظر رهبری درباره فیلم مارمولک، آن هم پیش از اکران عمومی فیلم و توقیف جنجالی آن از چند منظر قابل توجه و تأمل است؛ اول اینکه چرا آقای محمدی و دیگر عوامل سریال از جمله کارگردان محترم همان زمان که عدهای معدود از گوشه و کنار به فیلم انتقاد میکردند، به طور منطقی برای ممانعت از توقیف و پایین کشیدن فیلمشان نظر رهبر انقلاب را علنی و رسانهای نکردند و ۱۸ سال این نظر را مسکوت نگه داشتند و به عبارتی بایکوت کردند. به نظر میرسد در بیان نظر رهبری دلیل موجهی از جانب ایشان و دیگر عوامل فیلم، به ویژه آقای تبریزی وجود نداشته باشد. کمال تبریزی، کارگردان فیلم مارمولک نیز همواره در اینباره مشی بایکوت را شیوه راه قرار داده است. واقعیت ماجرا این است که عده کمی از جامعه از نظر رهبر انقلاب درباره فیلم مارمولک خبر داشتند و تلقی عمومی و رایج چیز دیگری بوده و این تلقی در میان بخشی از جامعه به طرزی پررنگ سنگینی داشته است. با این حال این دو بزرگوار هیچگاه در این سالها حاضر نشدند به واقعیت ماجرا اشاره کنند و پس از نزدیک به دو دهه که مستند غیررسمی از تلویزیون پخش شد، جناب محمدی سکوت سالیان خود را شکسته و عنوان کردهاند که این سخنان نه تنها برایش تازگی ندارد، بلکه رهبر انقلاب با تغییر اسم فیلم هم مخالف بودند و اظهارات محبتآمیز دیگری هم داشتند که جای گفتن و بنای گفتن آن نیست.
خوب است ایشان به این سؤال پاسخ دهند که چرا ۲۰ سال نظر رهبر انقلاب را مسکوت نگه داشتند و حاضر نشدند از پشت پردههای پایین کشیدن فیلم و توقیف مشکوک آن سخنی به میان بیاورند. آیا در رعایت اصل مهم وفاداری و امانتداری، بیان حقیقت به منظور روشنگری اذهان عمومی اهمیت ویژهای ندارد؟