زمانی که دانشآموز بودیم، دانشجو را فردی با یک کیف پر از کتاب و جزوه به دست و به دنبال علم و دانش تصور میکردیم که بیشتر اوقات خود را در کتابخانه و در کلاس درس میگذراند و دانشگاه را مدینه فاضلهای میدانستیم که با وارد شدن به آن تمام مشکلات ما حل میشود و پیشرفت و ترقی زیادی عایدمان میشود! برای همین تا پای جان برای ورود به دانشگاه زحمت میکشیدیم و از خواب و خوراک خود هم در این راه مایه میگذاشتیم....
اما آیا واقعاً اینگونه است؟
از خود دانشجویان که میپرسی دانشجو کیست؟ به طنز میگویند: دانشجو یک موجود بیپول، عاشق تخممرغ، چرتزننده در کلاسهای درس، آویزان درختهای توت دانشگاه، شرکتکننده اصلی جشنهای دانشگاه، عاشق جمله «خسته نباشید» در کلاسهای درس و همیشه در جست و جوی جزوه است!
متأسفانه این طنز تلخ جامعه امروز ماست. آیا دانشجو بودن فقط حفظ کردن طوطیوار اسلایدهای اساتید و دائم در پی جزوه دویدن است؟ متأسفانه بسیاری از دانشگاههای ما دانشجو پرور نیستند، دانشآموز پرور هستند! و شاید بهتر است اسم دانشگاه را از روی سردر خیلی از آنها برداشت و به جایش «مدرسه بزرگسالان» قرار داد. دانشجو بودن فقط مختص و محدود به کلاس و درس و دانشگاه نیست. میشود تا آخر عمر دانشجو بود و دانشجووار زندگی کرد. دانشجو بودن مقام کمی نیست و نباید از آن غفلت شود یا دست کم گرفته شود. دانشگاه نمونه یک جامعه کوچک است، هر زمان که این جامعه کوچک و افراد آن (دانشجویان) اصلاح شوند، کشور که جامعه بزرگتر است نیز اصلاح خواهد شد. کار و وظایف دانشجویان امروز به مراتب سنگینتر است و برای ادای این وظایف نیاز به واحدهایی دارند که در دانشگاه تدریس نمیشود و باید خودشان به دنبال آنها بروند.
دانشجو همانطور که از اسمش هم برمیآید باید به دنبال علم برود، علم در هر زمینهای. تا بتواند آن را در حال و آینده و برای پیشرفت خود و کشورش به کار ببندد، یک دانشجوی واقعی مطالبهگر است. مشکلات جامعه و دانشگاه را به خوبی میشناسد و درک و در جهت حل آن تلاش میکند. مسئولیتپذیر است، از زیر کار و مسئولیت شانه خالی نمیکند، به دنبال پیشرفت است نه اینکه فقط درجا بزند. خلاق است و سرشار از ایدههای ناب، امیدوار و با ذوق است. نقاد است، نقد سازنده دارد نه اینکه فقط یک گوشه بنشیند و غر بزند و اقوام و اموات مسئولان و اساتید را مورد لطف خود قرار دهد بلکه در پی تغییر است، تغییری در جهت مثبت در خود و اطراف خود.
دانشجو حقطلب و عدالتطلب است، توان شنیدن نظرات مخالف و متفاوت با نظرات و عقاید خود را دارد؛ چراکه به دنبال حقیقت و بهترین مطالب و علوم است. یک دانشجو به دانشگاه میآید تا ساخته شود و بسازد نه اینکه اندوختههایی هم که از قبل داشته است بگذارد و بعد از چند سال از دانشگاه برود بدون اینکه آبی از آب تکان بخورد. اگر مشکلات را همین جوانان و دانشجویان حل نکنند و به فکر برطرف کردن آنها نباشند، پس چه کسی حل میکند؟ با این اوصاف میبینید که چقدر دانشجوی واقعی کم داریم و به گمانم باید تعدادی دانشجو هم از خارج وارد کنیم!
هر کس باید در جایگاه خود درست و صحیح کار کند و انجام مسئولیت کند، دانشجو هم همینطور. دانشجو فقط به دنبال مدرک گرفتن و دکتر و مهندس شدن نیست. دانشجو، دانشجو است. لطفاً دانشجو باشید.
*کارشناسی ارشد بهداشت عمومی