سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: در جهان امروز سبک زندگی (Lifestyle) بسیار مهم شمرده میشود؛ مجموعهای از منشهای ذاتی ما و همچنین روشهایی که برای ادامه حیات برگزیدهایم.
بحث سبک زندگی در بسیاری از سخنان رهبر فرزانه و از جمله بیانیه گام دوم انقلاب مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. ایشان در مهر ۱۳۹۱ در جمع پرشور جوانان خراسان شمالی سؤالات مهمی را در این خصوص مطرح نموده، آسیبشناسی آنها را خواستار شدند. در پاسخ به این مطالبه اساسی هر هفته یکی از این سؤالات را مطرح کرده و به بررسی پاسخ خواهیم پرداخت. تاکنون به بحث و بررسی درباره ۲۳ سؤال پرداختهایم و، اما پرسش بیست و چهارم: «محکمکارى در تولید چقدر وجود دارد؟.»
سبکزندگی و محکمکاری در تولید
این سلسله مباحث در پی آن است که نوعی بهبود در سبک زندگی ما بهوجود آورده و اندکی ما را به تأمل وادار کند. رهبر معظم انقلاب تعبیر دقیقی دارند که روشنگر بحث ماست: «فرهنگ زندگی متأثر از تفسیر ما از زندگی است و هر هدفی را برای زندگی تعیین کنیم، سبک خاصی را به همراه میآورد.» وقتی سخن از مقوله مهم «محکمکارى در تولید» به میان میآید، نقش اصلی را در این ماجرا مردم ایفا میکنند. دولتها میتوانند با ریلگذاری و برنامهریزی مناسب زمینه را برای رونق اقتصادی کشور فراهم سازند. نخبگان نیز وظیفه سنگینی در آیندهنگری و رفع تنگناها دارند. از این رو شایسته است که به نقش مردم، دولتها و نخبگان به صورت مجزا اشاره شده و وظیفه هر یک در روند محکمکارى در تولید مشخص شود.
نقش مردم در محکمکارى در تولید
در این بخش من ترجیح میدهم به جای طرح مباحث تکراری ناکارآمد به بیان یکی از شیوههای جذاب ژاپنی برای پیشرفت و توسعه پرداخته، از این رهگذر محکم کاری را بازتعریف کنم.
ژاپنیها مفهوم پرکاربردی دارند که از آن با عنوان «کایزن» - بهبود دائمی برای رسیدن به نتیجه بهتر- یاد میکنند. ژاپنیها با مدنظر قراردادن مفهوم کایزن رفتارهای جالبی در پیش میگیرند که عزرا ووگل در کتاب «ژاپن کشور شماره یک» به مهمترین آنها اشاره میکند. وی معتقد است ژاپنیها در ورای چنین افکاری توانستهاند جایگاه ویژهای را در میان مردم جهان به دست آورند.
الف- نوجویی و بردباری: ملت ژاپن یاد گرفتهاند که در برابر اندیشههای جدید بردبار و شکیبا باشند.
ب- چشمداشت اهداف بلند مدت: ژاپنیها آمادهاند برای رسیدن به اهداف مهم از منافع کوچک چشمپوشی کنند.
ج- تلاش جمعی: مردم ژاپن شیفته تعامل با گروههای اجتماعیاند. آنان تلاش جمعی را بر کوششهای فردی ترجیح میدهند.
د- سختکوشی: مبارزه با عناصر نامساعد طبیعت و دشواریهای نامأنوس زندگی شیوه متداول زندگی ژاپنی است.
ه- آمیزش نو و کهنه: ژاپنیها قادرند از مظاهر تمدن جدید در کنار مزایای فرهنگ سنتی نهایت استفاده را ببرند.
نیمنگاهی به این عوامل میتواند برای ملت ما نیز ارمغانی از تلاش و تولید و جهش اقتصادی به بار آورد.
نقش دولتها در سیاستگذاری اقتصادی
دولتها در سیاستگذاری اقتصادی نقش مهمی دارند. لزوم توزیع عادلانه امکانات از جمله این سیاستهاست. امری که پس از وقوع انقلاب اسلامی هیچگاه محقق نشده و امروزه بسیاری از دستگاهها هستند که ارز دولتی دریافت میکنند تا اجناسی بخرند که به هیچوجه با مأموریت سازمانی آنان همخوانی ندارد. امری که از فساد اقتصادی سر برآورده، به ظلم و بیعدالتی دامن میزند.
سیاست مهم دیگر اهتمام دولتها بر تولید، سختگیریهای نظارتی بر کنترل کیفیت و فراهمکردن زمینه برای صادرات کالای داخلی است. در حالی که همیشه بخش عظیمی از انرژی دولتها مصروف واردات کالای خارجی شده و میشود.
سخن رهبر معظم انقلاب به محمد شریعتمداری وزیر بازرگانی دولت هفتم بسیار قابل تأمل است: «هر وقت شما حرف از واردات میزنید، این بند دل من میلرزد.»
اگر همه مسئولان نظام چنین دغدغهای داشتند، پیشرفت کشور ما سریعتر رقم میخورد! سیاست بیبدیل دیگر توجه به استارتآپها، شرکتهای نوپا، کارگاههای کوچک و بنگاههای زودبازده است. این توجه باید جدی و واقعی باشد، نه آنکه شرایط برای عدهای زالو صفت فراهم شود که از این امکانات بهرهمند شده و از این کلاه برای خود نمدی بدوزند.
در روزگاری که ژاپن در حال تسخیر بازارهای اروپا و امریکا بود، ویلیام اوچی محقق و نویسنده امریکایی به این کشور سفر کرد تا به رموز موفقیت ژاپنیها پی برده، از تفاوت مدیریت اقتصادی ژاپنی و غربی رمزگشایی کند.
او بعدها در کتاب مهم خویش «تئوری Z» که در سال ۱۹۸۱ منتشر شد، مینویسد مدیریت ژاپنی برخلاف مدیریت غربی از مزایایی برخوردار است که رمز موفقیت ژاپنیها نیز به همین مزایا برمیگردد.
نخست آنکه استخدام در ژاپن مادامالعمر است و ژاپنیها محل کار خویش را، چون معبدی مقدس از آن خود میدانند. دوم آنکه در ژاپن اولویت، منافع ملی و تخصصهای مورد نیاز جامعه است. ژاپنیها برخلاف غربیها به تخصصهای ریز اهمیت چندانی نمیدهند. سوم آنکه ارتقای شغلی در ژاپن کند و افقی است، بنابراین افراد برای رشد و ترقی، دیگران را زیر پا له نمیکنند. چهارم آنکه در ژاپن مسئولیتها جمعی است؛ یعنی مجموعهها به جای افراد خود را مسئول سود و زیان کار میدانند. پنجم آنکه جابهجایی در ژاپن به ندرت انجام میگیرد و افراد با عنایت به جایگاه ثابت خویش با جان و دل کار میکنند و سرانجام و مهمتر از همه آنکه در ژاپن نگاه به کارگر، نگاه انسانی است، برخلاف غرب که به کارگر نگاهی ابزاری دارد.
خوانندگان گرامی اذعان میکنید که اگر دولتها به جای بحثهای بیهوده قدری به این مسائل توجه نشان دهند، ما نه تنها در اقتصاد و تولید که در سایر عرصهها نیز گوی سبقت را از دیگران خواهیم ربود.
نقش نخبگان در رفع تنگناها
پس از بیان نقش مردم و حاکمیت در تولید و استانداردهای آن باید خاطر نشان کنم که قصد نویسنده در این مقال این نیست که تنها به بیان دیدگاههای خویش مبادرت نموده، چشم بر محدودیتهای گوناگون اقتصادی ببندد. محدودیتهایی که بعضاً کمر دولت و ملت را خم کرده است. خیر؛ همگی خوب میدانیم ما در شرایط تحریم به سر میبریم. در این شرایط گاه مجبوریم کالای خود را بفروشیم و به جای دلار به صورت تهاتری جنس خارجی وارد کنیم. کالایی که در اغلب اوقات خودمان قادریم بهتر از آن را تولید کنیم!
میدانیم که گاهی بهخاطر همین شرایط و در دنیای بیرحم امروز باید با برخی قدرتهای بزرگ معاملههای نابرابر کنیم تا به عنوان مثال در شورای امنیت هوای ما را داشته باشند.
میدانیم که هنوز در بخش قابل توجهی از افراد جامعه، اقبال زیادی نسبت به برندها و کالاهای خارجی وجود دارد. همچنین آگاهیم که بخشی از مردم ما هنوز رویکرد مناسبی نسبت به استفاده از کالاهای مرغوب، اما گرانقیمت داخلی ندارند تا تولیدکننده نیز ترغیب شود از مواداولیه مناسب و استاندارد استفاده کند. در این شرایط تولیدکننده مجبور است برای آنکه قیمت تمام شده کالا ارزانتر شود، از مواد اولیه نامرغوب استفاده کند.
میدانیم علاوه بر وجود اجناس چینی بُنجل و ارزان قیمت که در بسیاری از اوقات بازار را اشباع کرده، قبضه شدن بازار از سوی برخی دانهدرشتها نیز کمر کاسب جزء را شکسته و نفس او را بند آورده است. همین امر باعث شده است که تنظیم بازار، نه براساس مصلحت کشور و سود مشتری که بر اساس سود رانت خوار صورت پذیرد.
همچنین میدانیم به خاطر انحصار برخی کالاها در دست مُشتی سودجو قدرت رقابت از تولیدکننده و قدرت انتخاب از مردم گرفته شده است.
همه اینها را میدانیم، اما وظیفه نخبگان این نیست که همواره برای شرایط عادی جامعه برنامهریزی و امکانسنجی کنند، بلکه گاهی موظفند در شرایط سخت و دشوار و با وجود همه مضیقهها و محدودیتها به حاکمیت راهکار بدهند که جامعه را از سردرگمی نجات داده و به مسیر رشد و ترقی سوق دهد.
اگر امروز و در این شرایط پیچیده، خواص و نخبگان اقتصادی به وظیفه خود عمل نکنند، فردا خیلی دیر است!
* عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی