سرویس حوادث جوان آنلاین: پانزدهم اسفندسال۹۶، مردی با اداره پلیس تماس گرفت و گفت که یکی از دوستانش به او پیام داده و اعلام کرده همسر و پسر ۸سالهاش را به قتل رساندهاست. وی گفت: «دوستم سروش نام دارد و همکارم است که در یکی از خیابانهای تهرانسر زندگی میکند. او مدتی قبل به خاطر اختلاف خانوادگی همسرش را طلاق داده بود. ساعتی قبل متوجه شدم پیامکی فرستاده که از خواندنش شوکه شدم. او در آن پیامک حلالیت خواسته بود و گفته بود همسر و پسرش را به قتل رسانده و قصد خودکشی دارد.»
بعد از تماس مرد جوان مأموران به منزل سروش رفتند و بعد از ورود به خانه با جسد پسر هشتساله او به نام ماهان روبهرو شدند که بر اثر برق گرفتگی و فشار بر عناصر حیاتی گردن فوت کردهبود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی سروش که خونآلود روی زمین افتادهبود به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت.
سروش ۴۲ساله که به طور معجزهآسایی زنده ماندهبود، مورد تحقیق قرار گرفت تا اینکه مأموران دریافتند وی ابتدا همسر سابقش را در خانه دیگری به قتل رسانده و پس از قتل پسرش اقدام به خودکشی کردهاست.
بدین ترتیب مأموران پلیس به منزل همسر سابق سروش رفتند و با جسد او روبهرو شدند که چند ساعت از مرگ وی گذشته بود.
متهم بعد از بهبودی به پلیسآگاهی منتقل شد و به قتل همسر سابق و پسر خردسالش اعتراف کرد. او در شرح ماجرا گفت: «فوقلیسانس دارم و کارمند شهرداری بودم. سال۸۵ با سمانه آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم. سه سال بعد ماهان به دنیا آمد. زندگی خوبی داشتیم تا اینکه فهمیدم سمانه با یکی از دوستان صمیمیام رابطه دارد. همین باعث شد بارها با هم درگیر شویم تا اینکه کار به جدایی رسید و در نهایت فروردینسال۹۶ طلاق گرفتیم.»
متهم ادامه داد: «بعد از جدایی همسرم بار دیگر رجوع کرد. او آرایشگر بود و خانه مستقلی داشت به همین خاطر سمانه در خانه خودش و من همراه ماهان در خانه خودم زندگی میکردیم. در این مدت خیلی تلاش کردم تا زندگیام را از نو بسازم به طوری که همه درآمدم را گل و غذا برای همسرم میخریدم، اما او همچنان دروغ میگفت و به رابطه پنهانی با دوستم ادامه میداد. آخرین بار روز حادثه بود که تماس گرفت و خواست به خانهاش بروم تا واقعیتی را بگوید. وقتی به دیدنش رفتم او گفت قصد دارد به رابطهاش با دوستم ادامه دهد و زندگی جدیدی را شروع کند.»
متهم در خصوص قتل گفت: «خیلی به او علاقهمند بودم به همین خاطر به او گفتم حاضرم این ماجرا را فراموش کنم و با من زندگی کند، اما او قبول نکرد. سمانه در حال کشیدن قلیان بود که از شنیدن این حرف عصبانی شدم به همین خاطر با چکشی که برای خرد کردن زغال قلیان آنجا بود، چند ضربهای به سرش زدم و او روی زمین افتاد. همانجا شلواری که گوشه اتاق افتاده بود را برداشتم و داخل دهانش فرو کردم و سپس از خانه خارج شدم. قصد خودکشی داشتم که یاد پسرم افتادم. فکر کردم بعد از مرگ من و مادرش چه سرنوشتی در انتظار او است که به خانه رفتم و سیم برقی که از قبل برای خودکشی خودم آماده کردهبودم را به بدن پسرم وصل کردم و بعد هم او را خفه کردم. بعد از کشتن پسرم با چاقو خودکشی کردم، اما زنده ماندم.»
با اقرارهای مرد جوان و گذشت پنج روز از حادثه وی در پلیسآگاهی هنگام انتقال به بازداشتگاه خودش را از راهروی طبقهسوم به پایین پرت کرد و جان باخت.
با مرگ متهم، پدر و مادر سمانه با نوشتن نامهای درخواست دیه از بیتالمال را مطرح کردند. پرونده با این درخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا اینکه در اولین جلسه رسیدگی این درخواست از سوی قضات شعبهدهم دادگاه بررسی، اما به خاطر خودکشی قاتل رد شد.
رأی صادره به دیوان عالی کشور فرستاده شد تا اینکه از سوی قضات یکی از شعبات آن نقض و پرونده به همان شعبه فرستاده شد.
به این ترتیب پرونده برای دومین بار روی میز هیئتقضایی شعبهدهم دادگاه قرار گرفت. در پایان هیئت قضایی بعد از شور پرونده را برای بررسی اموال و داراییهای مرد جوان به پلیس آگاهی فرستادند تا بعد از اعلام نتیجه درباره این درخواست رأی مناسب را صادر کنند.