سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: برای ما ایرانیها گفتن و نوشتن از مهر و مهربانی سخت نیست. برای کسانی که مهربانی در ذاتشان نهفته شده، نوشتن از آن سخت نیست، اما گاهی تلنگر نیاز است تا به یاد آوریم فطرت خفتهمان را. درست است همه ما زیاد مهربانی دیدهایم و شنیدهایم، اما این روزها باید بیشتر به آن بپردازیم. زیباترین مهربانی آن جایی است که ندانی برای چه کسی و به چه کسی است؟ و خوب بدانی که طرف مقابل نمیتواند این مهربانی تو را در زمانی دیگر جبران کند. یعنی مهربانیات به خاطر شخص مقابل یا جبران متقابل نباشد.
حساب نان امروز نیازمندان با من!
همه مردم دنیا شاید وقتی فردی نابینا را ببینند که نمیتواند از خیابان بگذرد دستش را بگیرند و او را از خیابان بگذرانند، اما آیا همه دنیا میروند یک روز پخت کامل نان نانوایی را بخرند و بگویند: «حساب نان امروز ۵۰ خانواده نیازمند که میآیند اینجا با من»؟ برایشان مهم هم نباشد که چه کسانی به آن نانوایی میآیند، مهم این باشد که وقتی شخص نیازمند آمد و خواست پول نان را حساب کند به او بگویند حساب شده است. کاری که از رسوم ما ایرانیها بوده است و هنوز هم خیلیها آن را انجام میدهند.
مهربانترینها چه کسانی هستند؟
مهربانترین انسانهای زمین آنهایی هستند که بدون آنکه رنگ، شخصیت، شغل افراد و... برایشان مهم باشد مهر میورزند. در همه جای دنیا وقتی کودکی تنها را ببینند که گریه میکند شاید به او سر زده و از او بپرسند که مشکلش چیست و اگر بتوانند آن را حل میکنند. اما کم هستند افرادی که وقتی کسی با آنها خوب تا نکرد با محبت پاسخش را بدهند و به او مهر بورزند، اما هست و چقدر زیباست که هست.
یک نمونه مهر ورزیدن که شاید خیلی کوچک باشد و به چشم هم نیاید، اما در زندگی فرد مقابل تأثیر فراوانی خواهد داشت را با هم بررسی میکنیم. روزی برای خرید میوه به میوهفروشی میروی. آن روز به جای اینکه همه میوههای خوب را سوا کنی، بیا و به جای ۱۰ میوه خوب، ۹ تای آن را میوه سالم و یک میوه خراب درون جعبه را بچین و قاطی مابقی میوهها بخر. این یک دانه میوه خوب میدانی که برای تو تأثیر آنچنانی نخواهد داشت، اما برای فرد میوهفروش چطور؟ او که تا شب ۵۰ مشتری یا حتی بیشتر دارد اگر هر مشتری یک دانه میوه لکدار او را از روی مهر و دوستی بردارد دیگر تا پایان شب به جای اینکه میوهفروش سه کیلو میوه را بیرون بریزد در بدترین شرایط هر خریدار یک میوه لکدار را برداشته است و فشار اقتصادی یک فرد تقسیم میشود بر ۵۰ نفر.
مهربانی به مثابه اردویی جهادی
هر شخصی برای خود از مهر و محبت تعاریف ویژهای دارد. یکی مهربانی را محبت به همنوع تلقی میکند، یکی آن را محبت به خویشان و دیگری محبت به کودکان و آن یکی مهربانی را کمک به حیوانات تلقی میکند، اما زیباترین آن زمانی است که اهداف متعالی برای مهربانی خود تعریف کنیم. هر قدر مهربانی رنگ و بوی خدایی بگیرد متعالیتر میشود. نمونههای کامل آن را در نگاه پیرزنی میبینیم که در جریان سیل تمام زندگی خود را از دست داده است، اما با تنگ آبی از بچههای جهادی که برای آبادی شهرش خدمترسانی میکنند پذیرایی میکند. مهربانی را اردوی جهادی باید دید. یا در اربعین، در نگاه کودکان عراقی دیدم که با چشم گریان به شمای زائر امام حسین (ع) التماس میکنند که شب را در منزل آنها بگذرانید. مهربانی یعنی آنجا که پیرمرد و دخترش هیچ برای پذیرایی نداشتند، اما تو را دعوت میکنند به خوردن نان و تخم مرغی که در موکبشان تقسیم میکنند.
نمونه مهربانی، از تاجر تا روحانی!
مهربانی را میتوانیم آنجایی ببینیم که تاجر و کارگر و روحانی و سرهنگ برای ساخت خانههای سیلزدگان با هم فرق ندارند. تازه هر کدام به دنبال آن است که از دیگری در این امر پیشی بگیرد. مردم همیشه در بدترین شرایط بهترین صحنهها را رقم زدهاند، اما نمیدانم چطور میشود که همین مردم گاهی پشت چراغ قرمز حاضر نیستند دو دقیقه را برای هم نوع خود صبر کنند و دستشان را روی بوق گذاشته و گوش سایرین را نوازش میدهند. نمیدانم یک دفعه چگونه است که همین مردم وقتی فرد سالخوردهای را در اتوبوس میبینند حاضر نیستند جای خود را با او عوض کنند. به نظر شما چگونه است مردمی که حاضرند در ایام سختی و گرفتاری تا آن حد پای مهر و محبت خود بایستند، کار و زندگی را رها کنند و بروند در مناطق محروم برای خدمترسانی، در این جا که فرصت مهربانی در خانه آنها را زده و خود به سراغشان آمده، آن را فراموش میکنند؟ آیا غیر از این است که فکر میکنند این کارها ارزشی ندارد یا اینکه مهربانی را در بیرون از خانه و محل زندگی خود یا شهرشان ارائه دهند و برای آن ارزش قائلند. همیشه بعضی کارها کوچک است، اما تأثیرات بزرگی دارد. مثال اول را که یادتان هست؟ شما یک دانه میوه را دور میاندازی، اما میوهفروش دیگر سه کیلو را دور نمیریزد. شاید صبر پشت چراغ قرمز کار کوچکی باشد اما... ما انسانها آنقدر به مهربانیهای بزرگ فکر کردهایم که این موارد را کوچک میشماریم یا اصلاً این نوع مهربانی را یادمان رفته است. البته نباید فراموش کرد که آدمهای مهربان همیشه مهربان هستند و شاید فردی که تحمل یک ثانیه ایستادن پشت چراغ قرمز را ندارد در موارد مشابه هم رفتار مهربانانهای نداشته باشد یا آنکه در رفتارهای معمولی با دیگران مهربان است در بحرانها نیز همین گونه باشد.
بعضیهایمان نیاز به تلنگر داریم
بعضی از ما یادمان رفته که میتوانیم به لبخندی که هر روز در گذر از خیابان به بقالی و نانوایی محل و حتی رهگذر میزنیم میتواند از سر مهر باشد و او را نیز خوشحال کند. همه ما اگر رهگذری را در خیابان ببینیم که به ما لبخند میزند چه فکر میکنیم؟ چرا یادم نمیآید او را کجا دیدهام؟! حتماًَ آشناست، به این فکر نمیکنیم که او رهگذری بود که دوست داشت با لبخندش به من مهر بورزد. نیاز به تلنگر داریم تا باور کنیم که این کارهای کوچک هم تأثیرات بزرگی خواهند داشت و فراموش نکنیم که همین لبخندها و گذشتها را هم میتوان مهربانی خواند.