باورها از اجزای مهم هر فرهنگی هستند و گاهی اوقات این باورها و اعتقادات جنبه غیرمنطقی و غیرعقلانی پیدا میکنند که آنگاه «خرافات» خوانده میشوند. خرافات را معمولاً معادل ترس از پدیدهای که نسبت به آن جهل داریم، تعریف کردهاند، اما قضیه وقتی جالب میشود که برخی از مردم در ایران با تمدنی بینظیر و فرهنگی سرشار و غنی، پایبندی به ارزشها و هویت خود را ننگ دانسته، کورکورانه شوق وافری به تحت تأثیر فرهنگی دیگر قرار گرفتن نشان میدهند و نام آن را هم روشنفکری میگذارند! در ادامه، باورهای خرافی یکی از این کشورها را بر خواهیم شمرد و برای برانگیختن همزمان حس کنجکاوی و البته بیشتر از آن جهت شگفت زده نمودن خواننده، نام کشور تا انتهای مقاله ذکر نخواهد شد. موضوعات اصلی خرافی که زندگی مردم این کشور را فلج کرده و به اعتراف خود آنها ۱۲ میلیون نفر از جمعیت ۵۵ میلیونی آن را در کارهایشان کاملاً متوقف کردهاست، شامل رفتن به تعطیلات، خرید خانه و ازدواج است. مجله بیلد که در همین کشور منتشر میشود، مینویسد ۱۸ میلیون از جمعیت این کشور میگویند باورهای خرافی تأثیرات مخربی روی زندگی ما گذاشته است، اما چارهای نداریم! راه رفتن از زیر نردبان بسیار بدیمن است و باید از آن حتماً اجتناب شود. دیدن یک کلاغ زاغی در مسیر یعنی بد شانسی، اما اگر دو کلاغ دیدهشود، این یعنی خوش اقبالی و به همین ترتیب برای هر عدد یک تعبیر خاص وجود دارد. کفشهای جدید را نباید روی میز گذاشت. وقتی تخم مرغ آبپز میخورید، قاشق را به ته پوسته خالی تخم مرغ بفشارید تا شیطان از آن خارج شود. اگر چاقو از دستتان افتاد، منتظر مهمان مرد باشید و اگر چنگال افتاد منتظر مهمان زن باشید و اگر ظروف آشپزخانه مانند قاشق و چنگال به حالت متقاطع روی هم افتادند منتظر دعوا باشید! اگر دستمال سفره سفیدی را روی میز در شب رها کردید، منتظر مرگ باشید! اگر گنجشکی وارد خانه شود، به معنای مرگ کسی است که در خانه زندگی میکند. پرواز خفاشها را دیدن یا شنیدن صدایشان بسیار بد است. بسیار بد است که پرِ طاووس نر را در خانه نگه دارید، چون روی آن تصویر یک چشم نقش بسته و آن چشم شیطان است. عروس و داماد در روز ازدواج نباید هم را تا لحظه ازدواج ببینند. برای خوش اقبالی، عروس باید چیزی را قرض گرفته و بپوشد و تکهای از لباسش آبی باشد، تکهای هم کهنه باشد وتکهای جدید!
نشکستن آینه برای دور نگهداشتن از نحسی بسیار مهم است، ولی شکستن آینه مساوی با هفت سال بدشانسی است. در عین حال یکی از روشهای دور کردن بدیمنی شکستن آینه، دفن کردن تمام قطعات شکسته آن در عمق زمین است. بازکردن چتر در محیط سرپوشیده بیاحترامی است به خورشید، بنابراین نحس است.
عدد ۱۳ در بسیاری از کشورهای غربی و به خصوص در این کشور عددی بدیمن به شمار میآید تا جایی که حتی بسیاری از آسمانخراشها طبقه سیزدهم ندارند، یا در خیلی از هتلهای زنجیرهای اصلاً امکان ندارد که اتاقی با شماره ۱۳ پیدا کنید. گربه سیاه - که در برخی فرهنگها شوم خوانده میشود-، اما در این کشور نشانه خوش اقبالی است. از اینرو روی کارتهای تبریک، تولد و عروسی تصویر گربه سیاه وجود دارد. ذکر روزهای هفته هم دارند: خرگوش سفید سه بار گفته شود! آنها معتقدند سه بار گفتن عبارت «خرگوشهای سفید» در اولین روز ماه به عنوان ذکر خاص آن روز باعث خوشبختی و اقبال نیک خواهد شد، پس باید قبل از هرکلام دیگری آن را بگویند. علاوه بر این، نعل اسب که برخی در ایران نیز جاهلانه از آن به عنوان تضمینی برای خوش شانسی استفاده میکنند، ریشه در فرهنگ آن کشور دارد. نعل به سمت بالا موجب خوش اقبالی دارنده آن میشود و نصب نعل وارونه نتیجه بدی به همراه خواهد داشت.
آری این کشور که برای برخی از مردم ما بسیار با فرهنگ و با تمدن است، جزیرهای است به نام انگلیس، با وسعتی کمتر از استانهای کرمان و یزد. ۴۸ درصد مردم برایتِن در بریتانیا معتقد به خرافاتند، ۴۶ درصد مردم در ساوث همپتن، ۴۳ درصد در شفلد و ۴۲ درصد در هر یک از شهرهای بیرمنگام و بلفاست. همچنین در بیرمنگام ۲۶ درصد، لندن ۲۴ درصد و لیورپول ۲۱ درصد خرافه پرستند. المحیط مینویسد بر اساس یک نظرسنجی حداقل به طور میانگین یکسوم از انگلیسیها خرافهپرست هستند، نه اینکه صرفاً معتقد به آن باشند.
یکبار دیگر قضیه را مرور کنیم؛ طبق تعریف علمی، خرافهپرستی ناشی از جهل و نبود علم یا دلیلی دینی برای انجام کاری است. این تعداد از مردم در انگلیس در جهل مطلق به سر میبرند؛ چراکه مثلاً با یک اتفاق در طبیعت، امورات واجب زندگیشان متوقف میشود. دقیقاً برخی روشنفکرها و غربپرستها که ظاهراً شناخت دقیقی نسبت به آن ندارند، به چه چیزی عشق میورزند؟ به فرهنگ مردمی که گاهی تا حدود نیمی از آنها در تاریکی مطلق به سر میبرند؟
* عضو هیئت علمی دانشگاه