سرویس ورزشی جوان آنلاین: فرصتها یک به یک با تساویهایی که همچنان افتخار عدم قبول شکست را به رخ میکشند، هیچ میشوند تا قهرمان چهار دوره لیگ همچنان با توجیه بازیهای عقب افتاه و بازی کمتر جا خوش کردن بر رده دهم را قانع کننده توصیف کند، اما نه بازی عقب افتاده توجیه میکند حضور مدافع قهرمانی را در ردهای دو رقمی و نه بدون باخت بودن میتواند دلیلی محکم باشد برای توجیه تساویهایی که انگشتان یک دست را پر کرده. آنهم تساویهایی که بیش از نیمی از آنها باید به برد ختم میشد، اما .. نشد تا نه جایگاه امروز پرسپولیس قابل قبول باشد و نه توجیههایی که میتوان برشمرد قانع کننده!
***
هرپنج تساوی را میتوان برد خواند برای تیمی که عملکردش در هر هفت بازی این فصل کوچکترین شباهتی به بازیهایش در لیگ قهرمانان، البته تا پای فنیال ندارد. بی راه نیست که ایسنا برایش سوال میشود پرسپولیس در قطر جا مانده یا در مسیر هوایی گم شده است؟! این جا ماندگی را قطریها پیشتر سربسته عنوان کرده بودند. درست وقتی که بعد از بازی با اولسان، بشار به لطف بی کفایتی مدیریتی نه پرسپولیس، که القطر را برای ادامه مسیر خود انتخاب کرد تا رسانههای قطری با تیترهایی، چون جا ماندن مغز متفکر پرسپولیس در قطر تاکید کنند که قهرمان چهار دوره لیگ برتر فوتبال ایران دیگر نمیتواند کمافی سابق زهردار باشد. خصوصا که توان دست و پا کردن جایگزینی هم برای او ندارد!
***
دندان اول را هم مدیریت کشیده بود و در نخستین بازگشت از قطر هم زهر این تیم تا حد زیادی با روانه کردن شجاع خلیل زاده گرفته شد و تیر نهایی را هم همین مدیریت بی کفایتی که امروز دنبال کله کردن یحیی است چمدان بشار را هم دستش داد تا پرسپولیس نه فقط از کسب جام در لیگ قهرمانان آسیا ناتوان باشد که در لیگ برتر هم بسان تاریخ مصرف گذشتهها روندی معکوس از قبل را در پی گیرد و آرام آرام میدان را تقدیم رقبایی کند که ۴ سال است پشت سرخپوشان در حسرت جام سکوهای جدول را بالا و پایین کردند و دست آخر هم چیزی دستشان را نگرفت!
***
آنچه که عیان است، چه حاجت به بیان است. دست یحیی در پوست گردوست. زهر تیمش گرفته شده. محرومیت عادلانه آل کثیر در کنار جداییهای غیرمنتظره مهرههای تاثیر گذاری، چون شجاع و بشار که پازل ستارههای (ترابی، بیرانوند، علیپور) از دست رفته این تیم را تکمیل کرد، اوضاع را بیش از پیش برآشفته کرده، اما پرسپولیس روزهای سختتر از این را هم تجربه کرده. نه سالیان قبل که همین چند سال پیش و با برانکو که تیم را جوانان بی نام و نشانی، چون آدام همتی تشکیل میدادند، اما هرگز تا این اندازه درمانده نبوده که از عهده تفکرات مربیانی که نخستین حضور خود روی نیمکت مربیگری را تجربه میکنند برنیاید! اتفاقی که حداقل در سه بازی اخیر سرخپوشان برابر نساجی، ذوب و سپاهان به شدت توی ذوق خورد و نشان داد که مشکل نه خالی بودن نیمکت که خالی بودن مربی تیم از ایده و برنامه است که کار را به پنچ تساوی و رده دهم کشیده!
***
نشانهها را میتوان در بازگشت به عقب و نگاهی دوباره به سرتاپای بازیهای قهرمان لیگ یافت. مثلا اینکه یحیی همواره گارد سختی برابر تعویض داشت و کمتر دل به تغییر تاکتیک میداد. یا اصرار او به استفاده از سیستم ۲-۴-۴، عجیب هم نبود البته. مثل منطقی بودن عدم دست زدن به ترکیب تیم برنده میماند. تیم برندهای که از برانکو به کالدرون و سپس یحیی دست به دست شد. موفقیت در تیمهای کوچکتر برای یحیی ساختنی بود، اما اینبار همه چیز مشخص بود. درست مثل آنکه آشپزی تمام غذاها را مهیا کرده باشد و شما تنها وظیفه سرو آن را به عهده بگیرید که احتمال خطا و اشتباه را تا حد زیادی کاهش میدهد. اما بعد از یک فصل موفق و بازیهای قابل ستایش در لیگ قهرمانان البته تنها تا پای فینال، چند تغییر نابهنگام همه چیز را برهم زد و حالا وظیفه اصلی بر دوش یحیی بود و این بار او هم باید همه غذاها را آماده و هم سرو میکرد و این گویا کار را سخت کرد. آنقدر که یحیی نتواند از عهده اش بر آید!
***
درگیریهای ذهنی هم البته کم بی تقصیر نیست. عمده دلیل موفقیت پرسپولیس حداقل در پنج سال گذشته مدیریت بحرانی بود که حالا از هر سو سرمربی را آماج حملات خود قرار داده. بحرانی که تمامش به داستانهای درون مستطیل سبز ختم نمیشود و عمده اش را مدیریتی تدارک میبیند که گویی آبش به هر جهت با یحیی در یک جو نمیرود که در مسیر زمین زدن او قدم برمی دارد و اتفاقا هم خوب از عهده کارش برآمده. چرا که ذهن یحیی را چنان برآشفته که سرمربی سرخپوشان همچنان دغدغه اش بی کفایتیهایی است که بازیکنان تیم را بدرقه کرده و عدم هضم این داستان توانسته ذهن مرد اول نیمکت پرسپولیس را چنان آشفته کند که از مسیر اصلی دور شود و این آشفتگی و عدم تمرکز را میتوان در نیمه دوم هر بازی بهتر و بیشتر دید. همان نیمه مربیانی که یحیی همین فصل گذشته متخصص و معمارش بود و حالا از همان نقطه قوتش دارد میخورد!
***
آشفتگیهای ذهن یحیی را در زمین بازی هم میتوان به وضوح دید وقتی بازیکنان بی هیچ برنامه و تاکتیکی دنبال توپ میدوند و همین حرکت دسته جمعی فضا را در اختیار حریف قرار میدهد تا از آنجا که میخواهد ضربه مهلک خود را بزند. ضربهای که جبرانش هنوز ممکن نشده وقتی بازیکنان در نهایت اسیر پاسهای پی در پی هستند و هنوز مغزشان فرمان شوتزنی از پشت محوطه را نمیدهد وقتی برنامهای برایشان تعریف نشده تا مسیر بازی را باز کرده و آنها را از کلاف پاسکاریهایی که تکلیفی برای سرانجامش روشن نشده برهاند و این همه ناشی از ذهن مغشوش یحیی است و عدم بازنگری جدی برای بازگشت به مسیر موفقیت!
***
بهانه برای آشفتگی ذهن سرمربی تیم در پرسپولیس کم نیست. خصوصا که همچنان هم عدهای در حال زدن برای یحیی هستند، اما سرمربی جوان پرسپولیس با یک بازنگری میتواند بار دیگر به مسیر موفقیت برگردد. البته به شرط آنکه ذهنش را حاشیهها مهار نکنند و به جای خودخوری بابت بی کفایتیهای مدیریتی که در پرسپولیس تمامی ندارد ذهنش را متمرکز موفقیت تیمش کند تا بار دیگر بتواند تیمش را در میان مدعیان جای دهد و این ذهنیت که او فصل گذشته نان میراث باقیمانده برانکو و کالدرون را میخورده پاک کرده و ثابت کند که میتواند همچنان سرمربی توانایی است و ناکامیهای اخیر سرخپوشا نیز تنها به دلیل هجوم حاشیهها و بی کفایتیهای مدیریتی بوده که بر عملکرد او و تمیش تاثیر گذاشته است که در غیر این صورت پرسپولیس را از همین هفتههای ابتدایی لیگ باید از جمع مدعیان جدا کرد و آیندهای متفاوت از پنج سال اخیر برای آن متصور شد!