سرویس بین الملل جوان آنلاین: سرانجام، انتخابات ریاست جمهوری امریکا با پیروزی دموکراتها بر جمهوریخواهان و انتخاب «بایدن» به پایان رسید. اما از آن زمان تاکنون هر روز شاهد شکافهای عمیق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستیم که هر روز نمایانتر از قبل میشود. شکست، اما برای رئیسجمهور مستقر یعنی «دونالد ترامپ» بسیار ناباورانه و غیرقابل پذیرش بود؛ به گونهای که تنها دو هفته مانده به پایان دوره تصدیاش بر ریاست جمهوری، او طی سخنرانیای در نفی انتخابات برگزار شده ریاست جمهوری و فراخوان حامیانش، زمینهساز حمله به کنگره شد، درست زمانی که کنگره جلسه بررسی و تأیید رئیسجمهور جدید جو بایدن را برگزار میکرد. با آغاز درگیری میان حامیان ترامپ و پلیس که منجر به کشته شدن شش نفر و دستگیری دهها نفر از معترضان و گارد حفاظت از کنگره شد، نشست تأیید رئیسجمهور جدید نیمه کاره رها شد و پس از چند ساعت در نشستی اضطراری، کنگره پیروزی جو بایدن، رئیسجمهور منتخب امریکا را تأیید کرد.
به این ترتیب، حزب جمهوریخواه که حامی ترامپ در این انتخابات بود، اکنون قدرت گذشته خود را از دست داده و در وضعیتی هرج و مرج گونه و دشوار قرار گرفته است. البته از زمان روی کار آمدن ترامپ و اتخاذ سیاستهایی همچون خروج از قراردادهای بینالمللی و بدعهدیهای فراوان نسبت به دیگر کشورها و حتی متحدان نزدیک به خود، اعلام خروج از سازمان بهداشت جهانی و قطع بودجه آن، سیاستهای نامعقول اقتصادی- اجتماعی که سبب ساز افزایش بیکاری و رشد نژادپرستی در داخل امریکا شده است، بی توجهی به قراردادهای بهداشتی در اوج بیماری کرونا، تشویق و ترغیب و مسلح شدن راستگرایان افراطی و سرانجام سیاستهای ضد مهاجرتی غیرانسانی از یکسو و دامن زدن به رخ دادن تقلب گسترده در انتخابات ریاست جمهوری امریکا قبل از آغاز آن تا کنون از سوی دیگر اعتراضهای بسیاری از جمهوریخواهان نسبت به خود را باعث شده است. اکنون جمهوریخواهان بیم این میبرند که حزبشان از داخل چند پاره شود و اتحاد پیشین را از دست دهد. حال باید دید با توجه به این رخدادها در آینده پیشرو چه سناریویی برای جمهوریخواهان میتوان متصور شد.
تا پیش از حمله به کنگره، ۱۲۶ نماینده جمهوریخواه شکایتی تهیه و امضا کردند که درخواست بازگرداندن نتایج انتخابات ریاست جمهوری امریکا را داشتند. آنها از دادگاه عالی ایالات متحده درخواست کردند آرای دونالد ترامپ معتبر دانسته شود و سایر آرا بازشماری و حتی باطل شوند. این در حالی است که تلاشهای تیم ترامپ از شکایت به دادگاهها و فشار بر ایالاتی که در دست جمهوریخواهان بود، بدون نتیجه مختومه اعلام شد و به جایی نرسید. در مقابل این عده، دستهای از جمهوریخواهان بودند که پیروزی بایدن را طبق یک روال قانونی دانسته و او را رئیسجمهور منتخب ایالات متحده میدانند. هر دو دسته از آینده پیشرو بیم دارند: دسته اول که میتوان آنها را «ترامپیست» نامید متشکل از برخی محافظهکاران، لیبرترینها و پوپولیستها هستند که بدون ترامپ منافعشان به خطر خواهد افتاد و در مقابل جمهوریخواهانی که معتقدند در دوره ریاست جمهوری ترامپ او اعتماد به نهادها، سازمانهای دولتی و بنیانهای دموکراتیک ایالات متحده را نقض، نادیده و حتی به نحوی برنامهریزی شده از بین برده و در عرصه بینالمللی نیز با دوری از متحدان سنتی و اقدامات خارج از عرف، مشروعیت این کشور را تنزل داده است.
ترامپیسم که میتوان آن را میراث دار سلف خود، جنبش «تی پارتی» دانست، در راستای جنبشهای پوپولیستی- اعتراضی و محافظهکارانه در حزب جمهوریخواه تعریف میشود که البته این دسته اعتراضات تازگی ندارد. اما این بار حجم و گستره آن بیش از پیش شده و نوعی دوگانه/ دو قطبی را بر جامعه امریکا حاکم کرده است. هرچند پذیرفتنی است که ایالات متحده نیز مانند بسیاری از کشورها دارای شکافهای سیاسی و اجتماعی درون حزبی باشد، ولی با این تفاوت که هر چه میگذرد، بر عمق و شدت این شکافها افزوده و مدیریت آنها ناممکنتر میگردد. به این ترتیب، ترامپیسم و چنددستگی جمهوریخواهان باقی خواهد ماند و در سالهای پیشرو عجیب نخواهد بود که نفوذ قابل ملاحظهای نیز بر انتخابات داشته باشند. به وضوح، آن ۱۲۶نماینده جمهوریخواه که سیاستمدارانی تحصیلکرده و با تجربه سیاسی بالایی هستند، همراه بسیاری از طرفداران ترامپ، جو بایدن را به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده نخواهند پذیرفت و خود ترامپ نیز به رغم فشارها و قبول کردن انتقال مسالمتآمیز قدرت به بایدن، بعید به نظر میرسد شکست را بپذیرد. این واقعیت که بسیاری از امریکاییها با وجود این رخدادها و اقدامات چهار سال گذشته از ترامپ حمایت کنند و دوباره به او رأی دهند، بیانکننده آن است که شکاف درونی جمهوریخواهان به نقطه بدون بازگشتی متفاوت از قبل نزدیک شده است و احتمال دارد شاهد سربرآوردن حزبی جدید در این میان باشیم. حزبی که حمایت بیش از ۷۳ میلیون امریکایی را دارد و برای حزب جمهوریخواه و نمایندگان منتخب آنها به مشکلی بزرگ مبدل شدهاند. اگر جمهوریخواهان، استیضاح ترامپ، عزل و حتی شکست او را قبول کنند و تسلیم پیروزی بایدن شوند، باید منتظر باشند هواداران ترامپ به حاشیه رانده شوند و جایگاهشان در حزب متزلزل شود. در غیر این صورت نیز باید بنیانهای دموکراسی ایالات متحده را که به آن افتخار میکنند! نادیده بگیرند. از این رو بیشتر جمهوریخواهان سعی دارند ضمن پذیرش پیروزی بایدن، طرح استیضاح و عزل ترامپ را که دموکراتها تهیه کردهاند، نپذیرند.
نباید از یاد برد که شکلگیری و اتحاد جمهوریخواهان در بسیاری موارد ناشی از همین حرکتهای پوپولیستی- محافظهکارانه بوده است. برای نمونه جنبش تی پارتی که همواره اعتراض شدیدی به سیاستهای کنگره امریکا و کاخ سفید داشته و بر نداشتن اعتماد به سیاستمداران، دولت و رسانهها تأکید مینماید، در سال ۲۰۰۹ جمهوریخواهان را به سمت محافظهکاری و پوپولیسم سوق داد و برآیند آن به قدرت رسیدن ترامپی بود که خود را یک «ناجی» و قربانی سیستم فاسد ایالات متحده میداند و معتقد است در مبارزه با این سیستم فاسد، باید فداکاری نشان دهد. قریب به اتفاق رأی دهندگان به وی نیز میپندارند ترامپ نه تنها رئیسجمهور ایالات متحده، بلکه ناجی آزادی، ارزشها و زندگی آنهاست و خواهد بود. به این ترتیب، جمهوریخواهان یا باید انشعاب جدیدی را در حزب خود بپذیرند یا همانند آنچه قبلاً در موضوع جنبش تی پارتی و تغییر سیاستهایشان رخ نمود را مجدداً انجام دهند.