سرویس سیاست جوان آنلاین: برداشته شدن تحریمها شرط بازگشت امریکا به برجام است. این شاید یکی از مهمترین ریلگذاریهای رهبری در خصوص سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران بود که در سخنرانی ایشان در ۱۹ دی ماه بیان شد.
ایشان در این سخنرانی ضمن تأکید بر این نکته مهم تصریح کردند: «نکته اول این است که بحث میکنند که امریکا برگردد به برجام یا برنگردد. ما هیچ اصراری نداریم، هیچ عجلهای نداریم که امریکا به برجام برگردد؛ اصلاً مسئله ما این نیست که امریکا به برجام برگردد یا برنگردد. آنچه مطالبه منطقی ما و مطالبه عقلانی ماست، رفع تحریمهاست؛ تحریمها باید برداشته بشود. این حق غصبشده ملت ایران است؛ چه امریکا، چه اروپا- که آویزان به امریکا و دنبالهروِ امریکا است- وظیفه دارند این حق ملت ایران را ادا کنند. اگر تحریمها برداشته شد، خب آن برگشت امریکا به برجام معنایی خواهد داشت.»
از آن زمان تاکنون بسیاری از مقامات مسئول بر این نکته تأکید کرده و شرط بازگشت امریکا به برجام با توجه به روی کار آمدن دولت جدید در واشنگتن را برداشته شدن تحریمها عنوان کردهاند. اما سؤال اصلی اینجاست که با توجه به این ریلگذاری آیا سیاستگذاری جزئیتر در این باره داریم؟
خدعه امریکایی در برداشته شدن تحریمها
برداشته شدن تحریمها همواره مهمترین دلیل ایران برای ورود به مذاکرات مرتبط با برجام بوده است. زمانی که اولین تماسها بین ایران و امریکا با وساطت عمان آغاز شد و به مذاکرات کانال عمان مشهور شد برداشته شدن تحریمها و پذیرش حق غنیسازی ایران دو شرط اصلی تهران برای ورود به فرآیند ریزتر مذاکرات بوده است. اگرچه امریکاییها طی یک نامه رسمی هر دوی این موارد را به رسمیت شناختند، اما بعدها در مذاکرات برجام جهتگیری کلی مذاکرات به سمتی پیش رفت که حقوق ایران برای رفع تحریمها عملی نشد. اگرچه به ظاهر امریکاییها تمامی تعهدات خود را در پیوست دوم برجام اجرا کردند، اما از طریق برخی قوانین تحریمی دیگر دریافتی ایران را به صفر رساندند.
به عنوان مثال از همان ابتدای اجرای برجام روشن شد که به دلیل باقیماندن تحریم مرتبط با استفاده ایران از چرخه دلار هیچ کدام از بانکهای بزرگ بینالمللی تمایلی برای ورود به مبادلات گسترده با ایران و حمایت از سرمایهگذاریهای خارجی در ایران ندارند. این در حالی بود که امریکاییها در جریان مذاکرات تحریمهای مرتبط با چرخه دلار را مربوط به تحریمهای هستهای ندانسته بودند. حتی به ظاهر جلساتی که امریکاییها برای متقاعد کردن بانکها برای معامله به ایران برگزار کردند به جایی نرسید و در نهایت ولیالله سیف رئیس وقت بانک مرکزی ایران به صراحت به این نکته اعتراف کرد که دریافتیهای ایران تقریباً صفر بوده است. بعدها با خروج امریکا از برجام اندک عواید نفتی ایران از برجام نیز خاتمه یافت به گونهای که رئیس بانک مرکزی به صراحت بر این نکته تأکید میکند که عواید نفتی ایران از سال ۹۸ تاکنون به ۲۰ میلیارد دلار میرسد.
چرا شرایط با سال ۹۲ فرق کرده است
نگاهی به اظهار نظر مقامات مختلف نظام نشان میدهد که همگی بر این نکته تأکید میکنند که تحریمها باید به طور کامل برداشته شود، اما واقعیت این است که نبود یک برنامه جدی برای طرحریزی مطالبات ایران در این حوزه میتواند باز هم کشور را دچار مشکلاتی کند که کشور بعد از برجام دچار آن بود. واقعیت این است که از سال ۱۳۹۲ که مذاکرات ایران و کشورهای ۱+۵ در نیویورک شروع و به امضای تفاهمنامه برجام در سال ۱۳۹۴ ختم شد، تحولات عمیقی در نقشه سیاسی و اقتصادی دنیا روی داده است.
به عنوان مثال چین هماکنون به عنوان یک قدرت بزرگ مالی و اقتصادی در دنیا در حال ظهور است و در سال ۲۰۲۸ به بزرگترین قدرت اقتصادی دنیا تبدیل خواهد شد. البته ایران هم در قالب نگاه به شرق به دنبال همکاری گسترده با چین است اگرچه هنوز نتوانسته آنچنان که باید و شاید از این فرصت استفاده کند. از طرف دیگر گسترش ویروس کرونا تحولات گستردهای در غرب به راه انداخته و سبب شده تا مشکلات اقتصادی به وجود آمده باعث تزلزل امریکا در اعمال حاکمیت خود در عرصه جهانی شود. تمام این رویدادها نشان میدهد که اگر قرار است تحریمها برای شکوفایی اقتصاد ایران برداشته شود باید طرح دقیقی برای آن ریخته شود و طرحریزی این نقشه بر عهده دستگاههای مسئول در این بین است.
برجام و امتیازات پوچ برای توسعه کشور
یکی از نکات مهمی که باید در هر گونه مطالبه ایران برای برداشته شدن تحریمها مد نظر قرار گیرد توجه به نقشه داخلی توسعه کشور است. اساساًَ یکی از مهمترین برنامه غربیها برای تضعیف اقتصاد ایران ایجاد تفکیک بین مسائل خارجی اقتصاد ایران و برنامههای توسعهای کشور است. در برجام اغلب امتیازات رد و بدل شده اساساً ارتباط خاصی با آنچه چشمانداز توسعه کشور نامیده میشود، نداشت. مهمترین امتیاز ناشی از برجام فروش نفت و تأمین منابع مالی کشور بود که از اساس تنها به واردات گسترده کالاهای خارجی و نابودی منابع ملی کشور منجر شد.
از سوی دیگر بهرغم برنامههای گسترده برای جذب منابع خارجی و سرمایهگذاریهای گسترده به دلایلی که پیش از این به آن پرداخته شد عملاً ممکن نشد. تنها قراردادی که در این زمینه به امضا رسید قرارداد توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی بود که به دلیل بازگشت تحریمهای امریکا هیچگاه به نتیجه نرسید. بحث خرید هواپیماهای خارجی بهرغم صدور مجوزهای افک با دلیل محدودیتهای مرتبط با تأمین مالی آن در همان زمان به نتیجه نرسید و تنها دو فروند هواپیمای مسافربری با منابع حاصله از صندوق توسعه ملی خریداری شد.
البته در کنار آن باید از برخی اتفاقات دیگر همچون آغاز دوباره تولید خودروهای پژو نیز نام برد که البته در این باره نیز شرط ایران برای صادرات قطعات ساخته شده در ایران محقق نشد و تنها خودروها در داخل ایران مونتاژ شدند.
رفع تحریمها باید با برنامه توسعه داخلی کشور هماهنگ شود
با نگاهی به موارد فوق میتوان گفت اگر قرار است برداشته شدن تحریمها بتواند مشکلی از اقتصاد ایران را حل کند، باید یک بسته پیشنهادی جدید بر اساس مطالبات ملی ایران مطرح شود.
ممکن است طرف مقابل این نکته را مطرح کند که برآورده کردن این مطالبات نیاز به مذاکرات جدیدی دارد که ممکن است نیاز به مجوز کنگره امریکا داشته باشد. در پاسخ به این سؤال باید گفت بسیاری از این مطالبات اساساً بدون نیاز به صدور معافیتهای جدید و اجرای دقیق همان برجام نیز قابل اجراست. به عنوان مثال ایران میتواند تضمین لازم از سوی امریکاییها برای عدم جریمه بانکهای همکار با ایران و همچنین تسویه مطالبات غیردلاری بانکهای طرف قرارداد با شرکتهای ایرانی را دریافت و یک خروجی مشخص نیز برای آن تعیین کند.
با توجه به تجربه قبلی برجام در بسته جدید مطالبات ایران باید معیارهای دقیق سنجش کمی برای انجام تعهدات طرف غربی وجود داشته باشد کما اینکه در حوزه تعهدات ایران پیرامون بحث هستهای در متمم اول برجام معیارهای دقیق کمی وجود دارد تا فاصله یک ساله ایران با حجم مشخصی از غنیسازی حفظ شود.
تنها در این صورت میتوان انتظار داشت امکان صحتسنجی جدی اقدامات غرب و امریکا در مورد برجام وجود داشته باشد در غیر این صورت تجربه برجام بار دیگر تکرار خواهد شد. اهمیت این ماجرا زمانی بیشتر میشود که بدانیم انبوهی از قوانین تحریمی تحت قانون «کاتسا» وجود دارد که بلافاصله میتواند از سوی دولت بایدن در موضوعاتی همچون حقوق بشر و مقابله با تروریسم علیه ایران اعمال شود. همان گونه که تحریمهای جدی علیه بخش نفت و گاز روسیه طبق همین قانون اعمال شده تا این کشور بتواند جای صنایع نفتی و گاز مسکو را در اروپا گرفته و امنیت انرژی اروپا را به دست بگیرد.
متأسفانه در این میان فرصت چندان زیادی نیز در اختیار کشور وجود دارد. به دلایل مختلف امریکاییها به دنبال این هستند تا بار دیگر جلوی توسعه ظرفیت صنایع هستهای کشورمان که بعد از مصوبه مجلس با تمام قدرت به کار افتادهاند را بگیرند و بازگشت ایران به برجام و برداشته شدن تحریمها را بهترین فرصت برای خود در شرایط فعلی میبینند آنهم در شرایطی که ایالات متحده امریکا به دلیل دوقطبیهای به وجود آمده بر سر ترامپ و ماجرای کرونا در نهایت ضعف داخلی و اقتصادی خود بهسر میبرد. طبیعی است که این فرصت میتواند در صورت وجود یک برنامه درست و هماهنگ و با تکیه بر ظرفیتهای داخلی کشورمان برای جبران آسیبهای وارده به اقتصاد کشور در طول ۱۰ سال گذشته مورد استفاده قرار گیرد.