من هم روزی دانشجو بودم. از همان روزهای اول دانشجویی به این موضوع فکر میکردم که فعالیتهای غیر درسی خود را چگونه شروع کنم و چگونگی شرکت یا عدم شرکت در این فعالیتها دغدغه ذهنی من شده بود. بسیاری از دوستان خود را دیده بودم که خانوادههایشان هنگام بدرقهشان به دانشگاه، هشدار و تذکرات بسیار جدی نسبت به هرگونه فعالیت غیر درسی در دانشگاه به آنها داده و به نوعی آنها را از هر گونه فعالیت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی نهی کرده بودند. برای مثال، پدر یکی از دوستانم به او میگفت: پسرم! دانشگاه را فقط مکانی برای درس خواندن بدان و دیگر هیچ (!) یعنی همان روز قبل از شروع تحصیل، چنان ترس و دلهرهای نسبت به فعالیتهای غیر درسی در دل بعضی بچهها راه میافتد که واقعاً سخت بتوان آن را تغییر داد یا حتی اجازه بحث و گفتگو نسبت به آن را داشت. اما مگر والدین دانشجویان که در دلسوزی و خیرخواهیشان نسبت به جگرگوشههایشان هیچ شکی نیست، چه دغدغههایی دارند که نگران حضور فرزندان خود در فعالیتهای متفرقه دانشجویی هستند؟ همه والدین دانشجویان ابتدای ورود فرزندان دلبندشان به دانشگاه برای این مسیر، بهترین رؤیاها را در ذهن خود پرورش میدهند و این راه پر فراز و نشیب دانشجویی را آغازی برای موفقیتهای آینده میدانند و به همین دلیل با هر عاملی که حدس بزنند ممکن است این مسیر را با چالش مواجه کند مخالفت میکنند. بر همین اساس با این ذهنیت و با این پیش فرض که فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دانشجویان ممکن است به هدف اصلی ایشان که همان تحصیل، کسب مدرک و موفقیتهای علمی در مدارج بالاتر تحصیلی است لطمه وارد کند، با این موضوع مخالفت میکنند. به خاطر میآورم دوستانی را که تا سالهای انتهایی تحصیل، خانوادههایشان حتی از فعالیتهای اجتماعی و غیر درسی فرزندشان خبر نداشتند و دلیل این پنهانکاری هم صرفاً همان چیزی بود که در بالا ذکر شد.
همین ابتدا یک سؤال اساسی مطرح است: آیا هدف اصلی دانشجو از حضور در دانشگاه، صرفاً کسب مدرک تحصیلی و رسیدن به مدارج بالای علمی است؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت بدون شک دانشگاه محلی برای کسب علم و دانش است ولی این کافی نیست. در واقع در این کارخانه آدمسازی باید به دنبال کسب مهارتهای بسیار زیادی بود که فقط یکی از آنها کسب دانش تخصصی- علمی است.
قطعاً فعالیت در عرصههای سیاسی- اجتماعی در دوران دانشجویی، سختیها و دشواریهای زیادی دارد. اینکه از تفریح و کارهای شخصی و بسیاری از لذتهای دوران دانشجویی چشمپوشی و قدم در عرصه پرزحمت و پرکار فعالیتهای دانشجویی گذاشته شود قطعاً همراه با مشقتهایی است. اما اگر کار برای خدا باشد و با نیت تحقق اهداف والای اسلام و انقلاب و پیادهسازی خط امام و رهبری انجام گیرد و به دور از حاشیه، منیت و جاهطلبی باشد، قطعاً جذابیتهای بسیاری دارد و خستگیهای آن هم صرفاً جسمی خواهد بود و البته شیرین! حقیقتاً تلاش برای دفاع از انقلابی که با خون چند صد هزار شهید به دست آمده است، به معنای ادامه راه همان شهداست و امروز وظیفه هر دلسوز و دغدغهمندی است که اجازه تهاجم فکری، فرهنگی و اعتقادی به اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی ایران را ندهد. ضمن اینکه بعدها خواهید دید لذت کار در دوره دانشجویی و نقش مؤثری که در خودسازی و رشد شما یا فرزندانتان داشته چقدر کم نظیر بوده است. فرصتی که تکرار هم نخواهد شد! البته انتقاد و مطالبهگری از دستگاهها و مسئولان قطعاً باید باشد، با دقت و قوی هم باشد و نباید این دو مسئله حمایت از نظام و انتقاد با هم اشتباه شوند. اگر کار جمعی و فعالیت گروهی در دوره دانشجویی فاقد استانداردها و اصول لازم باشد به احتمال فراوان آسیب زننده و چالش آفرین خواهد شد و نتیجه عکس خواهد داد.
* دبیرکل اسبق اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان کشور
و عضو هیئت علمی دانشگاه