لیگ نوزدهم کمکم به نیمه خود نزدیک میشود، لیگی که بدون حضور تماشاگران و سروصدا و هیاهوی آنها پرده از واقعیتهای زیادی برداشته است. واقعیتهای تلخی که نشان میدهد اخلاق و اخلاقمداری از چه درجه پایینی نزد فوتبالیها برخوردار است. البته در این مجال قصد بررسی میزان اخلاقمداری در جمع را نداریم که میتوان در این خصوص بحر طویلی نوشت و فقط تأسف خورد، چون قراری به برخورد هم نیست.
اما لیگ برتر در حالی به نیمه خود نزدیک میشود که هنوز هم خیلیها سعی دارند نقاط ضعف و شکستهای خود را به گردن زمین و زمان بیندازند یا اینگونه القا کنند که از یک «تیم خاص» حمایت میشود تا بقیه نتیجه نگیرند. تا چند هفته قبل کادر فنی اکثر تیمها سعی داشتند ضعفهای فنی و اشتباهات تاکتیکیشان را با اشتباهات داوری در عدم اعلام پنالتی به سود آنها بپوشانند و علت نتایج ضعیف خود را اشتباهات داوری عنوان کنند. تا چند هفته قبل همه به دنبال پنالتی بودند! اگر به مصاحبههایشان دقت کنید، فلان مربی میگوید برای ما هفت پنالتی نگرفتهاند، آن دیگری مدعی شش پنالتی گرفته نشده است و آن یکی هم که اصلاً هیچ نظری را به غیر از نظر خودش و تیمش قبول ندارد، اما حالا جریان تازهای شکل گرفته است.
ماجرا به چند هفته قبل برمیگردد، آنجایی که چند باشگاه با صدور بیانیهای مشترک از حمایت از «تیم خاص» گفتند و بلافاصله هم عدم نتیجهگیریهایشان را به حمایتهای پنهان از این تیم مربوط دانستند، بدون اینکه حتی ذرهای به اشتباهات تکنیکی و تاکتیکی و برنامهریزیهای خود در کسب نتایج ضعیف فکر کنند و تأثیر آن را ببینند. همه چیز از توجیهاتی مانند پنالتی نگرفتنها به سمت «تیم خاص» برگشت و کار به جایی رسید که حتی وقتی پنالتی اشتباه هم به سودشان گرفته میشود با صدای بلند شکستشان را به گردن «تیم خاص» میاندازند و از هیچ توهینی هم ابا ندارند.
اشتباه نشود قصد حمایت از هیچ تیمی را نداریم، اما واقعیت این است که عدم جلوگیری از پراکنده شدن شایعه توهم توطئه و برنامهریزی برای موفقیت یک «تیم خاص» و عدم برخورد با شایعهپراکنان باعث شده عنان کار از دست مسئولان در برود و شاهد رفتارهای زنندهای بهخصوص از سوی تیمهایی که نتیجه نمیگیرند، باشیم. این روزها هیچ کس در فوتبال ایران خود را مقصر نتایج ضعیف یا شکستهای تیمش نمیداند. تمام کادرهای فنی و بازیکنان در بالاترین سطح خود هستند و برنامهریزی تیمها و باشگاهها هم در عالیترین درجههاست، فقط آنچه باعث نتیجه نگرفتن و شکست تیمها میشود «تیم خاص» امروز و «پنالتی»های دیروز است، والا تمام مربیان ما در سطح اول فوتبال جهان قرار دارند و برنامهریزی فوتبالمان همدوش و با برنامهریزهای بوندسلیگا، لالیگا و لیگ برتر جزیره پیش میرود. کادر فنی و بازیکنان کوچکترین تقصیری در شکستها و ضعفها ندارند و همه چیز گردن «تیم خاص» است!
از این بدتر ادبیاتی است که این روزها به فور و وضوح از نیمکتنشینان فوتبال علیه هم میشنویم تا جایی که حتی برخی مجبورند جلوی دهان برخی دیگر را بگیرند. کرونا هر بدی و ایرادی داشت حداقل با ممنوع کردن حضور تماشاگران در ورزشگاه باعث شد تا متوجه شویم با چه اسطورههای اخلاقمداری روی نیمکت تیمهای فوتبال روبهرو هستیم و خودمان از آن خبر نداریم. اسطورههای اخلاقی که وقتی میبرند اطو کشیده و مؤدب با سلام و صلوات میآیند و میگویند که خودشان بردهاند و پیروزی حاصل برنامهریزی و کار فنی خودشان بوده، اما وقتی میبازند افسار پاره میکنند و یقه میدرند که «تیم خاص» باعث شکستشان شده است، ولاغیر و این واقعیت عریان و زشت فوتبالی است که آدمهایش نمیخواهند قبول کنند که اشتباه و ضعف دارند. افرادی که همه بد هستند، جز آنها!