سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: شخصیت اول رمان «ریشه در اعماق» جوانی بلوچ است به نام «شفی محمد» که به زبان محلی او را «شاپوک» صدا میزنند. او در شهر کوچک «بمپور» در سیستان و بلوچستان زندگی میکند. اواسط جنگ ایران و عراق شفی محمد تصمیم میگیرد برای دفاع از وطن به جبهه برود، اما آشنایان نزدیک او و پدرش با رفتن او به جنگ سخت مخالفت میکنند، با این حال این جوان روی حرف خودش میایستد و بدون اجازه از خانوادهاش به جبهه میرود و وقتی برمیگردد احساس میکند دیگر جایی در میان خانواده ندارد، به خاطر همین به ایرانشهر بلوچستان میرود و در آنجا در کنار دوستانی که در جبهه پیدا کرده زندگی جدیدی را آغاز میکند. او در ایرانشهر با یک دختر انقلابی و مذهبی ازدواج میکند و صاحب پسری به اسم خیرمحمد میشود. مدتی بعد همسرش به دلیل بیماری جان میسپارد و شفی محمد ناچار میشود پسرش را به عمو و زنعمویش که در مشهد زندگی میکنند بسپارد و خودش دوباره به جبهه اعزام شود. شفی محمد در یکی از عملیاتها به شدت آسیب میبیند و علاوه بر اینکه دو دستش را از دست میدهد، دچار موج انفجار میشود و به لحاظ روحی کاملاً به هم میریزد. او به خانه برمیگردد و بعد از مدتی زندگی در شرایط سخت و انزوا، در آخر داستان تصمیم میگیرد به مشهد برود تا باقی عمرش را در کنار فرزندش زندگی کند». رمان «ریشه در اعماق» از ۲۲ فصل تشکیل شده که ۱۱ فصل آن به شیوه دانای کل روایت میشود و باقی فصلهای داستان با تکگوییهای راوی اول قصه ادامه مییابد. داستان پرفراز و نشیب «ریشه در اعماق» با همه توصیفات و فضاسازیهای زنده و ماندگارش و با همه جوایز متعددی که از جشنوارههای ادبی کسب کرده، از دو ضعف کلی و اساسی رنج میبرد. با اینکه ۶۰درصد از ماجراهای داستان در بلوچستان اتفاق افتاده و شخصیت اول قصه هم یک بلوچ است، اما در ساختار داستان نشانی از اقلیمگرایی نمیبینیم و حتی گویشها و اصطلاحات شخصیتهای داستان هم هیچ اشارهای به زادگاه شخصیت اول داستان ندارد، طوری که اگر این داستان در هر روستا یا شهر دیگری به جز بلوچستان هم اتفاق میافتاد، چندان فرقی نمیکرد، به جز اشارهای که راوی به مبارزات پدربزرگش با پرتغالیها دارد و دومین مسئله نثر نویسنده است که در برخی موارد در پرداخت به مستقیمگویی روی آورده و با حوادث داستان بسیار احساسی و شعارگونه برخورد میکند. گاهی وقتها دخالت نویسنده در بطن و پیشبرد داستان و هواداری از شخصیت قصه باعث تصنعی بودن ساختار داستان شده است. اگر زبان شخصی نویسنده با زبان روایتی داستان متفاوت نباشد، مخاطب به واقعیت داستان نخواهد رسید. آخرین تجدید چاپ این کتاب در ۱۴۸صفحه توسط انتشارات محراب قلم صورت گرفته است.