سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: بعد از انجام عملیات والفجر ۸ وقتی رزمندهها شبانه جزیره فاو را به تصرف درآوردند، نوبت به پاکسازی منطقه رسید.
معمولاً هر وقت خطوط دشمن به تصرف درمیآمد، باید به پاکسازی سنگرها میپرداختیم. اما قضیه فاو تا حد زیادی تفاوت داشت. آنجا پیش از تخلیه مردم، یک شهر تمامعیار بود و ساختمانها و اماکن زیادی داشت. به همین نسبت هم پاکسازیاش زمان زیادی لازم داشت. یک روز که به تازگی از درگیری با تانکهای دشمن فارغ شده بودیم، قصد داشتیم به آن طرف اروند برگردیم.
قبل از رفتن به داخل شهر فاو برگشتیم. باخبر شدیم در حومه فاو یک عده از رزمندهها جمع شدهاند. رفتیم ببینیم چه خبر است. آنجا یک ساختمان نسبتاً بزرگی بود که دیوارهای قطوری داشت. نکته جالب ساختمان این بود که در ورودی مشخصی نداشت یعنی معلوم نبود کارکنانش از کجا وارد یا خارج میشدند.
از شکل و شمایل ساختمان مشخص بود حتماً کارهای مهمی در آن حل و فصل میشده است. بچههای اطلاعات میگفتند احتمالاً اینجا ساختمان استخبارات است.
دیوارهایش آنقدر محکم بود که بچهها هر قدر با آرپیجی یا نارنجک آن را مورد هدف قرار میدادند، دیوار از جایش تکان نمیخورد.
همینطور مانده بودیم چطور راه ورود به ساختمان را پیدا کنیم که خبر رسید یک جیپ حامل توپ ۱۰۶ در راه است.
توپ که آمد، دیوار را نشانه گرفت و شلیک کرد. بخشی از دیوار ساختمان فروریخت. با شلیک دوم حفرهای درون دیوار پیدا شد.
چند نفر از مسئولان گردان که از رزمندههای باتجربه بودند، گفتند ما داخل میشویم، بقیه اینجا منتظر بمانید اگر خبری شد سریع به کمکمان بیایید. دو، سه نفری داخل رفتند و کمی بعد با چند اسیر چاق و چله پیدایشان شد. از هیکل درشت اسرا مشخص بود باید از افسرهای رده بالا باشند.
بعداً در جستوجوی ساختمان برخی اسناد محرمانه ارتش بعث و حتی مقادیر زیادی پول پیدا شد که همگی را تحویل مقامات بالاتر دادیم. یکی از رزمندههایی که داخل رفته بود، میگفت درون ساختمان هیچ روزنهای نبود. چون برق ساختمان هم قطع بود، همه جا را ظلمات گرفته بود. فکر میکردیم قبلاً این ساختمان تخلیه شده است. اما در همان تاریکی و کورمال کورمال گشتیم تا اینکه در کنج دیوارها دیدیم چند نفر بعثی خبردار ایستادهاند و آماده تسلیم شدن هستند. ما هم دستهایشان را بستیم و آنها را به خارج ساختمان منتقل کردیم.