سرویس حوادث جوان آنلاین: ۱۲مهرسال۹۲، مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک مردی ۲۴ساله به نام شاپور در بیمارستان آیتالله کاشانی باخبر و راهی محل شدند. اولین شواهد نشان داد مرد جوان در پارک ارم با اصابت ضربه چاقو زخمی و بعد از انتقال به بیمارستان فوت کرده است. همچنین مشخص شد که ضارب پس از وقوع حادثه از محل متواری شده است.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی یکی از دوستان شاپور که در محل حضور داشت به مأموران گفت: «من و دوستم همراه شاپور بعد از خوردن مشروب برای تفریح به پارک ارم رفتیم. میخواستیم سوار اسکیت هوایی شویم، اما صف شلوغ بود. به همین خاطر بینوبت وارد صف شدیم که چند نفر اعتراض کردند و کار به درگیری کشید. بعد از دخالت دیگران آنجا را ترک کردیم، اما چند دقیقه بعد برگشتیم که دوباره درگیر شدیم. در آن درگیری بود که مردی ناشناس با چاقو به پهلوی شاپور زد و فرار کرد.»
با ثبت این توضیحات تحقیقات برای دستگیری عامل قتل آغاز شد تا اینکه ششسال بعد از حادثه مأموران وی را در خانه اش حوالی میدان قزوین شناسایی و بازداشت کردند. سینا ۳۰ساله به پلیسآگاهی منتقل و تحت بازجویی قرار گرفت. او با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: آن روز با همسرم در صف اسکیتهوایی ایستاده بودیم که شاپور و دوستانش بدون نوبت وارد صف شدند. چند نفر از آنهایی که در صف بودند اعتراض کردند و کار به درگیری رسید. با میانجیگری چند نفر آنها رفتند، اما دقایقی بعد در حالی که چوب و چاقو همراه داشتند، برگشتند و بینوبت وارد صف شدند. این شد که کار به درگیری کشید. من برای میانجیگری وارد درگیری شدم، اما یکی از آنها با فحاشی و در حالیکه چاقو دستش بود به طرفم حمله کرد. این شد که چاقو را گرفتم، اما ناخواسته وارد پهلوی مقتول شد. باور کنید قصد قتل نداشتم.
متهم ادامه داد: بعد از اینکه از پارک به خانه برگشتیم فردای آن روز به پارک رفتم که متوجه شدم مرد جوان در بیمارستان فوت کرده است. با شنیدن این خبر شوکه شدم به همین خاطر فرار کردم، اما عذاب وجدان داشتم. حتی چندبار تصمیم گرفتم خودم را تسلیم پلیس کنم، اما به خاطر همسر و فرزند خردسالم منصرف شدم.
با اقرارهای مرد جوان و بازسازی صحنه جرم، وی راهی زندان شد و پرونده روی میز هیئت قضایی شعبهدهم دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفت. در جلسه رسیدگی به پرونده اولیایدم درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم با اقرار به جرمش از خودش دفاع کرد. در پایان هیئت قضایی متهم را از اتهام قتل عمد تبرئه و وی را به خاطر قتل شبه عمد به پرداخت دیه محکوم کرد.
با تأیید این حکم و گذشت هفتسال از حادثه متهم با نوشتن لایحهای به هیئت رسیدگی کننده درخواست کرد که با قسطبندی شدن دیه موافقت کنند.
به این ترتیب وی بار دیگر در همان شعبه به ریاست قاضی متین راسخ محاکمه شد و در آخرین دفاعش گفت: «ورزشکار بودم و درآمدم از پیک موتوری بود، اما بعد از حادثه درآمدی نداشتم. حالا همسر و فرزندم تنها ماندهاند و در این سالها به سختی زندگی میکنند. پرداخت دیه نیز به صورت یکجا برایم سخت است. از دادگاه تقاضا دارم با درخواست قسطبندی دیه موافقت کنند تا بتوانم آزاد شوم و با کارکردن آنرا قسطی پرداخت کنم. برای اثبات حرفم چند شاهد هم به دادگاه آوردهام. در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.