اینها را که مدام تکرار میکنند فیلم را باید فارغ از سوژه و محتوا و صرفاً به لحاظ قابلیتهای سینمایی نقد کرد، نمیفهمم. مثل این است فیلمی امیرکبیر را سیاستمدار بیعرضه و خائنی ترسیم کند و به جای اینکه مشمئز شویم، به روی خودمان نیاوریم و سوت بلبلی بزنیم و مشغول ریتم و دکوپاژ و قاببندی باشیم! این ژست هنر برای هنر البته کار واقعاً دشواری است که برخی استعدادش را دارند!
جنسیتی کردن مسائلی که ماهیت آنها جنسیتی نیست، رفتن به بیراهه است. حالا این نگاه میخواهد از طرف فیلمساز مطرحی، چون نرگس آبیار باشد یا یک راننده تاکسی تفاوتی نمیکند. مسئله تعرض جنسی و تهمت زدن اساساً ربطی به یک جنس ندارد، اگر داشت داستان یوسف و زلیخا جور دیگری اتفاق میافتاد. میتواند به جغرافیای خاصی مرتبط باشد، یعنی به فراخور فرهنگ و اعتقادات دارای شدت و ضعف در جوامع مختلف باشد که عمیقاً معتقدم کشور ما جزو محیطهای بحرانی این مسئله نیست و اگر بود جنبش اعتراضی زنان موسوم به me too به جای کشورهای غربی در ایران رخ میداد. اینکه فکر کنیم ترکیدن بغض زنان غربی پس از قرنها به خاطر رشدیافتگی آن جوامع است و باید منتظر اتفاقات مشابه در ایران خودمان باشیم، هم ناشی از اطلاعات ناقص و عدمرشدیافتگی جامعهشناسی خودمان است.
خانم آبیار شاید منتظر جرقهای در ایران هستند که مشابه آن در غرب از مدیریت کلان اسکار زده شد و به سرعت تا مراکز بزرگی، چون پارلمان اروپا و جایزه نوبل امتداد یافت و همه زنان را به خیابان ریخت، اما خب اینجا ایران است و اینکه بخواهیم به غلط یا به غرض برای زن ایرانی نسخه بپیچیم و مسئله بتراشیم، خودش ظلم به زن ایرانی است.