سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: امسال کرونا شرایط خاصی را برای جشنواره فجر ایجاد کرد، اما برعکس با وجود سختگیریهای بهداشتی خوشبختانه استقبال خوبی از برخی فیلمها صورت گرفت. یکی از آنها فیلم «تک تیرانداز» به کارگردانی علی غفاری و تهیهکنندگی ابراهیم اصغری بود. فیلمی که برشی کوتاه از حضور حماسی عبدالرسول زرین نابغه تیراندازی جهان است. کسی که تا همین چند سال پیش خیلیها از وجودش اطلاعی نداشتند تا آن که هالیوود فیلمی با موضوع تک تیرانداز امریکایی در عراق ساخت که جنایات زیادی مرتکب شده بود، اما کلینت ایستوود از شخصیت او یک قهرمان ترسیم کرده بود. داستان آن فیلم روایت زندگی کریس کایل است، فردی که گفته میشد بیشترین شلیک موفق در جهان را داراست و هر کس در تیررسش قرار میگرفت حتی زنان و کودکان بیپناه را هدف قرار میداد و هالیوود با افتخار این موضوع را به نمایش گذاشته بود. سوژه هالیوودی باعث شد گرد و غبار از چهره یک اسطوره مثالزدنی ایرانی در دفاع مقدس کنار رود و همگان دریافتند عبدالرسول زرین با ۳ هزار شلیک موفق در جهان همتایی ندارد که متأسفانه کم کاری مسئولان باعث گمنامی او در این سالها شده بود، به گونهای که حتی در محل زندگیاش اصفهان هم کسی او را نمیشناخت، درحالی که شهید خرازی به او لقب گردان تک نفره را داده بود. این هم البته سند دیگری در مظلومیت شهدا و ایثارگران ایرانی در دفاع مقدس است.
اما بالاخره آستین همت بالا زده شد و فیلم خوش ساخت «تک تیرانداز» توسط علی غفاری کلید خورد؛ فیلمی که به خصوص در بخشهای آغازین سعی دارد با نشان دادن شهید زرین در بالای تپه قدرت و عظمت ایران را مقابل دشمن به تصویر بکشد به طوری که تا پایان بیننده را با خود همراه میکند و ناخواسته در هر بخش که قهرمان داستان، فرمانده عراقی را نشانه میگیرد صدای کف و سوت حاضران در سالن بلند میشود. نکته قابل توجه در فیلم، معرفی شخصیت چندبعدی عبدالرسول زرین است که هرچند کوتاه، اما خوب و اثرگذار ترسیم شده است. تیر نابغه ایرانی به هر قیمت نشانه نمیرود. او کسی است که درجهدار عراقی را در حال نماز خواندن هدف قرار نمیدهد یا نیروهای رده پایین لشکر دشمن را نمیکشد و مراقب است تیری که شلیک میکند برای رضای خدا باشد و این را مدام به پسر نوجوانی که برای انتقام خون برادرش اصرار داشت سفارش میکند.
کامبیز دیرباز ایفاگر نقش شهید عبدالرسول زرین بازیگری است که دومین کاندیدای بازی در این فیلم بود هر چند از نظر فیزیکی با شهید زرین همخوانی نداشت، اما همان گونه که خودش هم میگوید از نظر سن و سال و چهره به این شهید نزدیک است. چه آنکه قرار بود پیش از این جمشید هاشمپور گزینه اصلی فیلمساز باشد، اما دیرباز به خوبی از پس اجرای نقش برآمده است. چنانچه توانسته است خانواده شهید را در سالن سینما تحت تأثیر قرار دهد. افسانه زرین دختر بزرگ شهید که هنگام شهادت پدر ۱۸ سال داشت با صحنه شهادت در پرده سینما حالش بههم خورد به شکلی که دستاندرکاران جشنواره نگران سلامتی او شدند. همسر شهید با وجود سکته قلبی و کسالت زیاد آمده بود و دیگر فرزندان شهید هم از عوامل سازنده فیلم تشکر کردند و خداقوت گفتند. اما از نکاتی که فیلم به آن اشاره کرده تعداد نشانهگیریهای مؤثر شهید زرین است که توسط پیرمرد داستان بیان میشود: «بعضی میگویند، ۳ هزار تا و بعضی دیگر ۲ هزار تا ولی ۷۰۰، ۸۰۰ تا را من مطمئن هستم که زده است!» در حالی که دکتر اصغر زرین پسر شهید به ما گفت: «تقریبا ۷۰۰ نفر از کسانی که نشانهگیری کرده بود فرمانده ارشد بودند. پس از ۱۵ سال تحقیق مستدل با قاطعیت میتوانیم بگوییم بیش از ۳ هزار هدفگیری موفق داشته است، متأسفانه اشتباه یک خبرنگار باعث شد تا بیشتر از همه فقط ۷۰۰ تیراندازی او دیده و همان رسانهای و مطرح شود.»
در فیلم سعی شده است برخلاف برخی دیگر از فیلمهای دفاع مقدسی بدون اغراق به شهید زرین پرداخته شود؛ تصویری از یک بسیجی ساده که در تنهایی صدای فرزندان خود را میشنود و عکس آنها را میبیند و اشک میریزد یا در وقت کمین تکههای نان را برای مورچهها میریزد. ماجرایی واقعی که شاهدان هم تعریف کردهاند. اگر زندگی شهید عبدالرسول زرین همیشه خندان را مروری کنیم میبینیم واقعاً وقتی نشانه دشمن گوش او را میبرد و همه نگران او هستند باز هم در آن شرایط میخندد و ساده میگذرد. انصافاً علی غفاری به گفته خانواده شهید سعی کرده است همانها را بدون کم و کاست نشان دهد.
اما در کنار نقاط مثبت و تأثیرگذار «تک تیرانداز» متأسفانه اشاره کمرنگ و ناتوانی مانور روی تأکید صدام برای کشتن شهید همچنین استخدام ۲۰ تیرانداز زبده از کشورهای مختلف بود که در فیلم تنها چند تیرانداز عرب زبان خوشگذران را شاهد بودیم که برای از پا در آوردن زرین مهیا شده و در تلهای که برای شهید زرین گذاشته بودند این ضعف به شدت محسوس بود؛ شاید شرایط کرونایی و زمان محدود باعث شده بود کارگردان برای ادغام دو واقعه تاریخی یعنی حمله شگفتانگیز شهید زرین به یک پادگان و شهادت ناجوانمردانه او با بمباران شدید دشمن زمان زیادی را صرف نکند تا این ضعف رخ بنماید. از سویی دیگر جای یک تیتراژ و ترانه حماسی که پیوست فیلم باشد خالی بود؛ موضوعی که باعث میشد با توجه به محتوای فیلم، تأثیر ماندگاری آن در ذهن مخاطب جویای قهرمان واقعی بیشتر گردد.
درهرحال تولید چنین فیلمی قابل تقدیر است و امیدواریم «تک تیرانداز» شروعی برای پرداختن به اسطورههای واقعی و ملموس وطنی باشد که سالها نسبت به آنها دچار غفلت بودهایم.