سرویس حوادث جوان آنلاین: چند روز قبل زن جوانی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و گفت شوهرش به طور ناگهانی گمشده است.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: شوهرم بهرام رستوران دارد و امروز صبح مثل همیشه از خانه راهی رستوران شد. ساعتی بعد برای انجام کاری با او تماس گرفتم، اما تلفن همراهش خاموش بود. پس از این با رستورانش تماس گرفتم که کارمندانش گفتند شوهرم به رستوران نرفته است. من خیلی نگران شدم و به دنبال شوهرم گشتم، اما هیچ اثری از او نیافتم و به همین خاطر به اداره پلیس آمدم تا کمک کنید شوهرم را پیدا کنم.
شاگرد اخراجی
مأموران پلیس در نخستین گام دوربینهای مداربسته محل تردد مرد رستوران دار را بازبینی کردند و دریافتند راننده خودروی پرایدی در نزدیکی خانه بهرام کمین کرده و به محض اینکه بهرام به داخل کوچه آمده با تهدید اسلحه او را به زور سوار خودروی پرایدش کرده و به سرعت از محل گریخته است. از سوی دیگر مأموران با بررسی شماره پلاک خودروی مرد آدمربا متوجه شدند خودروی پراید متعلق به منوچهر شاگرد اخراجی مرد گمشده است.
بدین ترتیب منوچهر تحت تعقیب قرار گرفت، اما بررسیها نشان داد منوچهر پس از آدمربایی راهی محل سکونتش در یکی از شهرهای غربی کشور شده است.
پس از این مأموران برای دستگیری متهم و آزادی گروگان راهی محل سکونت منوچهر شدند. در حالی که تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت به مأموران خبر رسید که مرد رستوران دار آزاد شده است.
بهرام پس از رهایی از دست متهم گفت: ۷۲ساعت قبل در نزدیکی خانهام کارگر اخراجیام با تهدید اسلحه مرا به داخل خودرواش کشاند و بعد از این به زور شربت مسمومی به من خوراند که بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم داخل خانه ویلایی بودم که ساعتی قبل ناگهان منوچهر به داخل خانه ویلایی آمد و مرا دوباره سوار خودرواش کرد و پس از طی مسافتی مرا داخل بیابانهای اطراف شهر رها کرد.
دستگیری آدمربا
پس از آزادی گروگان، مأموران پلیس مخفیگاه متهم را شناسایی و وی را خیلی زود دستگیر و به دستور قضایی به تهران منتقل کردند.
متهم در بازجوییها با اعتراف به جرم خود گفت: من ۱۰سال در رستوران شاکی مشغول به کار بودم و در این مدت همیشه به صورت کامل وظیفه خودم را انجام دادم و همیشه هم کارهایم مورد رضایت صاحبکارم بود. مدتی قبل پدرم بیمار شد و به همین سبب چند روزی مرخصی گرفتم و به شهرستان رفتم، اما متأسفانه پدرم فوت کرد که برای کفن و دفن و مراسم ترحیمش چند روزی در شهرستان ماندم. وقتی به تهران آمدم در کمال ناباوری دیدم صاحبکارم به جای من کارگر دیگری را استخدام و مرا اخراج کرده است. وی ادامه داد: هر چقدر التماس کردم که مرا از محل کارم اخراج نکند فایدهای نداشت و در نهایت بیکار شدم. پس از این خیلی عصبانی بودم و تصمیم گرفتم از بهرام انتقام بگیرم که نقشه آدمربایی را طراحی کردم. روز حادثه در نزدیکی خانهاش کمین کردم و وقتی او از خانه بیرون آمد در خلوتی کوچه با تهدید اسلحه او را ربودم و بعد هم در میانه راه به او شربت مسموم دادم و بیهوشش کردم تا مشکلی پیش نیاید. من او را به شهرستان بردم و قصد داشتم مقداری از زمینهای کشاورزیام را به قیمت بالا به او بفروشم و بعد او را آزاد کنم که متوجه شدم مأموران پلیس در تعقیب من هستند که او را آزاد کردم.
متهم در ادامه به دستور قاضی سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت.
تحقیقا ت برای بازداشت راننده متواری در جریان است.