کد خبر: 1042716
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ - ۲۳:۵۳
دکتر میثم موسائی
تعطیلات نوروز هم تمام شد، اما حکایت بورس، همچنان باقی است. بیش از ۹۹‌درصد سهامداران به دنبال فرصتی برای فرار از تله بی‌اعتمادی‌اند و درصد ناچیزی که شامل حقوقی‌ها و بورس‌بازان حرفه‌ای است منتظرند ارزش سهام، باز هم کاهش یابد تا در کمترین قیمت ممکن، خرید کنند. این دو «میل»، تا باقی است حکایت همچنان باقی است و نه مجنون به لیلی می‌رسد و نه ناقه به فرزندش. اما راه حل خروج از این وضعیت، با رها‌سازی بازار بورس ممکن نیست. شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر بازار، راه حلی متناسب می‌طلبد. در این نوشته می‌خواهیم به این مهم بپردازیم. بازار بورس در سال‌۱۳۹۹ سالی تاریخی و منحصر به فرد را گذراند صرف نظر از نوسانات جزئی، در طول سال، روند تمام تغییرات شاخص بورس در دو جمله خلاصه می‌شود:
صعود بی‌مانند تا نیمه تابستان، ریزش طولانی از نیمه تابستان تاکنون.

این ریزش و این صعود در کنار ورود میلیون‌ها سهامدار جدید به بازار بورس، یقیناً در تاریخ بورس ایران بی‌سابقه است؛ سهامدارانی که از طبقات و اقشار مختلفی هستند، از کارگران، کشاورزان، روستاییان، زنان خانه‌دار، دانشجویان، سربازان، پزشکان، مهندسان و اساتید دانشگاه گرفته تا بنگاه‌های بزرگ حقوقی و سهامداران بزرگ و بورس‌بازان حرفه‌ای.

گروه اول از لحاظ جمعیت بیش از ۹۹‌درصد‌ند، اما ارزش دارایی آن‌ها کمتر از یک درصد است. گروه دوم (یعنی حقوقی‌ها و بورس بازان حرفه‌ای) کمتر از یک درصد‌ند، اما ارزش سهمشان بیش از ۹۹‌درصد بازار است. اکثریت گروه اول با تشویق مسئولان بلندپایه نظام، تبلیغات رسانه ملی و شبکه‌های اجتماعی و البته بدون تجربه و آموزش کافی وارد بورس شدند، بی‌شک این حجم بی‌سابقه از ورود تازه‌واردان، از عوامل گسترش بورس و ۲۰ برابر شدن تعداد سهامداران در بورس است. گروه دوم اغلب از سال‌ها قبل هم در این بازار و هم در سایر بازار‌های جانشین حضور داشته و دارند و البته صاحب آموزش و تجربه کافی‌اند.

الان بورس دچار مسئله شده‌است، صورت مسئله از این قرار است که از نیمه تابستان تاکنون، سهامداران آب شدن سرمایه‌های خود را مشاهده‌می‌کنند، صبر و شکیبایی آنان به پایان رسیده و بخش اعظم سرمایه‌های خود را از دست داده و هیچ‌گونه امیدی به بهبودی آن در آینده ندارند، به عبارت دیگر بورس در شرایط فعلی در «تله بی‌اعتمادی» سهامداران خرد و «تله ارزندگی» سهامداران حرفه‌ای و حقوقی افتاده است. در واقع، اغلب سهامداران به دلیل طولانی شدن ریزش بورس، به دنبال خروج از بورس و اقلیت ناچیزی از سهامداران حرفه‌ای و حقوقی‌ها به دنبال خرید سهام در پایین‌ترین قیمت ممکن هستند. این است که هر روز شاهد تشکیل صف فروش برای انواع سهام هستیم و بازار، سراسر قرمزپوش می‌شود. از آن طرف خریداری نیست و روز بعد همان سهام با قیمت پایین‌تری عرضه می‌شود و سهامداران حرفه‌ای و سهامداران بزرگ از جمله بخش حقوقی می‌بینند که هرچه بیشتر صبر کنند سهامی که می‌خواهند بخرند ارزان‌تر و ارزنده‌تر می‌شود. امروز ارزنده‌تر و ارزان‌تر از دیروز و فردا ارزنده‌تر و ارزان‌تر از امروز و تا زمانی که شاخص بورس درحال سقوط است و هیچ سیگنال موجهی برای رشد آن وجود ندارد، صبر می‌کنند تا بورس هرچه بیشتر ریزش کند، وقتی به کمترین مقدار ممکن رسید، و از آن پایین‌تر نرفت شروع به خرید سهام خواهند کرد تا آن زمان، این سهامداران در «تله ارزندگی» گیر افتاده‌اند و به نظر می‌رسد تا زمانی که صف فروش وجود دارد از این تله رها نخواهیم شد. تله دوم که برای کل بازار بورس و حیات آن در آینده اقتصاد ایران بسیار مخرب است، تله بی‌اعتمادی است. قانون حاکم بر مسئله اعتماد اجتماعی این است که اعتماد ذره ذره به‌دست می‌آید، اما یک‌باره از دست می‌رود و وقتی از دست رفت بسیار طول خواهد کشید تا دوباره حاصل شود. نکته دوم اینکه بی‌اعتمادی به بورس که بی‌ارتباط به بی‌اعتمادی به مسئولان اقتصادی نیست، می‌تواند به راحتی به سایر زیر بخش‌های اقتصادی سرایت کند که آثار تخریبی آن می‌تواند رشدی تکاثری به خود بگیرد. این تله در طول هشت‌ماه اخیر هر روز عمیق‌تر شده است. هریک روز که می‌گذرد، سهامداران بی‌اعتمادتر می‌شوند و درخواست خروج از این تله افزایش می‌یابد. از لحاظ مردم‌سالاری، مشارکت در بورس توسط اکثریت خانواده‌های ایرانی می‌توانست به هموار کردن مسیر اقتصاد ایران در جهت منطقی کردن نسبت اقتصاد واقعی به اقتصاد رانتی، واگذاری نسبتاً سالم شرکت‌های دولتی به مردم، رشد فرهنگ سرمایه‌گذاری، سهیم‌شدن آحاد جامعه در سود شرکت‌های بزرگ و عمیق شدن مشارکت مردم منجر شود. اما متأسفانه با این وضعیت پیش آمده، ممکن است همه این شاخص‌ها خراب‌تر از سال‌های قبل شود. تا زمانی که سهامداران تشکلی ندارند که بتوانند بر سر منافع جمعی به تفاهم برسند و اراده خودشان را بر بازار بورس تحمیل کنند، تله بی‌اعتمادی هر روز عمیق‌تر و خروج از آن سخت‌تر می‌شود.
اما چه باید کرد؟

به نظر می‌رسد مهم‌ترین راه‌حل مسئله، این است که اول بپذیریم بورس در تله بی‌اعتمادی و تله ارزندگی گیر کرده‌است و نیرو‌های بازار بورس به تنهایی قادر نیستند بازار را به تعادل جدید برسانند.

نکته مهم دیگر این است که ارزش اسمی اغلب سهام براساس همه شاخص‌های اقتصادی بسیار کمتر از قیمت واقعی آنهاست؛ مثال ساده آن بورس فلزات، پالایشگاه‌ها، بانک‌ها و مخابرات است که با یک دانش تخصصی قابل مشاهده است. راه‌حل پیشنهادی نمی‌تواند از دو گزاره بالا تأثیر نپذیرد، گزاره اول به ما دیکته می‌کند اولاً دولت باید در شرایط فعلی در بورس دخالت کند، ثانیاً با جلوگیری از ریزش بورس درصدد بازسازی اعتماد از دست رفته باشد، زیرا برای همه نظام‌های اقتصادی سرمایه‌ای بالاتر از سرمایه اجتماعی که اعتماد مهمترین جزء آن است وجود ندارد از دست دادن کامل این سرمایه به معنی افتادن در سراشیب سقوط و فروپاشی است، ثالثاً برای سهامداران خرد انگیزه کافی برای ماندن در بازار بورس فراهم شود. هزینه‌ای که از دست دادن سرمایه اجتماعی، در آینده برای نظام دارد آن قدر بزرگ است که انجام هر هزینه‌ای را در کوتاه‌مدت، توجیه پذیر می‌سازد. رابعاً اگر قبول کنیم که در حال حاضر ارزش اغلب سهام به مراتب کمتر از ارزش واقعی آن‌هاست به عبارت دیگر اغلب آن‌ها بسیار ارزنده هستند و در بلند مدت رشد خواهند کرد، می‌توانیم از این گزاره برای ایجاد شرایط لازم برای پایان دادن به انتظار سهامداران بزرگ و حقوقی‌ها برای به تعویق انداختن خرید و برای برابر کردن ارزش فعلی امروز و ارزش انتظاری فردا در نگاه اغلب سهامداران خرد استفاده کنیم.
یک راه‌حل ساده و کم‌هزینه برای مسئولان بورس و دولت این است که برای مدتی البته فقط برای مدتی محدود که لزومی ندارد مدت آن اعلام شود حد پایین نوسانات قیمت سهام را صفر قرار دهند؛ تعیین این دامنه هزینه‌ای بر دولت تحمیل نمی‌کند، اما از ریزش بیشتر سهام جلوگیری می‌کند و این احساس که سهامداران، شاهد آب‌شدن پس‌انداز‌های خود هستند را از بین می‌برد. در میان مدت کافی است مجدداً شاخص‌ها رشد کنند که در این صورت اعتماد تا اندازه زیادی بازسازی می‌شود، پرداخت سود ۲۵‌درصد برای سهامداران جزء، قدم مبارکی است، اما کافی نیست، اختصاص بخش بیشتری از صندوق ذخیره ارزی به خرید سهام در بورس، موظف کردن سهامداران حقوقی به رعایت ضوابطی که به حفظ بازار کمک کند و پذیرش مسئولیت اجتماعی و ارزیابی مجدد دارایی شرکت‌های دولتی، بانک‌ها، پالایشگاه‌ها، صنایع فلزی، غیرفلزی، پرداخت سود در قالب افزایش سرمایه و جایز می‌تواند بخشی از راه‌حل خروج از وضعیت فعلی باشد. اگر مسئولان این اولین قدم اول را بپذیرند و به کار ببندند می‌توان راجع به سایر اجزای این بسته به صورت دقیق‌تر و تفصیلی‌تر صحبت کرد.

* استاد تمام اقتصاد دانشگاه تهران و رئیس انجمن علمی اقتصاد اسلامی ایران
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار