سرويس جامعه جوان آنلاين: دویست و نود و دومین نشست تخصصی کارشناسی جبهۀ انقلاب اسلامی در فضای مجازی، توسط اندیشکدۀ فضای مجازی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا با مشارکت دانشگاه جامع امام حسین (ع) با موضوع «اخلاق سیاسی در فضای مجازی» با حضور استاد «زهیر اصفهانی» مدرس دانشگاه وکارشناس سیاسی و رسانه برگزار شد.
وی در ابتدای نشست گفت؛ واژه اخلاق در جوامع مختلف تعاریف متفاوتی دارد، برای مثال در فرانسه به «آداب و رسوم مردم» اخلاق می¬گویند. او اعتقاد داردکه «رعایت انصاف» نخستین شرط تحقق اخلاق سیاسی است. طرح گذارههایی مانند این که بی اخلاقی جزء لاینفک سیاست هست را نمی-توان توجیهی برای بی اخلاقی¬های سیاسی در سطح جامعه دانست. ملاک عمل جامعه اسلامی باید منویات امام جامعه باشد، رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) در خصوص اخلاق میفرمایند؛ «اخلاق از معنویت سرچشمه می¬گیرد و انسان را سیراب می¬کند» (نقل به مضمون). البته بنده قصد جناحی کردن مباحث را ندارم، بر همین اساس به طور کلی به تمام جناح¬های سیاسی کشور توصیه می¬کنم که انصاف را شرط عمل خود در فعالیت¬های سیاسی قرار دهند، آموزه¬های دینی ما می¬گوید؛ «محتوای پیام از گویندۀ آن اهمیت بیشتری دارد اگر کسی پیام درستی دارد، باید پیام او را شنید»، ولی متاسفانه در ایران اغلب به محتوای پیام توجهی نمی¬کنند و گویندۀ پیام برای آن¬ها اهمیت بیشتری دارد.
وی از این که گاهی برخی از بزرگان ما رفتار خود در عرصۀ سیاست را بر اساس اندیشههای ماکیاولیستی استوار میکنند، ابراز تأسف کرد و ادامه داد، آنها تا جایی پیش میروند که برای دستیابی به اهداف خود از هر ابزاری بهره میگیرند، در حقیقت برای آنها «هدف وسیله را توجیه میکند!».
این کارشناس مدرس دانشگاه سپس از رفتار امام خامنهای (مدظله العالی) مثالی مطرح کرد تا دیدگاه اسلامی نسبت به این مسئله روشن شود. وی گفت؛ «نقل میکنند که پس یکی از فتنههای گذشته نمایندگان طرفهای دخیل در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی حضور مییابند که یکی از آنها دروغی را نسبت به طرف خاطی آن فتنه نسبت میدهد، رهبر انقلاب از این اتفاق بر آشفته میشوند و تذکری جدی به اظهارات آن فرد میدهند تا در اخلاق عملی خود این پیام را مستتر کنند که «رعایت انصاف» در هر شرایطی از اصول اساسی جامعۀ اسلامی است.
فضای مجازی در حال حاضر «عصر دیجیتال» بدل به عنصر اصلی جامعۀ انسانی شده است، همانطور که در روزگار جنگ سرد «مطبوعات» بر افکار عمومی جوامع حکمرانی داشتند. اعتقاد دارم فضای مجازی امروز در امتداد زندگی حقیقی انسانها قرار دارد و مسئلۀ جدایی از یکدیگر نیستند.
او اعتقاد دارد، بخشی از این بی اخلاقی به هزینۀ کم این کار در جامعۀ مدنی ایران باز میگردد، چرا که مرجع مشخصی برای رسیدگی به تخلفات اخلاقی افراد در فضای مجازی وجود ندارد، کسی از نشر بی اخلاقی در این فضا احساس ناامنی نمیکند. البته بحث بنده منافاتی با وجود «آزادی بیان» ندارد، تصور میکنم قوانین باید به صورتی تعریف شوند که فرد ملزم باشد تا از مسئولیت مطلب منتشره شدۀ خود، شانه خالی نکند اگر دروغی را مطرح کرد، ساز و کاری برای مؤاخذۀ او وجود داشته باشد، فقدان چنین قواعدی به افراد اجازه میدهد تا هر مطلبی را بدون بررسی صحت و سقم آن در فضای مجازی منتشر کنند.
به زعم وی، آزادی بیان با ولنگاری رفتاری متفاوت است، قانون باید بر تمام ارکان جامعه حاکم باشد اگر برخی دائماً ایران را با جامعۀ غرب مقایسه میکنند، مطلوب است که در مواردی که غرب واقعاً وضعیت بهتری دارد، این برآورد انجام شود، مانند حاکمیت قانون بر زندگی مردم، برای مثال اگر یک شهروند کانادایی با علم بر بیماری کرونای خود، منزل را ترک کند با جریمۀ ۴ هزار دلاری مواجه میشود یا اگر شخصی به واسطۀ تعامل با او بیمار شود و از دنیا برود، جریمۀ ۸۰ هزار دلاری انتظارش را خواهد کشید! اما اینها در افکار عمومی ما مطرح نمیشود بنابراین برخی زندگی غربی را فقط در جلوههای ظاهری آن خلاصه میکنند بنابراین به ضرس قاطع میگوییم؛ هزینۀ بی اخلاقی در فضای مجازی باید بالا برود، مخاطب هوشمند باید بیاموزد که در فضای مجازی نسبت به هر چیزی شکاک باشد، وی باید نسبت اعتبارسنجی مطالب فضای مجازی حساس باشد، در خارج از کشور حساسیت نسبت به فضای مجازی تا حدی است که مخاطبان حتی نسبت به «پسندیده شدن پست خوانندهای» توسط صفحۀ پاپ فرانسیس که توسط ادمین اداره میشود، واکنشی منفی نشان میدهند، ولی در ایران چنین اتفاقی نمیافند که جای تأسف است.
این کارشناس سیاسی معتقد است که با توجه به فرارسیدن دوبارۀ موسم مردم سالاری دینی در کشور، نامزدها برای نمایش جلوهای از اخلاق سیاسی در فضای مجازی، باید از تخریب چهرۀ یکدیگر پرهیز کنند، رفتار اخلاقمدارانه دفاع از برنامۀ خود به جای تخریب رقیب است. تصور میکنم یکی از راهکارهای اصلاح این روند اشتباه، گسترش کرسیهای آزاد اندیشی است تا جوان ایرانی بتواند شبهات مختلف خود را آزادانه مطرح کند و پاسخ بگیرد اگر جوابگوی سوالات نسل جوانان نباشیم، رسانههای فارسی زبان خارج از ایران افکار آنها را با پاسخهای اشتباه تحت تأثیر منفی قرار خواهند داد، مثال روشن اثرات مثبت تریبونهایی از این دست، مناظرات بزرگانی همچون شهید مطهری و شهید بهشتی (ره) است.
اصفهانی یکی از بارزترین مصادیق بی اخلاقی در فضای مجازی را مباحث پیرامون واکسن کرونا در این فضا دانست. امروزه «اقناع به فریب» در زمرۀ پرکاربردترین تکنیکهای عملیات روانی رسانهای به شمار میرود، به همین دلیل شاهد رفتار نامتعارف رسانههای فارسی زبان خارج از ایران در موضوع واکسن کرونا بودیم، این رسانه تلاش داشتند تا مردم ایران را قانع کنند که جمهوری اسلامی در حال واردات واکسن بی کیفیت در کشور است، اما در واقعیت دولت کشورهایی که میزبان دفتر این رسانهها هستند، هنگامی که از ایمنی ۹۲% واکسن اسپوتنیک V با خبر شدند، خود نیز روی به استفادۀ گسترده از آن آوردند. رفتاری که مصداق بارز کانالیزه کردن اخبار، تحریف واقعیت و بی اخلاقی در فضای مجازی است، آنها چطور میپذیرند برای دست یافتن به اهداف سیاسی خود با افکار عمومی کشور بازی کنند؟!
این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد، سطح پایین سواد رسانهای در کشور ما، یکی علل اصلی توفیق چنین جریاناتی در پیشبرد اهداف خود است، البته نباید سواد رسانهای را با داشتن تحصیلات آکادمیک یکسان دانست، سواد رسانهای مفهومی فراتر است. متاسفانه در جامعۀ ما کسی بخواهد یک گوشی تلفن همراه بخرد، مدت زیادی در خصوص معایب و محاسن آن تحقیق میکند، اما همین فرد به خوراک فکر خود اهمیت نمیدهد، هر اطلاعاتی که از فضای مجازی دریافت میکند بدون هرگونه تحقیقی میپذیرد، این خطا زمانی عمیقتر میشود که مطلب دریافتی را بدون اطمینان از صحت و سقم آن به صورت گسترده بازنشر میکند.
اصفهانی اعتقاد دارد که یکی از راههای رفع این معضل تبادل نظر میان اندیشههای مختلف است، باید اجازه دهیم صداهای مختلف شنیده شود همینطور مهارت صحبت کردن با افرادی که همفکر ما نیستند را پیدا کنیم، در غیر اینصورت نفاق در جامعه گسترش مییابد.
وی افزود، همین سطحی نگری و عدم مهارت در تبادل اندیشه سبب شد تا پس از «امضای سند همکاری ۲۵ سالۀ ایران و چین» آن موج رسانهای سنگین شکل بگیرد، در فضای مجازی از آن تحت عناوینی همچون «ترکمانچای ۲»، «قرارداد فروش ایران» و ... یاد کردند، این در حالی است که این سند، صرفاً یک نقشۀ راه بود، هر قراردادی برای اجرا در کشور نیاز به جلب نظر مجلس شورای اسلامی دارد بنابراین هنگامی که این سند همکاری، تعهد آور نبوده، اما بی اخلاقان فضای مجازی طوری وانمود کردند که گویی استقلال کشور از بین رفته است و سطحی بودن سواد رسانهای در کشور باعث شد که برخی این القائات اشتباه را بپذیرند! جالب است که منتقدان این سند همکاری ارزشمند، هنگامی که صحبت از میزان سرمایه گذاری خارجی در ایران به میان میآید، طلبکارانه از منزوی بودن کشور صحبت میکنند! آنها خروج از انزوا را فقط در گرو ارتباط با جهان غرب میدانند.
اصفهانی تصور میکند که عمق کم دانش رسانهای مردم، پایین بودن سرانۀ مطالعۀ کشور است تا اندازهای که برخی سرانۀ مطالعۀ علمی ایرانیان را ۲ ثانیه به ازای یک روز میدانند، کشور هند مصداقی قدرتمند برای اثبات این مدعا است، مردم هند با میانگین ۱۱ دقیقه مطالعۀ مفید روزانه، رتبه نخست از این حیث را در جهان دارند، برابر پیشبینیهای رسمی هندوستان تا سال ۲۰۳۵ به یکی از ۵ قدرت برتر جهان بدل خواهد شد، آرمانی بلند که تحقق آن برای مردم هند به واسطۀ مطالعۀ زیاد ممکن گردید.
این مدرس دانشگاه یکی از مصادیق بارز دشمنی ایالات متحده با کشورمان را مربوط به وقایع پس از ترور ناجوانمردانۀ فرماندۀ فقید سپاه قدس، سردار شهید سلیمانی میداند، رئیس جمهور آمریکا به صراحت گفت اگر ایران پاسخ ما را بدهد، ۵۲ نقطۀ فرهنگی این کشور را مورد تهاجم قرار خواهیم داد، تصور میکنید اگر شخصی شما را به تخریب هویت فرهنگی ایران تهدید کند، هدفی غیر از خشکاندن ریشۀ ملت ایران در دل دارد؟! جوان ایرانی باید نسبت به گذشتۀ پرافتخارش و هویت ارزشمند خود آگاه شود. بحث حجاب یکی دیگر از نمونههای انگاره سازی غلط دشمنان برای جوان ایرانی در فضای مجازی و حقیقی است، رسانههای غربی این طور نمایش میدهند که حجاب با اجبار اسلام وارد کشور ما شده است، در حالی که پیشینۀ حجاب در ایران به قبل از اسلام بر میگردد، دیوار نگارههای باستانی در تخته جمشید به وضوح مؤید این موضوع میباشد، دلیل ترویج حجاب پیش از اسلام نیز، پیروی ایرانیان از آموزههای زرتشت به عنوان دینی الهی است، اما فضای مجازی و رسانۀ غربی تلاش میکند تا انگارۀ غلطی را در بین جوانان ما ترویج کند تا او بپذیرد ورود اسلام، دلیل به وجود آمدن حجاب در کشور هست، هدف آنها نیز تقابل دو اندیشۀ ملی گرایی با اسلام است، اما در واقعیت ایرانیان در هیچ فرهنگی ذوب نشدهاند، رابطۀ فرهنگی ایران و اسلام نیز دوسویه و تعاملی است.