سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: سرهنگ جانباز محمدعلی نوری از خلبانان پیشکسوت هوانیروز بود که سالها در دفاعمقدس علیه دشمن بعثی جنگید و پس از پایان جنگ نیز به جنوب شرق کشور رفت تا در میدانی دیگر، با اشرار و قاچاقچیان مبارزه کند. این جانباز دفاعمقدس در پرونده مجاهدتهایش سابقه دوستی و همرزمی با سردارشهیدحاج قاسم سلیمانی را در مقطع حضور در جنوب شرق کشور داشت. به مناسبت اولین سالگرد عروج شهادتگونه جانباز محمدعلی نوری در ۲۰ فروردین ماه ۱۳۹۹، در گفتوگویی که با صفرعلی غضنفری از اقوام و دوستانش داشتیم، سعی کردیم شمهای از زندگی و خدمات وی را تقدیم حضورتان کنیم.
متولد روستای طایقان
محمدعلی متولد دهم فروردین ماه ۱۳۳۹ در روستای طایقان از توابع محلات بود. از همان دوران کودکی، همیشه با هم بودیم. حتی بعد از پیروزی انقلاب هر دو با هم برای خدمت سربازی اقدام کردیم. ایشان سال ۱۳۵۸ به خدمت رفت و آذرماه سال ۱۳۶۰ به نیروی زمینی ارتش پیوست. در سال ۱۳۶۱ بهعنوان خلبان وارد هوانیروز شد و به مدت دو سال در پایگاه شهیدوطنپور اصفهان آموزش دید. سپس در پایگاه هوانیروز اصفهان و پایگاه هوانیروز کرمان و پایگاه قلعهمرغی تهران و پایگاههای عملیاتی هوانیروز مستقر در مناطق عملیاتی غرب و جنوب کشور خدمت کرد و از سال ۱۳۸۱ در ستاد فرماندهی هوانیروز در تهران به ادامه خدمت پرداخت. محمدعلی مسئولیت بازرسی و ایمنی پرواز هوانیروز را برعهده داشت.
خاطره والفجر ۱۰
جانباز نوری در اکثر عملیاتهای دفاعمقدس از خیبر گرفته تا والفجر ۸، کربلای ۴ و ۵، والفجر ۱۰ و مرصاد حضور فعال داشت. در عملیات والفجر ۱۰ بالگردش در منطقه خورمال عراق مورد اصابت پدافند هوایی دشمن قرار گرفت و سقوط کرد. در این حادثه، علاوه بر شکستگی چندین عضو بدنش، شیمیایی هم شد. بعدها خودش برایم تعریف میکرد که پیشمرگان مسلمان کرد او را نجات دادند و به کشور بازگرداندند. محمدعلی با وجود مجروحیتهای متعدد تا پایان دفاعمقدس در جبههها ماند.
همرزم حاجقاسم
پس از پایان دفاعمقدس، محمدعلی به هوانیروز کرمان منتقل شد. در آن زمان سپهبد شهیدحاج قاسم سلیمانی در جنوب شرق کشور با اشرار و قاچاقچیان مبارزه میکرد. در این مقطع محمدعلی بارها شهید سلیمانی را با بالگرد به مأموریتهای مختلف برد. همین آمد و شدها باعث شده بود بین او و حاجقاسم دوستی عمیقی ایجاد شود. محمدعلی تعریف میکرد که خیلی از مواقع وقتی قرار بود بالگردی در اختیار شهیدسلیمانی قرار بگیرد، ایشان شخصاً درخواست میکرد خلبان بالگرد محمدعلی باشد.
فعالیتهای فرهنگی
محمدعلی در زمان حضور در ستاد فرماندهی هوانیروز در جمعآوری خاطرات دوران دفاعمقدس و همکاری با هیئت معارف جنگ، اهتمام ویژهای داشت، اما وضعیت جسمیاش خصوصاً بحث مصدومیت شیمیایی باعث شده بود دائماً مشغول درمان باشد. به طوری که سال ۱۳۹۲ هر دو کلیهاش را از دست داد و مجبور به عمل پیوند کلیه شد. با این وجود در چند سال اخیر در مراسم روز عاشورای روستای طایقان شرکت میکرد و ذیل این مراسم معنوی به خانواده شهدا سر میزد. همچنین در مراسم یادواره ۱۵ شهید روستای طایقان که هر ساله در آخرین پنج شنبه شهریورماه برگزار میشود، حضور مییافت. آخرینبار در ۲۸ شهریور ۱۳۹۸ در سی و یکمین یادواره شهدای روستا شرکت کرد و با همان حال نامساعدش به مدت ۱۰ دقیقه خاطرات کوتاهی از دفاعمقدس تعریف کرد. شش ماه بعد نیز روز بیستم فروردین ماه ۱۳۹۹ پس از تحمل سالها درد و بیماری ناشی از مجروحیت شیمیایی آسمانی شد و به دوستان شهیدش پیوست.
واگویههای همسر شهید
من و محمدعلی سال ۱۳۶۲ ازدواج کردیم. حاصل زندگی مشترکمان یک دختر و یک پسر است. محمدعلی از نظر اخلاقی واقعاً انسان نمونه و شریفی بود. بسیار مهربان، دلسوز و مردمدار بود. هیچ وقت خودش را بالا نمیگرفت و انسانی خاکی بود. بسیار خانوادهدوست بود. طی ۳۶ سال زندگی مشترک، هیچ وقت از ایشان صدای بلندی نشنیدم. فرزندانش را واقعاً دوست داشت و برای آنها هر فداکاری میکرد. چندسالی هم که در بستر بیماری بود، زبان تشکرش من و بچهها را شرمنده میکرد. امیدوارم شفیع ما باشد.