سرویس حوادث جوان آنلاین: اردیبهشتسال۹۸، مرد جوانی به نام پرویز که چشم راستش تخلیه شده و به تازگی از بیمارستان مرخص شده بود به اداره پلیس رفت و از مردی به نام نصرالله شکایت کرد. او به مأموران گفت: سالهاست در میدان تره بار مرکزی حجره دارم و در آنجا کار میکنم. آن روز با یکی از مشتریانم درگیر شدم، اما وقتی درگیری بالا گرفت با وساطت شاهدان تمام شد. همان موقع نصرالله سوار ماشینش شد و آنجا را ترک کرد.
شاکی ادامه داد: چندساعتی گذشت و من مشغول کار بودم که ناگهان متوجه شدم جسمی سخت وارد چشمم شد. آن جسم مانند گلوله یک تفنگ ساچمهای بود. همین ضربه باعث شد راهی بیمارستان شوم، اما بیفایده بود و چشم راستم تخلیه شد. شاکی در آخر گفت: در این سالها که در میدان تره بار حجره دارم با کسی خصومتی نداشتم به همین خاطر به نصرالله مشکوک هستم. او به خاطر کینهای که از من به دل گرفته بود دست به چنین کاری زده است.
با طرح این شکایت، چند نفر از کارگران به عنوان شاهد از طرف شاکی احضار شدند که همگی درگیری بین آنها را گواهی دادند، اما گفتند ندیدهاند چه کسی به طرف شاکی شلیک کرده است.
با ثبت این اطلاعات نصرالله بازداشت شد، اما جرمش را انکار کرد. متهم با شکایت مرد سبزی فروش راهی زندان شد، اما با قرار وثیقه آزاد شد.
پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا اینکه در وقت رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبه دهم دادگاه قرار گرفت.
بعد از اعلام رسمیت جلسه شاکی در جایگاه ایستاد و گفت: بعد از این حادثه زندگیام سیاه شد. حتی نمیتوانم سر کار بروم برای متهم درخواست اشد مجازات دارم. در ادامه متهم روبهروی هیئت قضایی ایستاد و با انکار جرمش گفت: آن روز به میدان تره بار رفته بودم تا بار سبزی بخرم. به غرفه پرویز رفتم، اما او سبزیهایی که داده بود خراب بود. به او اعتراض کردم، اما او ناراحت شد و کار به درگیری رسید. با وساطت شاهدان درگیری تمام شد و من همان موقع سوار ماشینم شدم و آنجا را ترک کردم. باور کنید نمیدانم چه کسی موجب نابینایی شاکی شده است و خود شاکی هم از روی حدس مرا عامل کوری چشمش معرفی کرده است. اتهام را قبول ندارم و بیدلیل بازداشت شدم.
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.