سرویس بین الملل جوان آنلاین: فارین افرز، متیو اسلاتر و دیوید مک کورمیک
دادهها اکنون در کانون تجارت جهانی قرار دارند. با در نظر گرفتن پهنای باند، جریان دادههای فرامرزی از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۲۰ تقریباً ۱۱۲ برابر شده است. اقتصاد جهانی به یک ماشین حرکت داده تبدیل شده است. این اقتصاد، داده را مصرف، پردازش و حتی تولید میکند. اکنون بسیاری از کالاهای فیزیکی الکترونیکی شده و اجزای آنلاین دارند. با ظهور کووید ۱۹، سرعت دگرگونی کسب و کارهای دیجیتال افزایش یافته و تجارت بیشتری را به سمت ابرهای مجازی هدایت میکند.
تجارت دیجیتال و جریان فرامرزی داده هیچ نشانی از یک روند کاهنده ندارند. در سال ۲۰۱۸، ۳۳۰ میلیون نفر خریدهای آنلاین خود را از دیگر کشورها انجام دادهاند که فروش تجارت الکترونیکی را به ۶/۲۵ تریلیون دلار رساند. این دگرگونیهای گسترده فقط محدود به تجارت نیست. امروز سیاست و قدرت نیز با دادهها ارتباط تنگاتنگی دارد. دادهها به عنوان یک منبع ضروری برای نوآوری، عنصر مهمی در موفقیت شرکتها و بُعد امنیت ملی است. کشورها و شرکتهایی که به دنبال مزیتهای غیررقابتی هستند سعی میکنند کنترل جریان داده را به دست گرفته و آزادی و حریم خصوصی را تضعیف کنند.
مدل چینی
اگر ایالات متحده قوانین تازهای برای عصر دیجیتال تنظیم نکند، سایرین این قوانین را ایجاد میکنند. چین تلاش میکند مدل استبدادی- فنی خود را گسترش دهد و به این واقعیت پی برده که شکلگیری قوانین قدرت دیجیتال یکی از مؤلفههای اصلی قدرت ژئوپلتیکی است.
بهرهوری بالاتر، شاخص متوسط استاندارد زندگی و قدرت اقتصادی یک کشور را ارتقا میدهد. بهرهوری بیشتر رشد اقتصادی بالاتر و همچنین پایه مالیاتی بالاتری را برای دولتها فراهم میکند. کشورها از گذر ایدهها و نوآوریهای تازه میتوانند محصولات کاراتری تولید کنند و بهرهوری را ارتقا دهند. بیش از نیمی از رشد تولید ناخالص سرانه امریکا در قرن گذشته، مدیون افزایش بهرهوری بوده است.
دادهها همواره منبع اساسی برای کشف ایدههای تازه بودهاند. افزایش استفاده از دادهها پتانسل اقتصادی زیادی با خود به همراه دارد. دادهها اغلب همان چیزی هستند که اقتصاددانان از آن به عنوان کالای غیرقابل رقابت یاد میکنند. دادهها میتوانند بارها و بارها مورد استفاده قرار گیرند و هر بار نوآوریهای تازهای را رقم بزنند. از آنجا که دادهها غیر قابل کنترل هستند، نوآوری و قدرت اقتصادی به طرز فزایندهای به کمیت و کیفیت دادههای موجود برای مردم، شرکتها و کشورها بستگی دارد. در دهم ژانویه ۲۰۲۰، دانشمندان چینی توالی ژنتیکی ویروس کرونا را به صورت آنلاین منتشر کردند. تنها دو روز زمان برد تا دانشمندان امریکایی شرکت مدرنا (Moderna)، طرح اولیه واکسن کووید ۱۹ خود را ارائه کنند. در واقع، تمام آنچیزی که برای تولید یک کالای ارزشمند نیاز بود، دادههای تازه بود. به همین ترتیب، دستیابی به دادهها، انقلابی در سایر زمینههای علوم ایجاد کرده است.
دادهها به طور فزایندهای موفقیت تجاری را به همراه دارند. شرکتهایی که در جمعآوری، تجزیه و تحلیل و استفاده از دادهها مزیت رقابتی ایجاد میکنند، موقعیتهای برتر بازار در سراسر جهان را تصاحب کردهاند. ۱۰ سال پیش لیستی از ۱۰ شرکت ارزشمند شامل تولیدکنندگان نفت و گاز و بانک بود، اما امروز شرکتهای فناوری که جریان داده را در دست دارند در بالای این لیست قرار میگیرند.
اهمیت امنیت ملی
دادهها برای امنیت ملی نیز حیاتی هستند. دادهها افزایش بهرهوری و قدرت اقتصادی را موجب میشوند که از زیرساختهای نظامی هر کشور پشتیبانی میکند. فناوریهای تازه مزایای اقتصادی و راهبردی فوقالعادهای را ارائه میدهند. کشوری که بتواند از دادهها برای نوآوری سریعتر استفاده کند، مزایای بسیار زیادی کسب خواهد کرد. بنابراین رونق و قدرت ژئوپلتیکی آینده ایالات متحده تا حد زیادی به قوانین حاکم بر دسترسی به دادهها بستگی دارد.
نهادهای بینالمللی موجود برای مدیریت جریان داده مجهز نیستند. چارچوب سازمان تجارت جهانی بر دو طبقهبندی اصلی استوار است: کالا بودن یا خدمات بودن یک کالا و اینکه کجا تولید شده است. با این حال دادهها در طبقهبندیهای سازمان تجارت جهانی جای نمیگیرند. حجم بسیار زیادی از دادهها پیامدهای غیر قابل قیمتگذاری بر تولید و مصرف سایر کالاها دارند و در بسیاری از موارد تعیین اینکه آن داده با چه مبدأیی تولید شده و کجا نگهداری میشوند، دشوار است. به علاوه، طبقهبندی تعریف شدهای برای ارزیابی دادهها وجود ندارد.
نبود یک چارچوب پذیرفته شده بینالمللی، سؤالاتی را مطرح میکند: آیا دولتها میتوانند مکان و استفاده شهروندان از دادهها در درون مرزهای ملی را محدود کنند؟ این مفهوم وقتی فضای ابر مجازی و دادههایش در اینترنت توزیع یافته، به چه معناست؟ آیا دولتها میتوانند مانند کالا بر ورود و خروج داده تعرفه وضع کنند؟ دولتها چگونه میتوانند از حریم خصوصی شهروندان خود پاسداری کنند؟
اکوسیستم دیجیتال متمایز چین موجب نگرانیهایی برای ایالات متحده شده است. چین ساخت فایر وال (دیوار آتش) عظیمش را ایجاد کرده که ترکیبی از قوانین و فناوریهایی است که جریان داده در داخل و خارج را بخشی به کمک مسدود کردن وبسایتهای خارجی محدود میکند. چین یک الگوی ملی- تکنیکی را در پیش گرفته که دسترسی دولت به دادههای تولید شده در این کشور را الزامی میکند.
پکن در تلاش برای گسترش این الگوست و در صنعت فناورانه بومیاش برنامههایی را برای تسلط بر پلتفرمهای دیجیتالی که دادهها را مدیریت میکنند، مشخص کرده است. به همین منظور از یک طرح جسورانه «China Standards ۲۰۳۵» برای تعیین استانداردهای جهانی در فناوریهای نوظهور رونمایی کرد.
خب ایالات متحده چه؟ این کشور در سطح فدرال روی هیچ چارچوب قانونی توافق نکرده است و هیچ توافق فرامرزی پیرامون جریان داده وجود ندارد. ایالات متحده همچنین برنامهای منسجم برای پاسخ به چین ندارد. پاسخهای هراز چندگاه ایالات متحده و تلاش برای منصرف کردن کشورها در استفاده از فناوری ۵G شرکت هواوی ممکن است در کوتاهمدت کار کند، اما در بلندمدت نه.
امریکا در همکاری با سایر کشورها باید به دنبال ساختاری برای دادهها باشد که توان اقتصادیاش را بدون قربانی کردن آزادیهای فردی و حریم خصوصی، بیشینه کند. این چارچوب باید دارای دو قسمت باشد:
اول، ایجاد مجموعهای از اصول الزام آور که بتواند جریان فرامرزی دادهها را در بخشهای پرمصرف- انرژی، حمل و نقل و مراقبتهای بهداشتی- تقویت کند. این چارچوب باید یک طبقهبندی ایجاد کند تا جریان دادهها را بر اساس ارزش و منبع مشخص نماید. ایجاد استانداردهای حفظ حریم خصوصی که دولتها و شرکتها از آن پیروی کنند، از دیگر اقدامات است. یک اصل نهایی منوط به دستیابی به دو هدف اول، آن که تا جایی که ممکن است جریان فرامرزی و باز، تقویت شود.
بخش دوم این چارچوب میتواند توافقنامههای تجارت آزادی باشد که کالاهای سرمایهای، ورودیهای میانی، کالاهای نهایی و خدمات بخشهای هدف را برای بیشینهسازی منافع حاصل از نوآوریهای داده محور، قاعدهمند کند. به عنوان مثال، در سال ۱۹۹۶، شماری از کشورها که حدود ۹۵ درصد از تجارت جهانی فناوری اطلاعات را تشکیل میدادند تمام تعرفهها برای صدها کالای سرمایهای مربوط به فناوری اطلاعات، کالاهای واسطه و نهایی را حذف کردند. این توافقنامه انگیزهای برای موج بعدی انقلاب IT شد. انگیزهای که افزایش بهرهوری شرکتها و کاهش قیمت برای مصرفکنندگان را در پی داشت.
با توجه به اطمینان نداشتن از آینده نهادهای بینالمللی و تعهدات ایالات متحده به آنها، سازماندهی ایجاد یک چارچوب، فرصتهای زیادی را برای واشنگتن فراهم میآورد: همکاری نزدیک با کشورهای همفکر، اصلاح و جوانسازی مؤسسات، تقویت قدرت اقتصادی و امنیت ملی. چشماندازی برای پرورش نهادهای قوی چندجانبه همفکر برای ایجاد ثبات در جهان میتواند منافع اقتصادی و امنیتی را برای ایالات متحده در پی داشته باشد.
ترجمه: اداره کل رسانههای خارجی