سرویس اقتصاد جوان آنلاین: طی سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۸ حدود ۳/ ۵ میلیون نفر به جمعیت فعال کشور افزوده شد که حدود ۸۵ درصد جمعیت اضافهشده به جمعیت فعال، شاغل شدهاند. بررسی تحولات بازار کار در فاصله این سالها بیانگر این است که جوانان به واسطه نیاز برای تأمین معیشت و در دوره کاهش تقاضای نیروی کار شرکتها، اقدام به ایجاد مشاغل خرد کردهاند. افزایش نرخ مشارکت، جمعیت فعال و جمعیت شاغل با وضعیت شغلی «کارکن مستقل» و فاقد قرارداد به معنای متعارف و پوشش بیمه، وضعیت بازار کار را در وضعیت ناپایداری قرار داده که هزینه سیاستگذاری نادرست در این بازار را به شدت افزایش داده که نیازمند توجه جدی است.
بررسی روند شاخصهای اصلی بازار کار از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۹۸، نشاندهنده سه دوره متفاوت از تحولات این بازار است. دوره اول تحولات بازار کار (۱۳۷۶- ۱۳۸۴) که در آن رشد تعداد شاغلان با متوسط سالانه ۷۲۶ هزار نفر همراه بوده است. دوره دوم (۱۳۸۴- ۱۳۹۳) که در آن روند صعودی تعداد شاغلان متوقف شد و دوره سوم (۱۳۹۳- ۱۳۹۸) که همراه با روند کاملاً صعودی در جمعیت فعال و تعداد شاغلان بوده است.
به گزارش تسنیم، نقطه شروع تحولات دوره مورد بررسی فصل پاییز سال ۱۳۹۳ است؛ از پاییز ۱۳۹۳ به بعد به طور متوسط در هر فصل نسبت به فصل مشابه سال قبل از آن بیش از ۷۰۰ هزار نفر به جمعیت فعال اضافه شدند. به این معنا که با برآورد مقادیر سالانه، طی سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۸ حدود ۳/۵ میلیون نفر به جمعیت فعال کشور افزوده شد که در مقایسه با عدم افزایش جمعیت فعال در دهه قبل از آن، بسیار قابل توجه است.
مشخصه اصلی این دوره تغییر تصمیم جوانان برای ورود به بازار کار و خارج نماندن از بازار کار به منظور تحصیلات، خانهداری یا علل دیگر است. بررسیهای انجام شده، نشان میدهد افزایش جمعیت فعال و نرخ مشارکت طی این بازه زمان تحولی است که زنان، جمعیت دارای تحصیلات دانشگاهی و متولدین دهه ۷۰ نقش پررنگی در ایجاد آن داشتهاند، همچنین تحول یادشده پدیدهای عمدتاً شهری است که با وجود فراگیربودن آن در کل کشور، در برخی استانها شدت این تغییرات به مراتب بیش از استانهای دیگر بوده است.
افزایش اشتغالهای خرد و ناپایدارشدن اشتغال
تحول اساسیتر طی این دوره آن است که حدود ۸۵ درصد جمعیت اضافه شده به جمعیت فعال، شاغل شدهاند. طی این دوره به طور متوسط در هر فصل نسبت به فصل مشابه سال قبل، ۶۲۱ هزار نفر به جمعیت شاغل اضافه شده است. (۳ میلیون نفر در طول دوره). بررسیهای انجام شده، نشان میدهد افزایش اشتغال طی این دوره عمدتاً در بخش خدمات و بنگاههای بسیار کوچک (دارای کمتر از چهار نفر کارکن) و با وضعیت شغلی «کارکن مستقل» و فاقد قرارداد به معنای متعارف بوده است که سهم کمتری از این اشتغال ایجاد شده (نسبت به گذشته) دارای پوشش بیمه به واسطه شغل خود بودهاند و سهم بیشتری (نسبت به گذشته) دارای اشتغال ناقص هستند و تمایل دارند شغل تمام وقت داشته باشند، بنابراین اشتغالی که طی دوره مورد بررسی محقق شده، تفاوتهای قابل ملاحظهای با ترکیب اشتغال کشور در دورههای قبل دارد، زیرا از یکسو شاهد حضور پررنگتر زنان و افراد دارای تحصیلات دانشگاهی در بازار کار هستیم و از سوی دیگر اشتغال ایجاد شده، اشتغالی است که نه از سوی بخش دولتی یا شرکتی و کارخانهای بلکه از سوی بخش غیرشرکتی و با تمرکز بر خدماتی مانند خردهفروشی و عمدهفروشی، تعمیرات، حملونقل، واسطهگری، خدمات موادغذایی و... ایجاد شده است.
مرکز پژوهشهای مجلس معتقد است، به نظر میرسد جوانان کشور به واسطه نیاز برای تأمین معیشت و در دورهای که تقاضای نیروی کار از سوی شرکتها و بنگاههای اقتصادی متوسط و بزرگ بسیار محدود بوده، خود اقدام به ایجاد مشاغل و ارائه خدماتی برای گذران زندگی خود کرده است. موضوع قابل توجه در این دوره شدت بیشتر افزایش نرخ مشارکت و افزایش جمعیت فعال نسبت به افزایش جمعیت شاغل است که منجر به افزایش نرخ بیکاری در برخی از سالهای این دوره شده است. برای مثال در فصل زمستان سال ۱۳۹۶ نرخ بیکاری کل به بالای ۱۲ درصد و نرخ بیکاری جوانان و افراد دارای تحصیلات دانشگاهی در برخی استانهای کشور به ارقام نامتعارف بالای ۵۰ درصد رسید. در سالهای آخر این دوره، همانطور که پیشبینی میشد به تدریج شاهد کاهش توان اشتغالزایی اقتصاد با این نوع از اشتغال بودیم و بحران کرونا سبب شد که روند اشتغالزایی اقتصاد ایران در این دوره دفعتاً متوقف شود و به نوعی دوره سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۸ بازار کار کشور به پایان برسد.
فارغالتحصیلان بیکار مجبور به اشتغال با دستمزد پایین شدند
بررسی تحولات بازارکار در فاصله سال ۸۴تا۹۳ بیانگر این است که با توجه به نرخ بالای بیکاری افراد دارای تحصیلات دانشگاهی، این افراد حاضر شدند در دستمزدهای پایین تری مشغول به کار شوند. در فاصله سالهای ۹۳ تا ۹۸ که دوره سوم تحولات بازار کار میباشد، برخلاف دوره دوم یک روند کاملاً صعودی در تعداد شاغلان مشاهده میشود و افزایش اشتغال در تمامی فصول هر فصل نسبت به فصل مشابه سال قبل رخ میدهد. این تحولات در اشتغال در شرایطی رخ داده است که در این دوره نرخ رشد اقتصادی منفی و نزدیک به صفر و نرخ سرمایهگذاری منفی بوده است، در این دوره ۳/۴ میلیون نفر جمعیت به سن کار افزوده شده است که از این تعداد ۵/۳ میلیون نفر به جمعیت فعال و مابقی به جمعیت غیرفعال اضافه شده است. از ۵ /۳ میلیون جمعیت فعال نیز حدود ۳ میلیون نفر به جمعیت شاغل و مابقی به جمعیت بیکار افزوده شده است، همچنین نرخ مشارکت کتنیس مجدداً روند صعودی را در پیش میگیرد و سه واحد درصد افزایش مییابد.
فقط ۲۰ درصد فارغالتحصیلان جذب بازار کار شدند
بررسی وضعیت اشتغال افراد تحصیلکرده در دوره سوم حاکی از این است که در ترکیب تحصیلی افراد نیز یک تغییر اساسی در ورود به بازار کار رخ داده است، با وجود آنکه طی سالهای ۸۴ تا ۹۳ تعداد دانشجویان کشور با رشد بسیار بالایی نزدیک به سه برابر شد، اما اثر این موضوع در بازار کار منعکس نشد، زیرا بخش اصلی این جمعیت به بازار کار وارد نشدند؛ بنابراین طی دهه مذکور کمتر از ۲۰ درصد جمعیت فعال کشور را افراد دارای تحصیلات دانشگاهی تشکیل میدادند، اما در فصول اخیر که جمعیت فعال و روند افزایشی داشته، ترکیب تحصیلی جمعیت وارد شده به بازار کار تغییر اساسی کرده است، به نحوی که در پنج سال مورد بررسی بیش از ۶۰ درصد افزایش جمعیت فعال را افراد دارای تحصیلات دانشگاهی تشکیل میدهد. حتی در برخی از فصول جمعیت فعال بدون تحصیلات دانشگاهی کاهش یافته است. این تحولات ساختار تحصیلی بازار کار کشور را در آستانه تغییرات مهم قرار داده است که بدین طریق افراد دارای تحصیلات دانشگاهی سهم بالایی از جمعیت فعال را به خود اختصاص خواهند داد. بدین معنا که با توجه به نرخ بالای بیکاری افراد دارای تحصیلات دانشگاهی این افراد حاضر شدند در دستمزدهای پایین تری مشغول به کار شوند بنابراین بررسی معیارهای مشارکت نیز نشان میدهد با وجود افزایش نرخ مشارکت در تمامی گروهها افزایش نرخ مشارکت برای جمعیت دارای تحصیلات دانشگاهی به مراتب بیشتر بوده است.