سرویس بین الملل جوان آنلاین: جو بایدن رئیسجمهور امریکا در ۱۴ آوریل از تصمیمش برای خارج کردن «بیقید و شرط» و حتمی همه سربازان امریکا از افغانستان گفت و اعلام کرد «وقتش رسیده که طولانیترین جنگ امریکا پایان یابد و نیروهای امریکایی از افغانستان به خانه برگردند.» او با اشاره به طولانی شدن جنگ در افغانستان تأکید کرد تصمیم به خروج از افغانستان را به رئیسجمهور پنجم از زمان شروع تهاجم نظامی به افغانستان نخواهد سپرد چراکه «تمدید حضور نیروها برای دست یافتن به یک خروج ایدهآل دیگر امکان ندارد.» طبق برنامه مورد نظر و اعلام شده از سوی بایدن، قرار است نیروهای رزمی امریکا حاضر در افغانستان از اول ماه میفرآیند خروج از این کشور را شروع کنند و آخرین سرباز امریکایی در روز ۱۱ سپتامبر و به مناسبت بیستمین سالگرد حادثه حمله به برجهای مشهور نیویورک خاک افغانستان را ترک کند. طبق گزارشهای منتشر شده، نیروهای امریکایی با جمع کردن تجهیزات خود در حال آمادهسازی مقدمات خروج هستند و پنتاگون هم دو فروند هواپیمای ب ۵۲ به همراه گروهی از نیروهای ویژه خود را به منطقه و افغانستان فرستاده تا امنیت خروج نیروهایش را از افغانستان تأمین کنند. به این ترتیب، امریکا دستکم در ظاهر امر به ۲۰ سال اشغالگری خود در افغانستان خاتمه میدهد، اما شکی نیست که این اقدام برای افغانستان، منطقه و حتی دولت بایدن بیپیامد نیست.
پیامد داخلی
پیامد داخلی تصمیم بایدن برای خروج نیروهای امریکا از افغانستان خیلی سریع نمودار شد. همان طور که انتظار میرفت، جمهوریخواهان به سرعت و شدت تمام در برابر این تصمیم بایدن دموکرات صفآرایی کردند. رهبر اقلیت جمهوریخواه در مجلس سنا میچ مککانل تصمیم بایدن را به این نحو تعبیر کرد که امریکا، افغانستان را کادو کرده و دوباره در اختیار طالبان قرار خواهد داد. لیز چنی، عضو مجلس نمایندگان و دختر معاون رئیسجمهور سابق دیک چنی، این شکل از خروج را «خیرهسرانه و خطرناک» خواند که به نظر او، باعث میشود تروریستها فرصت پیدا کنند بار دیگر پناهگاههای خود را به راه اندازند. هرچند که سناتور جمهوریخواه لیندسی گراهام قبول کرده نمیشد نتیجه خوبی در افغانستان به دست بیاید، اما باز معتقد است که «این بدترین نتیجه ممکن است که بخواهیم از آنجا خارج شویم و آنجا را ترک کنیم به این امید که نتیجهای خوب به دست بیاید.» به این ترتیب، جمهوریخواهان نه تنها طبق انتظار حمله خود را به تصمیم بایدن شروع کردند بلکه سرفصلهایی را مطرح کردند که حملات بعدی خود را تحت این سرفصلها ادامه خواهند داد به خصوص این که طالبان بعد از خروج نیروهای امریکا قدرت بیشتری در افغانستان پیدا کنند، بتوانند کابل را نیز در اختیار بگیرند و حتی به القاعده یا دیگر گروهها اجازه فعالیت در خاک افغانستان بدهند.
رؤیای خروج ایدهآل
اشاره بایدن به «خروج ایدهآل» و این که دیگر نمیتواند منتظر وقوع چنین خروجی بود، اشارهای قابل تأمل است و نشان میدهد که او به پیامدهای داخلی برای خروج از افغانستان آگاه است. او با طرح این موضوع به تلاش سه رئیسجمهور سابق امریکا اشاره داشت که همواره سعی میکردند برنامه خروج سربازان امریکا از افغانستان را در زمانی اجرا کنند که پیروزی بیچون و چرای امریکا در افغانستان تضمین شده باشد. آنها برای رسیدن به این هدف از تمامی ابزار خود استفاده کردند؛ از افزایش تعداد نیروها گرفته تا اجرای عملیاتهای کوچک و بزرگ در مناطق تحت تصرف طالبان و استفاده از بمبهای بزرگ، برنامههای مقابله با فساد و ریشهکنی تریاک و برگزاری انتخاباتها و انواع طرحهای کمکرسانی تا از یک سو طالبان و نیروهایش را در افغانستان از بین برده باشند و از سوی دیگر، جا پای دولت افغانستان آنقدر محکم باشد که با خروج نیروهای امریکایی از این کشور تغییری در وضعیت سیاسی آن ایجاد نشود. نمایشیترین اقدام امریکا در این زمینه استفاده از بزرگترین بمب غیرهستهای مشهور به مادر بمبها بود که آن را در نیمه آوریل ۲۰۱۷ و در شهرستان اچین از ولایت ننگرهار پرتاب کرد. با این حال، نتیجه کار به آن صورت درنیامد که دولتهای امریکا یکی بعد از دیگری انتظارش را داشتند. دولتهای امریکا نه تنها نتوانستند طالبان را در افغانستان شکست دهند بلکه این گروه همواره نیمی از خاک کشور را در دست داشته چنانکه خبرگزاری افغانی پژواک اخیراً ارزیابی خود را منتشر کرد که بنابر آن، طالبان بیش از ۳۳۷ هزار کیلومتر مربع معادل ۵۹ درصد از خاک افغانستان را در کنترل خود دارد در حالی که کنترل دولت تنها بر ۲۹۷ هزار کیلومتر مربع معادل ۴۶ درصد از خاک کشور است. با توجه به این واقعیت است که بایدن اعتراف میکند شرایط هیچگاه برای «خروج ایدهآل» از افغانستان وجود نداشته و به وجود نیز نخواهد آمد و او دیگر نمیتواند برای شرایطی صبر کند که چشماندازی برای آن وجود ندارد. باید گفت بایدن با این اعتراف واقعیت میدانی افغانستان را پذیرفته و بر اساس این واقعیت است که میخواهد به ۲۰ سال اشغال خاک این کشور پایان دهد، اما مسئله مهم پیامدهای خروج امریکا از افغانستان است.
افغانستان بعد از خروج
گمانهزنیها در مورد خروج نیروهای امریکایی از افغانستان وقتی جدی شد که دولت قبلی امریکا قصد خود را برای مذاکره با طالبان اعلام کرد. نشستهای دورهای هیئت امریکایی به ریاست زلمای خلیلزاد، نماینده ویژه امریکا در امور افغانستان، با هیئت سیاسی طالبان باعث برانگیخته شدن سؤالهای جدی در مورد روند مذاکرات و سرنوشت افغانستان میشد. عبدالقادر سینو، استاد علوم سیاسی در دانشگاه ایندیانا، در مارس ۲۰۱۹ مقالهای برای پاسخ دادن به این پرسش نوشت و خروج نیروهای امریکا از افغانستان را با تجربه مشابهی مقایسه کرد که با خروج نیروهای شوروی اتفاق افتاد. مقایسه او بر مبنای توقف حمایت شوروی از دولت محمد نجیبالله در اوایل دهه ۱۹۹۰ بود که منجر به سقوط این دولت شد و بر مبنای این مقایسه، سه وضعیت متوالی را پیشبینی کرد. نخست، روند فروپاشی دولت شروع میشود و مقامهای دولتی در سطوح مختلف ملی و محلی مصونیت خود را در داشتن رابطه با طالبان و گروههای شبهنظامی کوچکتر خواهند دید. این وضعیت بیشتر در حالتی ممکن است که آنها خطر در کنار دولت ماندن را بیشتر از طالبان ببینند و به این دلیل، چارهای جز رو آوردن به سمت طالبان یا گروهای شبهنظامی دیگر نداشته باشند. دوم، ورود افغانستان به جنگ داخلی شبیه وضعیتی که بعد از سقوط دولت نجیبالله به وجود آمد. باید توجه داشت که این وضعیت با توجه به درگیریهایی قبل از این و گاه و بیگاه بین نیروهای طالبان و داعش چندان دور از انتظار نیست. سوم، حمایت کشورهای منطقه و فرامنطقهای از گروههای مورد نظر خود که البته این استاد علوم سیاسی پیشبینی کرده که طالبان با حمایت پاکستان و عربهای خلیج فارس، برنده نهایی این جنگ خواهد بود. شاید بتوان گفت این سه وضعیت بدترین سناریویی است که میتواند بعد خروج امریکا از افغانستان اتفاق بیفتد، اما باید توجه داشت که طالبان تاکنون حاضر نشده موجودیت سیاسی فعلی افغانستان را تأیید کند و همواره بر تأسیس الگوی مورد نظرش به نام «امارت اسلامی افغانستان» تأکید داشته است. با این حال، هنوز هم باید صبر کرد و دید که نتیجه کنفرانس صلح استانبول به کجا خواهد رسید. بسیاری از تحلیلگران این کنفرانس را با کنفرانس بن مقایسه کردند که بعد از شکست طالبان و در دسامبر ۲۰۰۱ تشکیل شد. هرچند رهبران افغانی حاضر در آن کنفرانس دو هفته پر از بحث و جدل را پشت سر گذاشتند، اما در نهایت و با فشار و حتی تهدیدهای امریکا تن به دولت تحت ریاست حامد کرزای دادند تا نظام سیاسی جدید این کشور شکل بگیرد. یکی از تفاوتهای عمده کنفرانس استانبول با بن حضور طالبان در آن است هرچند طالبان با ابراز بیمیلی برای شرکت در آن سعی دارد قبل از شرکت در این کنفرانس بیشترین امتیاز ممکن را به دست آورده باشد. به هر حال، کنفرانس استانبول میتواند نقش تعیین کنندهای در وضعیت افغانستان بعد از خروج نیروهای امریکایی داشته باشد به نحوی که با دستیابی به مصالحهای بین تمام طرفهای افغانی و به خصوص طالبان، نظامی جدید بدون جنگ و خونریزی در این کشور ایجاد کند یا این که در صورت شکست این کنفرانس، همان سناریویی اتفاق بیفتد که عبدالقادر سینو پیش از این پیشبینی کرده بود.