سرویس بین الملل جوان آنلاین: در شرایط فعلی نظام بینالملل که رقابت برای کسب جایگاه و نفوذ در سطح جهانی و منطقهای شدت یافته، سه قدرت تأثیرگذار بر فرآیندها قابل شناسایی است: روسیه، چین و ایالات متحده. نوع تعاملات و روابط میان این سه قدرت، رقمزننده بسیاری از مسائل امنیتی- اقتصادی جهانی و منطقهای خواهد بود، به ویژه در خاورمیانه و شرق آسیا. در این میان تقابل نظامی- امنیتی ایالات متحده و روسیه در خاورمیانه حائز اهمیت است.
خاورمیانه به دلیل اهمیت ژئوپلیتیکی و اقتصادی- تجاری که دارد با بروز هرگونه ناامنی و بحران، تأثیرات جهانی از خود برجا میگذارد و همواره قدرتهای فرامنطقهای رخدادهای این منطقه را زیر نظر داشته و هدایت میکنند. اما این مهم به چه دلیل است؟ حضور پایدار قدرتهای فرامنطقهای به خصوص ایالات متحده و روسیه در خاورمیانه را باید ناشی از دو دسته از عوامل کلی داخلی/ درونمنطقهای و علایق و خطمشیهای این قدرتها دانست. به عبارتی واگراییها و ناتوانی دولتها در امنیتسازی و بقای خود که برآمده از مکمل نبودن اقتصادها، نظامهای سیاسی، اختلافات سرزمینی- مرزی، قومی، زبانی، مذهبی و نژادی که در تعارضات شدید هویتی خودنمایی میکند، تعاریف متفاوت از قالبهای امنیتی که خود باعث رقابت تسلیحاتی وسیع شده است؛ همه و همه بیاعتمادی و تعارض پایانناپذیر را در روابط دولتهای این منطقه حاکم میکند و به این ترتیب باعث حضور قدرتهای فرامنطقهای میشود.
از سوی دیگر، جاذبههای خاورمیانه، در حضور ایالات متحده و روسیه مؤثر است. عواملی همچون موقعیت ژئوپلیتیکی، ذخایر غنی انرژی فسیلی که کنترل و حفظ امنیت جریان آن را بسیار ضروری نموده، بازار مصرف گسترده به ویژه در بخش محصولات نظامی، بالا بردن قدرت چانهزنی و موازنهسازی با حضور در منطقه علیه همدیگر و ایجاد پایگاههای نظامی، مبارزه با تروریسم و رادیکالیسم اسلامی.
مهمترین پیشرانههای حضور روسیه در این منطقه این موارد است؛ الف) درک روسیه از خود به عنوان قدرتی بزرگ که در این راستا سعی دارد گذشته و غرور ملی خود را با بسط حوزه نفوذ و ارتقای پرستیژ بینالمللی اش بهبود دهد. ب) تفکر رئالیستی نسبت به ساختار و نظم جهانی که خود را در بازی با حاصل جمع صفر در برابر غرب و ایالات متحده تعریف میکند. ج) جایگاه تهدید در تفکر دولتمردان روسیه که تلاش برای کسب امنیت و توسعه را بر پایه آن میبینند و به این ترتیب نظامیان و نظامیگری جایگاه ویژهای در تصمیمسازیهای مسکو دارد. به همین علت است که دکترین نظامی روسیه با محوریت سلاحهای نوین و هستهای و در راستای یک قدرت بزرگ سامان مییابد و در تلاش است در مناطق مختلف اقدام به موازنهسازی با ایالات متحده نماید. ناگفته نماند که مسکو غالب همکاریهای خود را ابتدا حول موضوعات نظامی و سپس سایر موارد در خاورمیانه انجام میدهد. د) فرهنگ سیاسی و امنیتی روسیه که بهدنبال بازپسگیری شکوه و منزلت گذشته است؛ به همین علت این کشور با تمام دولتهای منطقه همکاری کرده و اقدام به اتحاد راهبردی و عمیق با کشورهای این منطقه نمیکند و به جای آن با مجموعهای از اتحادها و همکاریها با توجه به شرایط و تحولات بسنده میکند؛ با توجه به این پیشرانه ها، دولتمردان روس، خود را در برابر تهدیدهای گستردهای میبینند که باید با دخالتهای مقتدرانه در مناطق تحت نفوذ با ابزارهای مختلف نظامی، سیاسی و اقتصادی، در قالب «قدرتی بزرگ» به آنها پاسخ دهند. در این شرایط است که مسکو قادر خواهد بود خود را در جایگاه یک ابرقدرت قرار داده، از تمرکز ایالات متحده بر خارج نزدیک خود بکاهد، ابزارهای چانهزنی را افزایش دهد و جایگاه بینالمللی خود را ارتقا دهد.
نباید از یاد برد که روسیه مناطق شرق و شمال اروپا را بخش لاینفک امنیت ملی خود تعریف کرده و در خاورمیانه به دنبال موازنهسازی و بالا بردن ابزار چانهزنی علیه غرب و ایالات متحده است.
در نقطه مقابل، ایالات متحده بیش از روسیه طی دهههای اخیر بر مناسبات دولتهای خاورمیانه تأثیرگذار بوده است. این کشور همانند روسیه با اهداف و انگیزههایی همچون کنترل و امنیت جریان انرژی، بهرهبرداری از بازار گسترده کالا و تسلیحات، جذب سرمایه از کشورهای عرب منطقه، موازنهسازی میان دولتهای منطقه و فرامنطقه، مبارزه علیه تروریسم، اصلاحات سیاسی و اقتصادی همراستا با اهداف خود، پیشبرد دموکراسی و حقوق بشر آنگونه که تعریف میکند، در خاورمیانه حضور داشته است.
اکنون، موازنهسازی ایالات متحده و روسیه علیه همدیگر بسیاری از مناسبات خاورمیانه را تحت تأثیر قرار داده است. از نگاه ژئوپلیتیکی، این منطقه میتواند موازنه قوا را به نفع یا ضرر هر یک از این دو کشور تغییر دهد. به همین علت عدم توجه به خاورمیانه، سبب نقص در خط مشی قدرتهای فرامنطقهای خواهد بود. به عبارت دیگر حضور روسیه و ایالات متحده در خاورمیانه، در جهت گسترش نفوذ و قدرت راهبردی آنهاست. به این ترتیب، شاهد شکل یافتن دوقطبی ایالات متحده و روسیه در خاورمیانه هستیم که با اقدامات و ائتلافسازیهای مختلف به دنبال تقابل و تضعیف همدیگرند.
برآیند این موازنهسازی، رقابت ژئوپلیتیک و قطبی شدگی در خاورمیانه تقویت قطبهای موجود قدرت، مدیریت اختلافات و نه حل و فصل آنها، فروش گسترده تسلیحات نظامی و قراردادهای امنیتی و سرانجام ابزار چانهزنی و کاهش یا تشدید اختلافات موجود دوجانبه در شرق اروپا، حوزه ناتو، بالتیک و تحریمهای اقتصادی علیه روسیه شده است. در مجموع اینکه شرایط داخلی و منطقهای در کنار منافع و علایق قدرتهای فرامنطقهای که سببساز حضور آنها در خاورمیانه شده، زمینه ائتلافسازی و همکاریهای پایدار و گسترده میان دولتهای این منطقه را ضعیف نموده و فضای امنیتی- نظامی را بر فضای همکاری با ثبات برتری داده که خود مانعی برای تشکیل منطقهگراییهای پایدار با حضور همه دولتهای منطقه است؛ بنابراین ماهیت موازنهسازی در خاورمیانه بر محور امنیت- نظامیگری سامان یافته است.