سرویس سیاسی جوان آنلاین: پیرامون مشارکت حداکثری مردم در انتخاباتهای مختلف، اصلاحطلبان همواره سه موضع علنی و صریح دارند. اول آنکه خود را حامی و بلکه پرچمدار دعوت مردم به حضور در انتخابات میدانند و با زبان هم البته مردم را دعوت به مشارکت در انتخابات میکنند. دوم آنکه اصولگرایان را مخالف مشارکت حداکثری در انتخابات معرفی میکنند، بدون آنکه برای این ادعای خود دلیل و قرینه و شاهدی ارائه کنند. سوم آنکه مدعی هستند که در صورت مشارکت بالا حتماً اصلاحطلبان رأی میآورند.
این هر سه گزاره با اندکی تأمل و نگاهی به کنشهای سیاسی و رسانهای اصلاحطلبان رد میشود. در باب گزاره دوم که اصلاحطلبان هیچ دلیلی ندارند و صرفاً برای ساخت دوقطبی، میگویند اصولگرایان مخالف مشارکت حداکثری هستند. حال آنکه اصولگرایان مکرر اعلام کردهاند که همه مردم در انتخابات حضور یابند و رأی دادن را به عنوان یک تکلیف دینی، حتی فراتر از وظیفهای ملی و مدنی میدانند. در مورد گزینه سوم هم انتخابات ۸۴ و ۸۸ که مشارکت حداکثری مردم بود، اصلاحطلبان انتخابات را باختند. یک نکته مهم هم این میان وجود دارد و آن اینکه اصلاحطلبان هر زمان میدانند در انتخابات میبازند و حامیانشان علاقهای به حضور پای صندوقها ندارند، میگویند شرایط برای حضور مهیا نیست و بعد انتخابات هم میگویند دیدید، چون ما لیست و کاندیدا معرفی نکردیم، مشارکت پایین آمد؟ در حالی که قضیه برعکس است و، چون میدانستند مشارکت پایین خواهد بود، لیست و کاندیدا معرفی نکردند. در واقع فضای منفی موجود را که خود در شکلگیری آن نقش دارند، مصادره به مطلوب میکنند.
اما این گزارش به ادعای اول اصلاحطلبان میپردازد. آیا واقعاً اصلاحطلبان حامی مشارکت بالای مردم در انتخابات هستند؟
انتخابات آزاد نیست، اما شرکت کنید!
در ظاهر اینگونه است که اصلاحطلبان از مشارکت مردم در انتخابات استقبال میکنند؛ شاید باطناً هم اینگونه باشد، اما خروجی عملکرد و مواضع آنان حداقل بهطور غیرمستقیم، مردم را از انتخابات دلسرد میکند. رهبر معظم انقلاب در سخنرانی ۱۲ اردیبهشت ماه جاری همین تذکر را دادند که: «نباید مردم را دلسرد کرد از انتخابات...» ایشان در توضیح چگونگی این دلسردی فرمودند: «یک عدّهای مردم را دلسرد میکنند با خدشه کردن در انتخابات، خدشه کردن در نوع دستاندرکارانی که در انتخابات هستند، چه شورای محترم نگهبان، چه دیگر دستگاهها؛ در کار اینها خدشه میکنند؛ این غلط است. ما از اوّل انقلاب تا امروز که خب انتخاباتهای فراوانی داشتیم- دهها انتخابات انجام گرفته- این انتخابات همه سالم انجام گرفته؛ ممکن است یک تخلّفات کوچکی در گوشه و کنار شده باشد- و در بعضی از موارد شده-، امّا در نتایج انتخابات هیچ تأثیری نداشته. چون بنده مسئله را دنبال کردم؛ در یک مواردی شکایت کردند، ما دنبال کردیم مسائل را- یعنی یک جاهایی بود که شکایت شده بود که این تخلّفات انجام گرفته، پیگیری کردیم، بررسی کردیم، تحقیق جدّی کردیم از نزدیک- هرگز تخلّفی که خلاف امانت باشد یا در نتیجه انتخابات تأثیر داشته باشد، مطلقاَ در انتخاباتهای ما اتّفاق نیفتاده؛ انتخاباتهای ما سالم و همراه با امانت و سلامت بوده است.»
اصلاحطلبان در سلامت انتخابات تشکیک میکنند، به تصریح یا تلویح؛ روند برگزاری انتخابات و نهادهای قانونی مرتبط با انتخابات را تخریب میکنند؛ آزادی انتخاب را زیر سؤال میبرند؛ مدعی مهندسی انتخابات میشوند؛ و بعد به مردم میگویند ما خواهان مشارکت شما در انتخابات هستیم! خیلی طبیعی خواهد بود که مخاطبی که اصلاحطلبان را باور میکند، با خود بگوید که چرا باید در یک انتخابات غیرآزاد و مهندسیشده و ناسالم شرکت کنم؟ اینگونه است که میگوییم عملکرد و مواضع اصلاحطلبان، موجب دلسردی مردم از انتخابات است، گرچه در زبان مردم را به انتخابات دعوت کنند!
اوج چنین رویکردی را هم سال ۸۸ شاهد بودیم که عملاَ مقابل رأی مردم ایستادند و حامیان را علیه صندوق رأی و انتخابات به میدان آوردند. در حالی که انتخابات اصلاً برای همین است که مردم به خیابان نیایند و با هم درگیر نشوند و تکلیف همه چیز را صندوق رأی مشخص کند. اما آنان دروغ تقلب را میان حامیان خود جا انداختند و بعد هم گفتند مردم از انتخابات ناامید شدهاند. در حالی که مردم با مشارکت بالا در انتخابات شرکت کرده بودند و با ۲۵ میلیون رأی رئیسجمهور انتخاب کرده بودند و حتی نامزد بازنده هم ۱۳ میلیون رأی داشت.
اصلاحطلبان مردم را فقط وقتی مردم میدانند و انتخابات را فقط وقتی انتخابات میدانند که نتیجه انتخاب مردم، آنان باشند. چنانچه رهبری در همان سخنرانی مورد اشاره میفرمایند: «بعضیها هستند انتخابات را وقتی قبول دارند که نتیجه انتخابات همان چیزی باشد که آنها میخواهند! اگر آن مطلوب آنها از انتخابات درآمد، انتخابات را سالم میدانند و قبول میکنند؛ و اگر چنانچه مطلوب آنها درنیامد، انتخابات را متّهم میکنند و کسانی را که انتخابات را برگزار کردند متّهم میکنند؛ گاهی هم مثل سال ۸۸ اغتشاش راه میاندازند.»
ناکارآمد هستیم، اما به ما رأی بدهید!
اصلاحطلبان هنگام انتخابات وعدههای بسیاری میدهند. حتی در مورد موضوعاتی هم که در حیطه اختیارات مسئولیت مورد انتخاب نیست، وعده میدهند که چنین و چنان میکنیم؛ اما در عمل توانایی تحقق بخشیدن به وعدههای خود را ندارند و مردم که میبینند تحولی که گفته شده، از رأی آنان به وجود نیامده، بهجای ناامیدی از مسئولان، از صندوق رأی ناامید میشوند.
رهبری در ادامه همین سخنان میفرمایند: «بعضی از کسانی که وارد میدان انتخابات میشوند اظهاراتی میکنند که این اظهارات، اظهارات خوبی نیست، حرفهای فریبنده است، حرفهایی است که هیچ پشتوانه فکری و پشتوانه برنامهای ندارد؛ همین طوری یک چیزی ادّعا میکنند، یک چیزی میگویند، بدون اینکه امکانات کشور را در نظر بگیرند یا حتّی بدانند. خیلی از برادران که در این میدان وارد میشوند، از بسیاری از ظرفیّتهای کشور شاید خیلی مطّلع هم نباشند؛ بدون اینکه حالا محاسبه درستی شده باشد، یک چیزی میگویند، یک حرفی میزنند، یک وعدهای میدهند. اینها خوب نیست، بایستی برنامه ارائه بشود به معنی واقعی کلمه؛ بایستی جوری باشد که کارشناسان وقتی نگاه میکنند به حرف زدن کسی که داوطلب است و حرف میزند با مردم، در دلشان تصدیق کنند که این حرف، حرف متقن و خوبی است.»
اکنون مردم از انتخابات ناامید هستند؛ چرا؟ بیکفایتی دولت. آنها به درستی از خود میپرسند که ما به روحانی برای تحول رأی دادیم، برای بهتر شدن اوضاع، اما او چه کرد و آیا وضعیت ما بهتر شد؟ اصلاحطلبان پس از دولتهای متعددی که در دست داشتند، از اول انقلاب تاکنون، همچنان میگویند به ما رأی بدهید تا اوضاع را خوب کنیم؛ اولاً اوضاعی که وجود دارد را شما ساختهاید؛ ثانیاً پس تاکنون در دولت چه میکردید؟ این سؤالات مردم است.
فائزه هاشمی که از طیف خود آنان محسوب میشود، اظهارات اصلاحطلبان را در مورد اینکه رد صلاحیتها یا نداشتن کاندیدا باعث عدم مشارکت مردم شده را «فرافکنی» دانسته و میگوید: «اصلاحطلبان بهتر از هر کس میدانند که اعمالشان در این سالها مردم را از صندوقهای رأی دور کرد. عمده اصلاحطلبان و آقای روحانی هر دو سهم اصلی در عدم مشارکت مردم غیراصولگرا در انتخابات۹۸ دارند.»
صحبت از تحریم و مشارکت مشروط و مشارکت غیرفعال و...
اصلاحطلبان در هر انتخاباتی، از ماهها پیش از انتخابات صحبت از چگونگی مشارکت در انتخابات میکنند. آیا در انتخابات حضور یابیم یا نه؟ حتی صحبت از تحریم انتخابات میکنند! یا از مشارکت مشروط میگویند. منت سر نظام و حاکمیت میگذارند که ما لطف میکنیم در انتخابات شرکت میکنیم و اگر فلان کاندیدای ما تأیید صلاحیت شود، میآییم و در غیر اینصورت نمیآییم. یا مشارکت غیرفعال دارند؛ به این شکل که لیست نمیدهیم، ولی تحریم هم نمیکنیم. بیان این صحبتها حتی به شکل نظری هم باعث میشود مخاطب فکر کند که پس امکان تحریم هم وجود دارد و حتی خود به این نتیجه برسد که نباید شرکت کنیم! سخنانی که در میان اصولگرایان اصلاً به آن فکر هم نمیشود، چه برسد که به عنوان یک سیاست احتمالی بیان هم بشود!
حضور پنهانی خاتمی در انتخابات مجلس سال ۹۰ و عدم دعوت از حامیانش برای حضور در انتخابات نماد این رفتار منافقانه اصلاحطلبان است. آنها از تحریم میگویند و بعد خود در انتخابات حاضر میشوند!
بیاختیار هستیم، اما به ما رأی بدهید!
و در نهایت اصلاحطلبان وقتی از عهده تحقق وعدهها برنمیآیند، زمین و زمان را مقصر میدانند و حتی اختیارات رئیسجمهور را کم میدانند و بهجای شکستن خود و پذیرش مسئولیت این خرابیها، اصل جایگاهی را که در آن هستند، تخریب میکنند. در چنین شرایطی طبیعی است مخاطب با خودش بگوید رئیسجمهور که طبق قول اصلاحطلبان کارهای نیست، پس چرا در انتخابات شرکت کنم؟ در حالی که رئیسجمهور مدیر اجرایی کشور است و بالاترین سطح اختیارات را دارد و اگر کسی نمیتواند از این اختیارات درست استفاده کند، مشکل اوست و نه جایگاه ریاست جمهوری.