«سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد». این شعار اصلاحطلبانه به بهار سال ۷۹ بازمیگردد؛ زمانی که علی لاریجانی، رئیس سازمان صدا و سیما بود و دقایقی منتخب از کنفرانس کذایی برلین را که با توهین به اسلام و انقلاب و نظام، و با حضور خواصی از اصلاحطلبان همراه بود، از شبکه اول سیما پخش کرد. اصلاحطلبان که به گفته خود لاریجانی، به دلیل «فضاحت» ماجرا «تلاش کردند از کنار آن بگذرند»، ناگاه برآشفته شدند و شلیکهای رسانهای و سیاسیشان علیه لاریجانی شروع شد و حتی نگران پخش تصاویر بیاخلاقی این کنفرانس از سیما شدند. همزمان، با دستور محمد خاتمی از حضور لاریجانی در جلسات هیئت دولت ممانعت به عمل آمد. لاریجانی، اما تا سالها بعد هم از تصمیم خود برای پخش آن کنفرانس و نمایش چهره واقعی اصلاحطلبان دفاع کرد و حتی گفت که «من نظرم این بود که باید پخش مجدد شود» و دلیلش را هم اینگونه بیان میکند که «افراطیون تصور نکنند که صدا و سیما با هیاهو از حرف حق خود عقبنشینی میکند» و پخش مجدد هم شد.
این فقط یکی از چالشهای اصلاحطلبان با لاریجانی در دوران ریاستش بر سازمان صداوسیما بود. اصلاحطلبان پخش برنامه «هویت» از صداوسیمای دوران لاریجانی را از نقاط سیاه این سازمان میدانند. برنامه هویت به نقد چهرههای روشنفکری ایران و پخش برخی اعترافات آنان در ایام زندان میپردازد. لاریجانی از پخش این برنامه دفاع کرد. اصلاحطلبان، اما لاریجانی را متهم به همکاری با سعید امامی برای ساخت این برنامه کردند؛ مقامی اطلاعاتی که سر قتلهای زنجیرهای دستگیر و معروف شد و طبق اعلام دادستان وقت مجتمع قضایی نیروهای مسلح، در زندان خودکشی کرد.
دعوت روح الله حسینیان به برنامه «چراغ» در سیما، چالش دیگر لاریجانی با اصلاحطلبان بود. حسینیان در آن برنامه، قتلهای زنجیرهای را به چهرههای امنیتی نزدیک به خاتمی نسبت داد و تلویحاً سعید امامی را تبرئه کرد. اکبر گنجی، چهره رسانهای روزنامههای اصلاحطلب زمان خاتمی، ساخت فیلم معروف کارناوال شادی عصر عاشورا را هم کاری از لاریجانی برای تخریب وجهه خاتمی میداند. نمایندگان مجلس اصلاحطلب ششم حتی خواهان تحقیق و تفحص از صداوسیمای لاریجانی شدند، اما شورای نگهبان آن را رد کرد. لاریجانی تحقیق مجلس ششم از حسابهای بانکی صداوسیما را «کشکی» خواند.
لاریجانی گرچه به واسطه تنشهایش با محمود احمدینژاد، ناخواسته با اصلاحطلبان هم نظر میشد، اما نه او یک اصلاحطلب است و نه اصلاحطلبان یک جبهه حامی لاریجانی به شمار میروند. این میان البته جریان حزباللهی کشور هم در تنشهای دو سویه لاریجانی-احمدینژاد با او مهربان نبودند، اما انتخاب حسن روحانی و ماجراهای برجامی، آنان را بیشتر با لاریجانی دچار تنش کرد و همزمان اصلاحطلبان به مدح او پرداختند. برهم زدن سخنرانی لاریجانی در ۲۲ بهمن سال ۹۱ به دست حامیان احمدینژاد در قم، لاریجانی را بیش از پیش دلخور کرد. مواضع لاریجانی، اما در قبال موضوعات مهم اصلاحطلبان روشن و صریحاً در مخالفت با آنان است. لاریجانی تحصن مجلس ششم را اقدامی «خلاف امنیت ملی» میداند؛ در واقعه کوی دانشگاه ۷۸، نیروی انتظامی را تلویحاً مظلوم معرفی میکند و معتقد است ورود سپاه این ماجرا را جمع کرد؛ از وزارت یک سپاهی بر وزارت نفت دولت دهم بهرغم نظر اصلاحطلبان دفاع کرد؛ از حامیان جدی محور مقاومت در منطقه به شمار میرود؛ دیپلماسی با شرق را تقویت میکند؛ و... با این حال، نکته مثبت لاریجانی برای اصلاحطلبان، رابطه خوب او با نهادهای انقلابی نظام، نیروهای مسلح و البته شخص رهبری است. او برای تعریف موجهتر اصلاحطلبان ذیل نظام، نردبان مناسبی است!
اصلاحطلبان، اما سیمای واقعی لاریجانی را به راستی «تعطیل» میخواهند. لاریجانی هم چند سالی میشود که با امید به حمایت اصلاحطلبان، تلاش میکند به دوستان اصلاحطلبش سیگنال تعطیلی سیمای پیشینی و شناخته شده از خودش را بفرستند. او قدم به قدم به سمت تعطیلی تصاویر شناخته شده از خود رفت. به شورای نگهبان انتقاد کرد؛ از برجام حمایت کرد؛ کنار حسن روحانی ایستاد و در نهایت با کنایه «پادگان» و «دادگاه» در روز ثبتنام برای نامزدی انتخابات ریاستجمهوری، تشویق استادیومی اصلاحطلبان را برای خود خرید.
حالا سیمای لاریجانی بنر انتخاباتی اصلاحطلبان میشود؛ سیمایی که هر قدر بخواهد تغییر و تعطیل شود و نقاب بزند و دکانی باز کند، نشانههایی ذاتی از گذشته در آن است که اگر تغییر کند، هویت لاریجانی تغییر میکند و البته بعید است اصلاحطلبان هم به کمتر از تعطیلی کامل «هویت» لاریجانی قانع باشند. حسام الدین آشنا سال گذشته در گفتگو با مجله اندیشه پویا، از لاریجانی به عنوان یکی از معدود کسانی که شایسته است رئیسجمهور بعدی باشد، نام میبرد؛ البته تأکید میکند: «علی لاریجانی، منهای خاندان لاریجانی. یعنی علی لاریجانی به شرط لا، البته اگر بتواند خودش را جدا کند.»آشنا سپس در پاسخ به این سؤال که «شاید یکی بپرسد که چطور میشود سابقهای مثل برنامه هویت را حل کرد؟» همان چیزی را میگوید که مؤید کلام ماست و دنبال تعطیلی رسمی سیمای شناخته شده از لاریجانی است: «میتوان از این سابقهها عذرخواهی کرد، نه اینکه سابقه را پاک کرد و شست. چیزی شسته نمیشود، میتوان به آن پرداخت و از آن پوزش خواست.»
لاریجانی را، اما دوست و دشمن به ذکاوت میشناسند و به استاد لابیگری سیاسی؛ هم از این رو، باور سیمای جدید لاریجانی کمی سخت است و به نظر میرسد او فقط یک نقاب بر چهره زده است تا شاید پس از شکست اولین بختآزماییاش در انتخابات ریاست جمهوری که سال ۸۴ بود، حالا بتواند به پاستور راه یابد.