کد خبر: 1048823
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۰:۰۰
نگاهي تحليلي به پديده «تنبيه شخص ثالث» در مناسبات اجتماعي
درباره دلايل تمايل ما به تنبيه افرادي كه حرف نادرستي مي‌زنند يا كار ناشايستي مي‌كنند، ديدگاه‌هاي متفاوتي وجود دارد. برخي آن را نشانه‌ بي‌مبالاتي در فضاي مجازي مي‌دانند و برخي ديگر آن را گامي ديگر در پيشبرد آزادي بيان به ‌وسيله شبكه‌هاي اجتماعي، اما احتمال ديگري هم هست؛ شايد تمايل ما به تاختن به ديگران سيگنالي است كه نشان دهيم افراد قابل اعتمادي هستيم و شايد اگر راه بهتري براي نشان‌دادن آن بيابيم، ديگر تمايلي به تنبيه ديگران هم نداشته باشيم.

سرویس جامعه جوان آنلاین: درباره دلايل تمايل ما به تنبيه افرادي كه حرف نادرستي مي‌زنند يا كار ناشايستي مي‌كنند، ديدگاه‌هاي متفاوتي وجود دارد. برخي آن را نشانه‌ بي‌مبالاتي در فضاي مجازي مي‌دانند و برخي ديگر آن را گامي ديگر در پيشبرد آزادي بيان به ‌وسيله شبكه‌هاي اجتماعي، اما احتمال ديگري هم هست؛ شايد تمايل ما به تاختن به ديگران سيگنالي است كه نشان دهيم افراد قابل اعتمادي هستيم و شايد اگر راه بهتري براي نشان‌دادن آن بيابيم، ديگر تمايلي به تنبيه ديگران هم نداشته باشيم.
اين مطلب را اِد يانگ نوشته و در وب‌سايت آتلانتيك منتشر شده است يانگ ژورناليست و دانش‌آموخته رشته‌هاي هنر و فلسفه از دانشگاه يو. سي. ال است. اغلب يادداشت‌هاي او در حوزه علم بوده و به‌واسطه شيوه نوآورانه‌اش در اين حوزه برنده چندين جايزه شده است. او پيش از اين با گاردين، اسليت، نيويورك تايمز، ساينتيفيك امريكن، وايرد، و نيويوركر همكاري كرده است و در حال حاضر به‌شكل تمام‌وقت در آتلانتيك مشغول به كار است. مقاله او در هشتمين شماره فصلنامه ترجمان علوم انساني با ترجمه سيداميرحسين ميرابوطالبي منتشر و در وب‌سايت ترجمان نيز بازنشر شده است.

تنبيه شخص ثالث چيست؟
يك مدير ارتباطات، قبل از سوار‌شدن به هواپيما، توئيتي نسنجيده مي‌فرستد. يك دندانپزشك شيري را مي‌كشد. دونالد ترامپ تقريباً هر چيزي را به زبان مي‌آورد. در همه اين موارد، چرخ‌دنده‌هاي اينترنت هر بار كمي بيشتر در مسير قضاوت، انزجار و تحقير مي‌چرخد. اين نمونه‌هاي پياپي رسواكردن آنلاين براي برخي نشانگر آن است كه رفتار عموم مردم سمت‌و‌سوي بسيار نامناسبي به خود گرفته است و براي برخي ديگر اين نشانه رشد اجتماعي و شنيده‌شدن صداهايي است كه هميشه در نطفه خفه مي‌شد، اما از نظر جيلين جردن از دانشگاه ييل، اين سرنخي است درباره يك رفتار انساني همه‌گير به نام «تنبيه شخص ثالث.»
تنبيه شخص ثالث در واقع تنبيه افرادي است كه رفتار نامناسبي دارند و قوانين اجتماعي را زير پا مي‌گذارند با اينكه اقداماتشان ما را به‌طور مستقيم تحت تأثير قرار نمي‌دهد. هر فرهنگي مقداري از اين رفتار را در خود دارد. نشانه‌هاي شروع اين رفتار را مي‌توان از همان ابتداي تولد جست‌وجو كرد: بچه‌هاي هشت‌ماهه جذب گوزني مي‌شوند كه فيل بي‌خاصيت را تنبيه مي‌كند. اين نوع تنبيه‌ها معمولاً هزينه‌هايي هم دارد: رسواگرها ممكن است شغلشان را از دست بدهند، تظاهركنندگان در معرض بازداشت و برخورد فيزيكي هستند، افرادي كه توئيت‌هاي مخالفت‌آميز مي‌نويسند، ممكن است هدف انتشار اطلاعات خصوصي و اذيت و آزار قرار بگيرند و مهم‌تر از همه، تنبيه‌گران زمان، انرژي و روابط اجتماعي را از كف مي‌دهند. به ‌اين ‌ترتيب چرا بايد خود را به زحمت بيندازيم؟ چرا كسي را سرزنش كنيم كه آسيب مستقيمي به ما نرسانده است؟

آيا تنبيه‌گران قابل اعتماد هستند؟
به‌ اعتقاد برخي دانشمندان، اين رفتار با اجرايي‌كردن هنجارهاي اجتماعي و تضعيف خودخواهي يا بدرفتاري، به استحكام جوامع انساني كمك مي‌كند. اگر چنين باشد، گروه‌هايي كه دست به تنبيه شخص ثالث مي‌زنند باید عملكرد بهتري از گروه‌هاي غير داشته باشند. شايد هم چنين باشد، اما منافع جمعي نمي‌تواند مبين دليل افراد براي پذيرفتن هزينه تنبيه باشد. چرا يك نفر راحت ننشيند و وظيفه تنبيه را به ديگران نسپارد؟
جردن، با دقت در اطرافش سرنخ ديگري را در رسواكردن آنلاين يافت. «به برخي از دوستانم فكر كردم كه در حوزه عدالت اجتماعي درگير بودند. حرف‌هاي اخلاق‌زده زيادي زده مي‌شد كه به نظر مي‌رسيد بيشتر به ارتقاي جايگاه شخص مربوط است.» به عبارت ديگر، شايد تنبيه شخص ثالث اساساً نشانه‌اي است كه با آن به ديگر شاهدان ماجرا نشان مي‌دهيد كه شما فردي قابل اعتماد هستيد، درست به همان صورتي كه دم يك طاووس يا شاخ گوزن نشان از برتري ژنتيكي‌اش دارد. اين رفتار پيامي واضح را به ديگران منتقل مي‌كند: وقتي به تنبيه خودخواهي تمايل دارم، مي‌توانيد بفهميد كه رفتار خودخواهانه‌اي با شما نخواهم داشت.
چنين برداشتي تنها زماني برقرار است كه تنبيه نشانه‌اي صادقانه از قابليت اعتماد باشد، زماني‌كه افرادي كه دست به تنبيه مي‌زنند واقعاً قابل اعتمادتر از كساني باشند كه اين كار را نمي‌كنند. به نظر جردن اين چنين است، زيرا همان عواملي كه مشوق افراد براي قابل ‌اعتماد‌بودن است مشوق آنها براي تنبيه افراد بدرفتار نيز هست. مثلاً اگر با همكارانتان تعاملي مكرر داشته باشيد (يك همكار دائمي را با يك دستيار چند‌ماهه مقايسه كنيد) يا اگر به نهادي تعلق داشته باشيد كه منشورهاي اخلاقي مشخصي را به اجرا در مي‌آورد، احتمالاً رفتار بهتري با هم‌رديفانتان خواهيد داشت. در اين موقعيت‌ها، منافع بيشتري از تنبيه به دست مي‌آوريد (چراكه موضعتان را به گروه بزرگي از همكاران بلندمدتتان اعلام مي‌كنيد) و همچنين هزينه‌هاي كمتري مي‌پردازيد (زيرا تعداد بيشتري حامي‌تان هستند.)

اگر راه بهتري وجود داشته باشد تنبيه را نتخاب نمي‌كنيم
جردن در كنار ديويد رَند، روانشناسي كه در حوزه همكاري مطالعه مي‌كند، اين ايده‌ها را با به‌كارگيري صدها داوطلبي انجام داد كه از طريق «ترك مكانيكي آمازون»(1) جذب شده بودند و بازي‌اي مرتبط با اعتماد را در دو مرحله انجام مي‌دادند. در فاز اول، يك نفر كه نقش ياريگر داشت، مي‌توانست انتخاب كند كه پول را با فرد ديگري كه نقش گيرنده داشت تقسيم كند يا نه. اگر اين ياريگران عملكرد خودخواهانه‌اي داشتند، فرد ديگري كه نقش تنبيه‌گر داشت، مي‌توانست مجازاتشان كند. يك نفر ديگر نيز، به ‌عنوان انتخاب‌كننده، شاهد همه اين اتفاقات بود. در فاز دوم، انتخاب‌كننده مقداري پول دريافت مي‌كرد و مي‌توانست بخشي از آن را نزد تنبيه‌گر سرمايه‌گذاري كند. آن سرمايه‌گذاري سه برابر شده و در اختيار تنبيه‌گر قرار داده مي‌شد و سپس او مي‌توانست تصميم بگيرد كه چه مقدار از آن را به انتخاب‌كننده برگرداند. به ‌اين ‌ترتيب انتخاب‌كننده باید براساس عملكرد تنبيه‌گر در بازي اول، تصميم مي‌گرفت كه تا چه حد مي‌تواند به او اعتماد كند.
يافته‌هاي جردن نشان از آن دارد كه انتخاب‌كننده‌ها تمايل بيشتري به سپردن پول به تنبيه‌گراني دارند كه ياريگران خودخواه را مجازات كرده باشند. او مي‌گويد «آنها تنبيه را به‌مثابه نشانه‌اي از احتمال خوب‌بودن مي‌پندارند» و در اين مورد حق با آنها بوده، زيرا در نهايت تنبيه‌گراني كه خودخواهان را مجازات كرده بودند پول بيشتري هم به انتخاب‌كنندگان بازگرداندند. آنها به‌واقع قابل اعتمادتر بودند.
بعد از آن، جردن اين آزمايش را با كمي تغيير، دوباره اجرا كرد. اين بار انتخاب‌كننده‌ها در مرحله دوم مي‌توانستند يا با يار‌يگر بازي كنند يا با تنبيه‌گر. در اين ترتيبات، تنبيه ديگر تنها نشانه قابليت اعتماد نيست؛ ياري‌كردن نيز حاوي اطلاعات مشابهي در اين‌باره است. به‌ گفته رند «پيش‌بيني ما اين بود افراد وقتي فرصت اين را داشته باشند كه به‌شكلي ديگر خوب به نظر برسند، كمتر دست به تنبيه خواهند زد.» اين پيش‌بيني درست بود: اين بار نظر انتخاب‌كنندگان كمتر تحت تأثير تنبيه بود و تنبيه‌گران نيز تمايل كمتري به استفاده از آن داشتند.
جردن مي‌گويد: «اين نشان مي‌دهد كه افراد تنها به‌دليل آسيب‌زدن به فرد خودخواه نيست كه به تنبيه دست مي‌زنند؛ آنها مي‌خواهند نشان دهند قابل اعتماد هستند. اگر راه بهتري براي نشان‌دادن اين موضوع وجود داشته باشد، تنبيه را كنار مي‌گذارند.» به همين شكل، از ديدگاه انتخاب‌كننده نيز «قضيه صرفاً ارج‌نهادن تنبيه به هر صورتي نيست، بلكه پيش‌بيني اين است كه چه كسي مي‌تواند قابل اعتماد باشد.»

تنبيه كردن هم مثل ياري رساندن نشانه همكاري است
به گفته پَت باركلي در دانشگاه گوئلف:«اين آزمايش مشخص مي‌كند چرا در بعضي مطالعات تنبيه‌گران منتفع مي‌شوند و در بعضي ديگر نه. كمك به ديگران علامت بهتري از همكاري يك فرد است، به همين دليل افراد هر جا كه لازم باشد، از آن به‌عنوان سيگنال خوب‌بودن استفاده مي‌كنند.»
باركلي و چند نفر ديگر، پيش از آن پيش‌بيني كرده‌ بودند كه تنبيه شخص ثالث مي‌تواند نشانه‌اي گويا از نيت همكارانه باشد، اما به گفته نيكولا ريحاني از كالج دانشگاهي لندن «اين مقاله تأييدي عملي براي آن پيش‌بيني فراهم كرده است.» اين تيم همچنين ايده‌هايشان را در مدلي رياضي جاي دادند كه ميزان تأثير تنبيه روي افراد مجازي را، هنگام بازي اعتماد، شبيه‌سازي مي‌كرد. نتايج حاصل از اين مدل تا حد زيادي بر نتايج حاصل از آزمايش‌هاي واقعي منطبق بود كه نشان مي‌دهد اين ابزار مي‌تواند، براي كاوش تكامل تنبيه، فراتر از اين نيز كارا باشد.
جردن و رند هشدار مي‌دهند كه اين دورنما يك دورنماي تكاملي است. در اين‌باره كه چرا در وهله اول تنبيه شخص ثالث در ميان انسان‌ها ظهور يافته است، معني آن اين نيست افرادي كه انزجار خود را به‌شكل آنلاين يا غيره ابراز مي‌كنند، اين كار را به‌خاطر نفع شخصي مي‌كنند. جردن مي‌گويد: «ما نمي‌گوييم كه افراد دروغگو هستند، مثلاً بگويند به چيزي اهميت مي‌دهند، در حالي ‌كه واقعاً برايشان مهم نيست. افراد حقيقتاً احساس انزجار و خشم مي‌كنند، اما حداقل بخشي از دليل توجهي كه به اين نوع موضوعات مي‌كنند مزاياي مربوط به خوش‌نامي است.»
با ‌اين ‌همه، تنبيه مي‌تواند متقابلاً موجب بدنامي نيز بشود. اگرچه كه آزمايش‌ها نشان داده‌اند افراد حاضرند پول بيشتري را به تنبيه‌كنندگان بسپارند، اما همانطور كه باركلي مي‌گويد:«اكثر پژوهش‌ها بيانگر آنند كه افراد لزوماً تنبيه‌كنندگان را بيشتر از ديگران دوست ندارند. آنها اعتقاد دارند كه تنبيه‌كنندگان كار درست را انجام مي‌دهند، اما علاقه ويژه‌اي به آنها ندارند، شايد به اين دليل مي‌ترسند، خودشان هم مورد تنبيه قرار بگيرند.»
سارا متيو، از دانشگاه ايالت آريزونا مي‌گويد كه نمي‌توان نتيجه‌گيري‌هاي اين گروه را به كل تعميم داد. اين نتايج با تجربيات حاصل از مشاهدات او از روستاييان توركانا در شرق آفريقا همخواني ندارد. او مي‌گويد: «در ميان اهالي توركانا، كساني را كه تنبيه نمي‌كنند مفت‌سوار(2) مي‌دانند.» اين افراد «به‌دردنخورهايي» لقب مي‌گيرند كه مشاركت لازم را در اجتماع ندارند.»در اين شرايط، افراد به خوشنامي‌شان به‌عنوان تنبيه‌گر اهميت مي‌دهند، اما نه به اين خاطر اين شكلي از علامت‌دهي است، بلكه به اين دليل كه تنبيه يكي از حيطه‌هاي همكاري است، درست همانند ياري‌رساندن به ديگران يا شركت در جنگ.»
وی مي‌افزايد:«صحيح نيست براي مطالعه خاستگاه‌هاي تنبيه شخص ثالث به دولت‌هاي بزرگ بنگريم. در چنين جوامعي، نهادهاي رسمي، مانند نظام قانوني، وظيفه سنگين برقراري نظم اجتماعي را بر عهده دارند كه شيوه نگرش ما را به افرادي كه دست به تنبيه مي‌زنند تغيير مي‌دهد. اين در حالي است كه در بخش عظيمي از تاريخ تكاملي‌مان، اين نهادها اصلاً وجود خارجي نداشته‌اند.» به گفته متيو، «اين تا حدي مثل اين است كه بخواهيم با مطالعه افرادي كه به كشاورزي مشغولند درباره رژيم غذايي انسان نتيجه‌گيري كنيم.»
پي نوشت:
1) Amazon Mechanical Turk: نوعي بازار اينترنتي است كه كسب‌وكارها و پژوهشگران مي‌توانند از آن براي تأمين منابع انساني كارهايي استفاده كنند كه نياز به هوش انساني داشته و از عهده كامپيوترها خارج است.
2) free- rider: كسي كه بدون اينكه كار خاصي انجام دهد، سعي مي‌كند از نتايج اقدامات ديگران به نفع خود استفاده كند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار