ساحت تاریخنگاری ایران معاصر، همچنان نشان میدهد که سخن گفتن از فرقه دموکرات آذربایجان، موضوعی چشمگیر و درخور بررسی است. این مقوله هنگامی اهمیت مضاعف مییابد که هنوز برخی همسایگان یا اقوام ساکن در اطراف ایران، خواب تجزیه این مرز و بوم را میبینند و برای آن طرح و برنامه میریزند! تجربه تشکیل و نابودی فرقه دموکرات، از این نظر که چنین هستههایی چگونه تشکیل میشوند نیز شایان مرور است. بینیاز از تذکار است که ملت ما، هیچگاه به تجزیه کشور خویش، روی خوش نشان ندادهاند، اما دشمنان نیز هیچ فرصتی را برای دست گذاشتن بر کاستیها و تحریک اقوام فرو نمیگذارند. سرانجام، بر اثر اقدامات قوام، شکایت ایران در سازمان ملل، تهدیدات و فشارهای قدرتهای رقیب شوروی از جمله امریکا مبنی بر مقابله بهمثل، یعنی ادامه حضور در آسیا و اروپا و بازگشت مجدد به ایران، سرسختی حکومت مرکزی و افکار عمومی جهان، آغاز جنگ سرد و نیاز روسها به پرداختن به متصرفات دیگر خود در اروپا و آسیا و تثبیت وضع آنها، وعدههای قوام و عقد قرارداد قوام ـ سادچیکف، استالین به نیروهایش دستور تخلیه آذربایجان را صادر کرد و نیروهای حکومت خودمختار را از مقابله با ارتش مرکزی ایران بر حذر داشت. منقول است که به هنگام شکست فرقه دموکرات، اتومبیلهایی برای انتقال سران حزب حاکم بهویژه پیشهوری، به تبریز گسیل شد. خشم پیشهوری در روز انتقال به آذربایجان شوروی و سخنان وی خطاب به سرهنگ قلیاف معاون کنسول شوروی و پاسخ وی، بسیار تأملبرانگیز است: «شما ما را آوردهاید میدان و اکنون که سودتان اقتضا نمیکند، ناجوانمردانه رها کردید؟ از ما گذشته است، اما مردمی که به گفتههای ما سازمان یافتند و فداکاری کردند، همه را زیر تیغ دادهاید!» و در جواب میشنود: «کسی که تو را آورده، به تو میگوید برو!» بر فرض صحت این مکالمه کوتاه، از این اتفاق میتوان به حقایق فراز و فرود فرقه دموکرات و حکومت خودمختار آذربایجان پی برد. این حزب نتوانست مردمان آگاه و میهنپرست آذربایجان را با خود همراه سازد. مهاجرت مردم به نقاط دیگر، آلوده شدن دست حزب به خون مخالفان و سربازان میهن در پادگانها و نیز اقدام پیشدستانه مردم برای پاکسازی آذربایجان از نیروهای مسلح حکومت خودگردان و استقبال باشکوه از نیروهای ژاندارمری، حکومت خودمختار و حزب دموکرات را بهرغم همه تبلیغات فرهنگی و اصلاحات اقتصادی، در جذب قلوب مردم آذربایجان نیز ناموفق نشان میدهد. تزلزل پیشهوری و تضاد میان آرمانهای گذشته و امروزش که بر اثر دسایس روسها ــ وی را بهرغم عدم اعتماد به آنها ــ به کارزار خطرناکی کشانده بود، در شکست فرقه بیتأثیر نبود. «تشکیل، فعالیت و فروپاشی فرقه دموکرات آذربایجان» توسط اصغر حیدری به نگارش درآمده و مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران نیز آن را روانه بازار نشر کرده است. مؤلف در دیباچه خویش بر این اثر، در باب اهمیت موضوع و نیز مطالب مطروحه در این کتاب، چنین آورده است: «تشکیل و فعالیت فرقه دموکرات آذربایجان، از حساسترین برهههای تاریخ معاصر ایران است که کشور ما را تا مرز خطرناک تجزیه و جدایی تمامی مناطق شمال غرب تا نزدیک پایتخت و الحاق آن به دولتی پیش برد که در جریان جنگ جهانی دوم، نصف اروپا را بلعید و دولتهای کمونیستی اقماری را در آن کاشت! به یقین موفقیت و تداوم دولت فرقه دموکرات آذربایجان (و دولت حزب دموکرات کردستان)، تجزیه مناطق بزرگ دیگری از ایران را با دسیسههای شوروی، انگلیس و امریکا در پی داشت و باعث اضمحلال کشور میشد. این کتاب کوشیده است با تکیه بر اسناد بجا مانده از سالهای 1320 تا 1326 (از جمله اسناد فرقه دموکرات) و خاطرات دستاندرکاران و کاربدستان آن روزگار و سایر مدارک و منابع، به بررسی مستند و تحلیل «تشکیل، فعالیت و فروپاشی فرقه دموکرات آذربایجان» بپردازد.»