به رغم اینکه در رقابتهای اخیر انتخابات ریاست جمهوری بحث برنامهمحور بودن از سوی کاندیداها مورد توجه جدی قرار گرفته است، اما نکاتی وجود دارد که برنامههای نامزدهای انتخاباتی باید حائز آن باشد تا بتوان این اتفاق را یک تحول جدی در نحوه مدیریت کشور به خصوص از سوی قوه مجربه قلمداد کرد.
کمتر از یک هفته دیگر به انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده و قرار است آخرین مناظره انتخاباتی هم امروز یا امشب با حضور کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود.
شاید آنچه در مناظرههای قبلی و همچنین تبلیغات انتخاباتی بیش از سایر موارد به چشم آمده باشد، ارائه برنامههای مختلف برای بهبود وضعیت کنونی است، البته اصل برنامهمحوری نکتهای است که در رقابتهای انتخاباتی هیچگاه قابل چشمپوشی نیست. یکی از مهمترین نقاط ضعفی که در رقابتهای انتخاباتی دورههای گذشته به چشم میخورد، نبود یک برنامه مشخص برای اداره کشور از طرف کاندیداها بوده است؛ نکتهای که در این دوره از رقابتها تأکید فراوانی بر آن میشود و یکی از کاندیداها از وجود برنامه ۷ هزار صفحهای برای اداره کشور سخن گفته است.
کاندیدای دیگر نیز از وجود تشکیلاتی تحقیقاتی و موازی با دولت فعلی سخن گفته است که مشغول پژوهش برای تعیین راهحلهای جدید در راستای حل مشکلات کشور است. نفس ورود چنین عنصری به عرصه رقابتهای انتخاباتی امری مبارک است، اما نکته مهم این است که ملاحظاتی درباره این برنامهها وجود دارد که نباید آن را از یاد برد.
برنامههای انتخاباتی و ضرورت پاسخ به دغدغههای کلان و خرد
اول اینکه نباید فراموش کرد، برنامههای هر کاندیدا باید بتواند مشکلات و نیازهای فعلی مردم و کشور را چه در سطح کلان و چه در سطح خرد حل کند.
کاهش التهابات سیاسی در سطح جامعه و در واقع انتقال منازعات سیاسی از سطح تودهها به عمق افراد فرهیخته و مدیران اجرایی، ارائه تصویر واقعی از معضلات و مشکلات موجود و ترسیم برنامه هدفمند برای حل آن، پرهیز از کیشپرستی و اسطورهسازی افراد و امکان نقد سالم و پاسخگو کردن دولت به مردم، پرهیز از درگیریهای هزینهساز جناحی و ایجاد سازوکار مناسب برای رسیدن به حداقلی از اجماع نخبگان که ضرورت حل مشکلات جامعه امروز ایران است، مشخص شدن وزن سیاسی واقعی احزاب و شخصیتهای سیاسی، تعمیق مشارکت در میان اقشار مختلف به ویژه جوانان تحصیلکرده و ایجاد فضای امید برای برونرفت از مشکلات و تأکید بر عملکرد افراد «نقشمحور» به جای «فردمحور» در مدیریت کلان کشور و تسریع در چرخش نخبگان در جامعه همه و همه انتظارات بحقی است که از برنامههای کاندیداها در شرایط فعلی وجود دارد.
در حقیقت اگر برنامههای کاندیدها نتواند این موارد را لحاظ کند و حتی برخلاف آن قدم بردارد، هیچ حاصلی برای مردم و کشور نخواهد داشت.
در حوزه خرد نیز برنامههای کاندیداها باید بتواند مشکلات معیشتی مردم را حل کند. متأسفانه دولت طی هشت سال گذشته تلاش کرده است با تمرکز بر سیاست خارجی و به وجود آوردن تحولی در حوزه تحریمها، زمینه ارتقای اقتصاد کشور را فراهم کند، با این حال به دلیل غرضورزیهای طرف غربی که بارها مورد تأکید مقام معظم رهبری قرار گرفته است، عملاً رونق اقتصادی با استفاده از رفع تحریمها به بنبست خورده است. تغییرات در سیاست داخلی و بینالمللی امریکا نیز تنها امیدهای دولت را در مورد استفاده از این حربه به باد داده است، از این رو برنامههای کاندیداها نیز باید بتواند در حوزه معیشت پاسخ درست و دقیقی به این معضل بدهد.
نگاهی به برنامههای کاندیداها نشان میدهد اغلب آنها تلاش کردهاند به این دو سطح از نیازمندیهای کشور پاسخ درست بدهند. حداقل در مورد برخی از کاندیداها نشانههای روشنی وجود دارد که روششناسی دقیقی در مورد حل مشکلات انجام شده و راهحلها در مسیر درست قرار دارد، ولی واقعیت این است که پاسخ درست به مشکلات تنها بخشی از یک برنامه درست و صحیح است و در مرحله بعد باید دید که اساساً این برنامه با توجه به مقدورات فعلی کشور قابل اجراست یا نه؟
برنامههای انتخاباتی باید قابل اجرا باشد
واقعیت این است که هر برنامه موفقی در این سطح برای حل مشکلات کشور علاوه بر اینکه باید از جزئیات تکنیکی دقیقی برخوردار باشد، در دو جنبه دیگر نیز خصوصیات ویژهای را داشته باشد. برنامه یک کاندیدا در سطح ملی باید بتواند قابلیت اجرایی داشته باشد. در طول ۴۰ سال گذشته بارها و بارها برنامههای گوناگونی برای حل مشکلات ارائه شده که از لحاظ نظری کاملاً درست بوده، اما قابلیت اجرا نداشته است، به عنوان مثال یکی از این طرحها بحث کاهش یارانههای پنهان در ساختار اقتصادی کشور و پرداخت مستقیم آن به مردم است، حتی یکی از کاندیداها در دوره فعلی نوید پرداخت یارانه ۴۵۰ هزار تومانی را به هر فرد ایرانی داده است.
بر اساس یک محاسبه ساده پرداخت این میزان از یارانه کاملاً امکانپذیر است چراکه با بخشی از یارانه پنهان انرژی در کشور امکان تأمین مالی این طرح وجود دارد، با این حال یک بررسی جامعتر نشان میدهد تبعات اقتصادی کاهش پرداخت یارانه پنهان در داخل اقتصاد به قدری بالاست که امکان اجرای آن بدون هزینههای بالای اقتصادی وجود ندارد.
یکی از نمونههای تلخ این ماجرا بحث افزایش قیمت بنزین در آبان ماه سال ۹۸ بود. به رغم اینکه تمام دادههای اقتصادی حاکی از این بود که بالا بردن قیمت بنزین بیشتر بر طبقه بالا فشار خواهد آورد، اما شوک تورمی ناشی از آن سبب شد تا اعتراضاتی چند روزه در مناطق متوسط و پایین به راه بیفتد که تبعات گسترده اقتصادی و سیاسی برای نظام نیز داشته باشد.
حل مشکلات بورس در عرض سه روز و همچنین تکرقمی کردن تورم در مدت کمتر از یک سال آن هم در اقتصادی که نزدیک ۴۰ سال است تورم دورقمی را تجربه میکند، از جمله برنامههایی است که به نظر میرسد قابلیت اجرا نداشته باشد.
یکی دیگر از خصوصیاتی که اجرای برنامههای نامزدهای فعلی را با، اما و اگر روبهرو میکند، میزان حمایت سیاسی و انسجام اجتماعی لازم برای آنهاست. نباید فراموش کنیم اجرای هر برنامهای در سطح ملی نیاز به حدی از اجماع ملی و سیاسی دارد، در این صورت حتی اگر این برنامه با قدرت آغاز شود، باز هم در ادامه به مشکل خواهد خورد و به اهداف اصلی خود نخواهد رسید. شاید جدیترین مثال در این باره فراهم آمدن حمایت گسترده از توسعه برنامه هستهای کشور در سالهای ۸۴ تا ۸۸ بود. این موج حمایت مردمی به قدری جدی بود که نظرسنجیها نشان میداد حفظ دستاوردهای اتمی جزو مطالبات اقشار خاکستری و دارای زاویه با نظام هم است. همین حمایت مردمی گسترده بود که در سختترین دوران تحریمها به نظام این امکان را داد در مقابل تحریمها مقاومت کند، بدون اینکه پیشبینیها در مورد ایجاد اعتراض مردمی محقق شود. به این ترتیب کاندیدای پیروز باید تلاش کند حمایت اجتماعی گسترده را برای خود کسب کند.
نگاه فراجناحی؛ شرط اصلی موفقیت یک برنامه ملی
نکته دیگر در مورد برنامهها فراهم کردن تیم اجرایی و مدیریتی لازم برای اجرای آنهاست.
هر برنامه هر چقدر پخته و اجرایی باشد بدون وجود نیروی اجرایی لازم سرنوشتی جز ماندن روی کاغذ پیدا نمیکند؛ اینجاست که اهمیت وجود استفاده از متخصصان از تمام گرایشهای سیاسی بیشتر خود را نشان میدهد. بدون شک رئیسجمهور نمیتواند تنها با تکیه بر نیروهای یک جناح خاص یک برنامه ملی را اجرا کند؛ نکتهای که شاید کاندیداها از اهمیت آن غافل شدهاند و باید در ادامه رقابتها بر آن تأکید کنند.
همگامسازی برنامه با اسناد بالادستی کشور نکته دیگری است که باید مورد توجه کاندیداها قرار بگیرد. هم اکنون اسناد مختلفی از سوی نهادهای بالادستی کشور از جمله برنامه توسعه پنج ساله و سیاستهای کلی کشور تصویب شده که باید در برنامهها مورد توجه قرار بگیرد.
در صورتی که موارد فوق در برنامههای کاندیداها مورد توجه قرار بگیرد، میتوان این اطمینان را داشت که فردای انتخابات نیز شاهد اجرایی شدن طرحهای کلان آنها به خصوص از سوی نامزدهای انقلابی باشیم؛ رویهای که میتواند به عنوان یک سنت نیکو از سوی نیروهای انقلابی در فضای سیاسی کشور نهادینه شود تا از این پس تمام گروهها برای رقابتهای انتخاباتی آینده آن را مدنظر قرار دهند.