کد خبر: 1051436
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۲:۲۶
معرفی کتاب‌« هفتاد و دومین غواص»
ممکن است برای نسل سوم و چهارم انقلاب دنیای جوانانی که تلویزیون و اینترنت و ماهواره نداشتند، درک کردن افکار و اعتقادات و دغدغه‌هایشان کمی غریب و نامأنوس باشد. هنر حمید حسام آن است که تلاش کرده این میراث‌داری را خوب به مقصد برساند.
مبینا شانلو

با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی و تغییر نسل‌ها، امکان تحریف اطلاعات به حداکثر خود رسیده است. نسلی که در دهه سوم و چهارم انقلاب متولد شده هیچ خاطره‌ای ازجنگ و بالطبع انقلاب ندارد و هجمه رسانه‌های مختلف و نداشتن شواهد برای مقابله با آن موجب شده تا این نسل به یک پذیرش بی‌چون و چرا در برابر شبهات و حملات برسد. اما آنچه حائز اهمیت است، این است که عرصه فرهنگ هیچ گاه نباید خالی از جهادگرانی بماند که این اسناد و شواهد را ثبت و ضبط می‌کنند؛چراکه بیش ازحد در معرض فراموش شدن وکژتابی‌ها و برداشت‌های غلط هستند. خاطرات جانباز کریم مطهری، فرمانده گردان غواصی جعفرطیار لشکرانصارالحسین در کتاب «‌هفتادودومین غواص» به قلم حمید حسام به همت نشر شهید کاظمی به چاپ رسیده است تا نمونه‌ای بر این آثار باشد. در ادامه به معرفی این کتاب می‌پردازیم.

ممکن است برای نسل سوم و چهارم انقلاب دنیای جوانانی که تلویزیون و اینترنت و ماهواره نداشتند، درک کردن افکار و اعتقادات و دغدغه‌هایشان کمی غریب و نامأنوس باشد. هنر حمید حسام آن است که تلاش کرده این میراث‌داری را خوب به مقصد برساند.
کتاب ‌«هفتاد و دومین غواص» ‌در 12فصل نوشته شده است. مضامین هر فصل از رمان از فصل‌های دیگر مجزاست. یعنی همه آنها در خاطرات جنگ غرق نشده‌اند. موج اول «بچه سرگذر‌» کودکی‌های کریم در همدان را به تصویر می‌کشد؛ کودکی‌هایی آکنده از خاطرات شیطنت‌آمیز و زندگی در شهر.
«من به خاطر قدبلند و قلچماقم به «کریم هرکول‌» معروف بودم و بقیه هم از این اسم‌های بامسما داشتند. اکبر، پسر شیر قصاب چاق و قلمبه و پرزور بود و بهش می‌گفتیم «اکبر تپل». برعکس او رضا و مرتضی را «نی‌قلیان‌» صدا می‌کردیم و چون دوقلو بودند می‌گفتیم این دو تا با هم یک نفرند. لاغر و ترکه‌ای مثل نی قلیان.»(ص۲۳)
موج دوم شرح نوجوانی این جانباز است و روایت سردرگمی‌هایی در پیدا کردن راه و مسیری که باعث می‌شود از سیم‌های خاردار نفس‌گیر عبور کند. این اثر در حقیقت بیش از آنکه داستان‌هایی از جنگ باشد، مسیری از تکامل شخصیتی فردی به نام کریم است که تنها قهرمان روایت ماست.
«باغ پاتوق همه طایفه پی‌سوده بود. هر جمعه به باغ می‌رفتیم و من تا وقتی که خورشید پشت کوه الوند بیفتد و هوا تاریک شود، توی آب بودم. ظرف یک ماه توی مسیر آب «دره گرگ‌» شنا یاد گرفتم و به قدری به آب و شنا دل بسته شدم که توی خیال هم از آب که بیرون می‌آمدم، دست‌هایم را چپ و راست به حالت شنا حرکت می‌دادم. خواب و خوراکم شده بود شنا.»(ص۳۹)
«هفتاد و دومین غواص» به ما می‌گوید که جنگ چگونه از مس وجود یک بچه شهرستانی بازیگوش، طلا می‌سازد تا جایی که یکی از نامداران جنگ می‌شود.
«هنوز عکس‌العملی از سوی منافقین ندیده بودیم. شب از نیمه گذشته بود و هوا تاریک و مردم آواره کم و بیش از سمت اسلام‌آباد غرب می‌آمدند و از شانه‌های خاکی جاده رد‌ می‌شدند. همانجا، داخل تنگه با هادی فضلی ، محمد خادم و سعید یوسفی مشورت کردم. نظر من این بود که جلوتر نرویم و درگیری را شروع نکنیم تا مردم آواره سپر بلای ما نشوند. نظر آنان هم چنین شد که با همین آرایش بمانیم تا دشمن جلوتر بیاید.»(ص۶۲۱)
این کتاب انبوهی از اطلاعات جغرافیایی، تاریخی، سیاسی و جنگی را به ذهن مخاطب سرازیر می‌کند که نشان از مزیت این کتاب نسبت به رمان‌هایی است که از تخیل صرف زاییده شده‌اند.
در کتاب هفتادودومین غواص، انتقال مفاهیم با اهمیت و اساسی مجال لفاظی و خیالپردازی برای نویسنده را بسته است. از همین رو حسام‌ مستند روایی خود را به ساده‌‌ترین شکل ممکن بیان کرده است؛ گویی که مردی میانسال در جمعی آشنا برایمان خاطره می‌گوید.
این اثر را باید بخوانیم، نه برای لذت بردن بلکه برای فهم کردن برهه‌ای از تاریخ که در برابر هجمه‌های وارده بر آن بی‌دفاع هستیم. حمید حسام نویسنده کتاب در مورد این اثرش می‌گوید:‌« هفتادودومین غواص یکی از بهترین کتاب‌های من است که با بسیاری از آثارم برابری می کند و از آنها هم بالا‌تر است.» لازم به ذکر است که چاپ سوم این اثر به تازگی روانه بازار شده است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار