سرویس بینالملل جوان آنلاین: سرانجام اولین نشست رهبران کشورهای ژاپن، ایتالیا، فرانسه، آلمان، کانادا، بریتانیا و ایالات متحده از زمان شیوع کرونا، در کورنوال انگلستان برگزار شد. در این نشست مسائلی همچون تأمین واکسن کرونا برای کشورهای فقیر، تغییرات اقلیمی و تجارت مطرح و برای آنها تصمیمهایی اخذ شد. در این میان اما، تأکید گروه ۷ برای مقابله با ابتکار چین موسوم به «یک کمربند یک راه» که به طرح «راه ابریشم جدید» معروف است، حائز اهمیت بود.
گروه ۷ (G۷) یک سازمان بینالمللی متشکل از هفت کشور است که خود را در زمره هفت اقتصاد صنعتی برتر دنیا معرفی میکنند؛ البته اکنون وجه اقتصادی این نهاد در برابر وجه سیاسی آن تضعیف و موضوعاتی مانند دموکراسی، حقوق بشر، حق تعیین سرنوشت، امنیت، صلح و در نهایت رفاه و توسعه پایدار مورد تأکید قرار گرفته است. ناگفته نماند در سال ۱۹۹۸ روسیه نیز وارد این نهاد شد و نام آن به گروه ۸ تغییر یافت، اما از سال ۲۰۱۴ و متعاقب با بحران اوکراین و ضمیمه شدن کریمه به روسیه، مسکو از این گروه اخراج و مجدداً نام آن به گروه ۷ تغییر یافت.
در نشست اخیر این گروه، رئیسجمهور ایالات متحده علاوه بر موضوع اقدامات ضد حقوق بشری چین، شیوههای تجارت غیرعادلانه و رخدادهای پیشآمده در هنگکنگ، رقابت و مقابله با افزایش نفوذ جهانی پکن را بیش از پیش پیگیری میکرد. «بایدن» تلاش دارد اتحادی جدید علیه برنامه یک کمربند یک راه پکن ایجاد کند. بر اساس خط مشی راه ابریشم جدید چین، پکن با مشارکت ۷۰ کشور جهان در آسیا، اروپا و افریقا درصدد ایجاد و توسعه دو مسیر تجاری- اقتصادی راه ابریشم دریایی و زمینی است که برآیند آن میتواند به چیرگی چین در شرق و جنوبشرق آسیا و نیز برتری یافتن بر مسیرهای تجاری پهنه وسیعی از اوراسیا و افریقا، شود. منتقدان، این سیاست را در راستای نفوذ اقتصادی- سیاسی چین در کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه میدانند.
در مقابل، سخنگوی سفارت چین در لندن گفته است: «اکنون مانند گذشته تصمیمهای جهانی توسط چند دولت گرفته نمیشود و اعتقاد داریم همه کشورها با همدیگر برابر هستند و از این رو مسائل جهانی میبایست از طریق مشاوره با همه کشورها انجام شود.»
با توجه به موارد فوق چند نکته قابل استنباط است:
افزایش قدرت چین در اقتصاد جهانی جهش اقتصادی چین که از دهه ۱۹۷۰ آغاز شده سبب گردیده این کشور به بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده کالا به جهان مبدل شود به گونهای که قریب به اتفاق شرکتهای بزرگ بینالمللی در این کشور اقدام به احداث خط تولید کردهاند. بازار مصرف پرشتاب در کنار جایگاه دوم در واردات کالا از سایر کشورها نقش تجاری- اقتصادی این کشور را بیش از پیش تقویت کرده است. در سال ۲۰۱۹ چین دومین اقتصاد بزرگ جهان از نظر تولید ناخالص داخلی بوده و تا پیش از بحران کرونا، از سه دهه گذشته، با رشد اقتصادی سالانه ۱۰ درصد به عنوان پرسرعتترین اقتصاد بینالمللی شناخته شده است. پکن رتبه یازدهم در سرمایهگذاری مستقیم خارجی و رتبه چهارم در جذب سرمایه خارجی را از آن خود کرده است. این کشور پس از ایالات متحده بیشترین میلیاردرهای دنیا و نیز عظیمترین ذخیره ارزی خارجی را دارد. همچنین پکن قادر بوده سالانه قریب به ۱۴ میلیون نفر را از خط فقر خارج کند. در نهایت اینکه بانک جهانی، اقتصاد کلان چین را باثبات و محیط سرمایهگذاری آن را مطلوب توصیف کرده است. همین میزان اطلاعات و آمار از اقتصاد چین، نشان از تعقیب سایه به سایه قدرت اقتصادی ایالات متحده دارد، به گونهای که در نگاه دولتمردان امریکا، اکنون چین نه تهدیدی بالقوه، بلکه تهدیدی ملموس و جدی در به چالش کشیدن اقتصاد و قدرت این کشور است. از این فراتر، نقش واسطهای چین در تولید کالاهای اولیه صنایع مهمی، چون خودرو، وسایل الکترونیکی، مواد دارویی و از این قبیل، سببساز نوعی وابستگی متقابل پیچیده شده است که در آن قدرت چانهزنی این کشور نه تنها در برابر امریکا، بلکه اروپا، فزونی یافته است؛ بنابراین عجیب نبود که دولت ترامپ جنگ اقتصادی علیه چین را تشدید کرد و اکنون بایدن نیز سعی در تقویت آن داشته و دارد.
تفاوت دیدگاه اتحادیه اروپا و ایالات متحده
امریکا میخواست با حمایت انگلستان و کانادا بیانیه مشترکی را در پایان اجلاس گروه ۷ علیه چین تصویب کند که بر نقض حقوق بشر توسط پکن تأکید میکرد. بیانیه پایانی هرچند لحن ضد چینی دارد، اما اعضای اروپایی و به ویژه مکرون، بایدن را متهم به بازگرداندن تفکر جنگ سرد کردند. در نهایت اعضای اروپایی تأکید کردند سیاست آنها نه تبعیت از چین خواهد بود و نه متحد شدن علیه پکن با ایالات متحده.
تلاش برای موازنهسازی
ایالات متحده نفوذ و قدرت روزافزون چین در آسیا و افریقا را تهدیدی علیه حاکمیت سنتی خود در این مناطق تعریف میکند و به دنبال این است که با حضور پررنگ و پردامنهتر از قبل، از تبدیل شدن چین به یک هژمون منطقهای و فرامنطقهای جلوگیری کند. در مجموع اینکه، چین در نگاه امریکا دولتی است که به دنبال جایگزین کردن خود به جای ایالات متحده است. به این ترتیب موازنهسازی در برابر آن ضروری خواهد بود. موازنهای که در ترکیبی از همکاریها و رقابتهای غالباً اقتصادی (تا نظامی- امنیتی) تعریف میشود. در مقابل، چین نیز پذیرفته است که فعلاً ایالات متحده دست بالا را در عرصههای اقتصادی- سیاسی دارد و به این دلیل خط مشی همکاری- رقابت را با این کشور در قالب نظم و ساختار حاکم بینالمللی، برگزیده است.
ایجاد یک طرح جهانی علیه افزایش قدرت پکن
بایدن تلاش کرده در قدم اول شش کشور مهم صنعتی دنیا را در اقدام علیه پکن همراه خود کند و در گام بعدی دولتهای دیگری را وارد این اتحاد کند. تقریباً بایدن در این بخش از اقدام خود موفق عمل کرده، به گونهای که توانست نظر موافق سایر شرکا برای طرح «بازسازی و ساخت زیرساختهای کشورهای در حال توسعه» را اخذ کند تا از این راه کشورهای فقیر تمایلی به سرمایهگذاری چین در کشورشان نداشته باشند.
در مجموع اینکه، اعضای G۷ خطر قدرتیابی چین را دریافتهاند، اما اعضای اروپایی برخلاف نظر ایالات متحده که خط مشی سختگیرانه را مد نظر دارد، به دنبال حفظ روابط اقتصادی سازنده، اما همراه با مخالفت علیه برخی اقدامات پکن هستند.