مرد جوانی که در درگیری به خاطر اختلاف ارثیه یکی از خواهرزادههایش را به قتل رساندهبود، برای دومین بار محاکمه شد و قتل را انکار کرد.
به گزارش جوان، پاییز سال۹۷، مأموران پلیس ورامین از مرگ مشکوک پسر جوانی در یکی از بیمارستانهای شهر باخبر و راهی محل شدند. بررسیهای اولیه نشان داد مرد جوان به نام بابک در یک درگیری دستهجمعی با ضربه چاقوی داییاش زخمی، اما بعد از انتقال به بیمارستان فوت کردهاست. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، دایی مقتول به نام رضا تحت تعقیب قرار گرفت و چند روز بعد از حادثه بازداشت شد.
اعتراف به درگیری
او به پلیسآگاهی منتقل شد، اما در بازجوییها با اظهارات ضد نقیضی قتل را انکار کرد و گفت: «قبول دارم در درگیری شرکت کردم، اما من شروع کننده درگیری نبودم و قصد قتل نداشتم. در آن درگیری تعداد زیادی از اقوام بودند به همین خاطر احتمال میدهم ضربهکاری را فرد دیگری به بابک زده باشد.»
متهم در شرح ماجرا گفت: «مدتی قبل خانهای خریدم و به تازگی به آن خانه اسبابکشی کردهبودم. خانه جدید کولر نداشت که روز حادثه کولر خانه قدیمی را باز کردم و آنرا به خانه جدید آوردم. در حال نصب کولر بودم که ناگهان همسرم هراسان وارد خانه شد و گفت خواهرزادههایم به خانه قدیمیمان حمله کرده و او هم از ترس فرار کرده است. همان موقع به خانه قدیمی رفتم و دیدم چند نفر از خواهرزادههایم همراه دوستانشان در حالیکه شمشیر و قمه داشتند به طرفم حمله کردند.»
او درباره اختلافش با آنها گفت: «مدتی بود به خاطر ارث و میراث با خواهرزادههایم اختلاف داشتیم و آنها مدعی بودند حق مادرشان را ندادهام. در حالیکه طبق قانون ارث همه اموال پدر و مادرمان بین ما تقسیم شده بود و آنها ادعای دروغ میکردند.»
او در ادامه گفت: «انتظار دیدن آنها را با چاقو و قمه نداشتم به همین خاطر شوکه بودم و نمیدانستم چکار کنم تا اینکه بابک به من حمله کرد و با چاقو چند ضربه به من زد. برای دفاع از خودم قمه راکه روی زمین افتاده بود، برداشتم و به او ضربه زدم، اما نمیدانم ضربه من کاری بود یا نه.»
پس از اعتراف متهم به درگیری و با توجه به شواهد و مدارک موجود وی راهی زندان شد و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
محاکمه
سپس پرونده در نوبت رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبهدوم قرار گرفت. ابتدای جلسه اولیایدم درخواست قصاص دادند و نماینده دادستان هم کیفرخواست متهم را قرائت کرد و برای وی درخواست اشد مجازات کرد.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و بار دیگر جرمش را انکار کرد. او در پاسخ به سؤال ریاست دادگاه درباره بر اظهارات ضد نقیض در دادسرا که یکبار به قتل اعتراف کرده، اما بار دوم منکر قتل شده، گفت: «باور کنید حقیقت را میگویم، چون آن روز من قمه را از روی زمین برداشتم، اما نمیدانم ضربهای که زدم به کجای مقتول برخورد کرد. من قصد کشتن خواهرزادهام را نداشتم. تعداد زیادی در آن درگیری حضور داشتند، ممکن است یکی از آنها خواهرزادهام را کشته باشد. من آن روز مواد کشیده بودم و قرص مصرف کرده بودم به همین خاطر حالت عادی نداشتم.»
بعد از دفاعیات متهم سایر شرکت کنندگان در نزاع منجر به قتل که با قرار وثیقه آزاد بودند یک به یک در جایگاه ایستادند و از خودشان دفاع کردند.
یکی از آنها برادر متهم بود او در دفاع از خود گفت: «وقتی خواهرزادههایم به همراه دوستانشان به خانه برادرم حمله کردند ما هیچ سلاحی نداشتیم، اما آنها همگی شمشیر و قمه داشتند. من اتهام شرکت در نزاع را قبول دارم، اما ضربهای به مقتول نزدم.»
برادرمقتول نیز در دفاع از خود گفت: «ما قبلاً به خاطر اختلافی که داشتیم در دادسرای ورامین پرونده تشکیل دادیم. آن روز مقابل خانه رضا رفته بودیم تا نامه را به او تحویل بدهیم، اما او و برادرش با قمه به ما حمله کردند. حتی یکی از دوستانشان که مسلح به اسلحه گرم بود ما را تهدید به مرگ کرد. همان متهم مسلح قبلاً هم یک زن باردار را تهدید به مرگ کرده بود که زن باردار از ترس جنینش سقط شده بود.»
او در ادامه برای اثبات ادعایش گفت: «آن روز صحنههای درگیری توسط دوربین مدار بسته یک فروشگاه ضبط شد و در آن فیلم مشخص بود آنها قمه و چاقو داشتند، ولی بعد از فوت بابک، رضا با پرداخت پول به صاحب مغازه از او خواسته بود تا فیلم ضبط شده در دوربین را پاک کند. آنها قصد دارند حقیقت را پنهان کنند تا خون برادرم پایمال شود.»
با طرح این ادعاها پرونده برای تحقیقات بیشتر و رفع نواقص و به دادسرا فرستاده شد تا اینکه بعد از کامل شدن تحقیقات متهم بار دیگر از زندان به دادگاه اعزام شد و مقابل هیئت قضایی قرار گرفت.
او بعد از درخواست قصاص از سوی اولیایدم به دستور ریاست دادگاه در جایگاه ایستاد و گفت: «باور کنید قصد قتل نداشتم و ضربهایی که زدم نمیدانم کشنده بود یا نه. قبول دارم در آن درگیری قمه را از روی زمین برداشتم و به طرف مقتول پرت کردم، اما نمیدانم قمه به او اصابت کرد یا نه. باور کنید بیگناهم و الان در زندان روزهای سختی را میگذرانم و درخواست بخشش دارم.»
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.