به موازات پایان دولت تدبیر و امید، دشمنی کشورهای اروپایی با جامعه ایرانی همچنان پایدار است و از اصول ثابت نظیر «توسعه تحریمهای ضدایرانی»، «ممانعت از دستیابی ایران به حقوق بدیهی خود در عرصههای بینالمللی» و «معرفی ایران به عنوان ناقض صلح، ثبات و امنیت بینالمللی» تبعیت میکند. مدارای گسترده دولتهای یازدهم و دوازدهم با اروپاییها نیز نتوانسته است مقامات این کشورها را متقاعد کند که سطح و گستره دشمنیهای خود را کاهش دهند و در روزهای پایانی دولت تدبیر و امید نیز تروئیکای اروپا کمافیالسابق در تلاش است با هدف تضعیف جمهوری اسلامی ایران، تحریمهای ضدایرانی را به بهانههای مختلف افزایش دهد، البته اهریمنسازی از فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران توسط اروپاییها سابقه ۲۰ ساله دارد.
بعد از تصمیم ایران جهت غنیسازی اورانیوم ۲۰ درصد سه کشور اروپایی طی بیانیهای مدعی شدهاند: «ما، وزیران خارجه فرانسه، آلمان و پادشاهی متحده مراتب نگرانی شدید خود را از جدیدترین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی که تأیید میکند ایران گامهایی برای تولید اورانیوم فلزی غنیشده برداشته، ابراز میداریم.» رؤسای دستگاههای دیپلماسی سه کشور اروپایی با تأکید بر اینکه ایران برجام را «نقض» کرده است، ادامه میدهند: «این اقدام، نقض جدی تعهدات ایران در برنامه جامع اقدام مشترک است. ایران، هیچ نیاز غیرنظامی به ساخت و تحقیقات در زمینه اورانیوم فلزی که گامی کلیدی در ساخت سلاح هستهای است، ندارد.»
موازی با تلاش تروئیکای اروپا برای متهم کردن ایران به فعالیت غیرصلحآمیز هسته ای، پارلمان اروپا نیز خواستار تحریمهای بیشتر حقوق بشری علیه ایران شد. پارلمان اروپا با تصویب قطعنامهای، خواستار اعمال تحریم علیه مقامها و نهادهایی در ایران شد که در بازداشتهای خودسرانه و مجازات شهروندان اروپایی مشارکت داشتهاند. پارلمان اروپا همچنین از ایران خواست ضمن توقف حکم اعدام احمدرضا جلالی، او و دیگر شهروندان اروپایی بازداشتی را آزاد کند.
اروپا بستر قطعنامههای ضدایرانی شورای امنیت را فراهم کرد
آخرین بهانه اروپا برای تشدید فشارهای ضدایرانی، تصمیم ایران مبنی بر تولید اورانیوم فلزی غنیشده تا ۲۰درصد در هفته گذشته بود که پس از آن سه کشور اروپایی طرف برجام در بیانیهای از روند تغییر تعهدات ایران در این زمینه ابراز نگرانی کردند. این نخستین بار نیست که کشورهای اروپایی بیانیههای تند و اتهامآمیز علیه جمهوری اسلامی ایران صادر میکنند، به طوری که از آغاز اتهامزنی سازمان مجاهدین خلق در سال ۲۰۰۲ تاکنون، کشورهای اروپایی نقش محوری در اعمال تحریمهای ضدایرانی و صدور قطعنامههای شورای امنیت علیه کشورمان داشتهاند.
پیرو ادعای سازمان منافقین، آژانس بینالمللی انرژی اتمی دو قطعنامه ضدایرانی صادر کرد و در سال ۲۰۰۳ سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و انگلیس در نامهای از جمهوری اسلامی ایران میخواهند تا باب گفتگو را درباره ادعای سازمان منافقین باز کنند و با موافقت طرف ایرانی مذاکرات ایران- اروپا آغاز و نهایتاً توافقنامه مشهور به «سعدآباد» امضا میشود. بر اساس مفاد توافقنامه سعدآباد (و پس از آن توافقنامه بروکسل و توافقنامه پاریس)، ایران فعالیتهای مرتبط با غنیسازی اورانیوم خود را به حالت تعلیق درمیآورد. عدم اجرایی شدن تعهدات کشورهای اروپایی منجر به آن شد که طرف ایرانی تعلیق صنعت هستهای را کنار بگذارد، پس از آنکه ایران تصمیم گرفت به تعلیق دو ساله فعالیتهای هستهای پایان دهد.
تروئیکای اروپا به رغم آنکه در مذاکرات بروکسل توافق کرده بود برای بسته شدن پرونده هستهای ایران در نشست ژوئن (خرداد ۸۳) تلاش کند، اما تلاشی نکرد و آن را به نشست ماه سپتامبر (شهریور۸۳) موکول کرد، شورای امنیت سازمانملل هم در اواخر خرداد۸۳ با تصویب یک قطعنامه ضدایرانی، خواستار آن شد ایران علاوه بر خودداری از تولید برخی قطعات با کاربری دوگانه، طراحی تأسیسات تبدیل اورانیوم اصفهان و احداث رآکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک را هم متوقف کند! یک روز پس از این قطعنامه، حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و رئیس تیم مذاکرهکننده هستهای در نشست خبری با رسانهها، با یادآوری این نکته که جمهوری اسلامی غیر از بیانیه تهران در فوریه نیز با اروپاییها توافقاتی داشته است، از شرط بسته شدن پرونده ایران در اجلاس ژوئن شورای حکام یاد کرد و گفت: «اروپاییها همچنان میگویند ما هنوز به معاهداتمان پایبندیم و در ماههای آینده تلاش میکنیم پرونده ایران بسته شود، اما این کافی نیست، ما انتظار دیگری از طرف اروپایی داشتیم.»
در دولت محمود احمدینژاد نیز پس از کش و قوسهای فراوان در ۱۷ اسفند ۱۳۸۴ (هشتم مارس ۲۰۰۶) سیر ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت آغاز شد و در نهایت شش قعطنامه تحریمی علیه جمهوری اسلامی ایران تا سال ۱۳۹۲ از سوی شورای امنیت سازمان ملل صادر شد که در شکلگیری و تصویب آن هر سه کشور اروپایی نقشی فعال و محوری داشتند.
۶ سال نقض برجام توسط اروپا
در متن برجام تعهدات یازدهگانهای برای کشورهای اروپایی در نظر گرفته شده است؛ تعهداتی که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان طی گفتگوهای متفاوتی، از عدم پایبندی اروپا به این تعهدات گلایه داشته است، به عنوان نمونه وزیر خارجه طی یکی از پیامهای توئیتری خود خطاب به همتایانش در اتحادیه اروپا مینویسد: «به تعهدات خود ذیل برجام کاملاً پایبند بودهایم.» شما؟! واقعاً؟! فقط یک تعهد را نشان دهید که در ۱۸ماه گذشته به آن عمل کردهاید.»، اما ۱۱ تعهد کشورهای اروپایی که محمدجواد ظریف نیز از نقض آن توسط اروپا سخن به میان آورده از این قرار است:
«۱- حفظ و ارتقای روابط گستردهتر اقتصادی در حوزههای مختلف با ایران ۲- حفظ و استمرار کانالهای مؤثر مالی برای تعامل با ایران ۳- تداوم صادرات نفت و میعانات گازی، محصولات نفتی و پتروشیمی ۴- تداوم روابط حمل و نقل دریایی (از جمله کشتیرانی و بیمه)، زمینی، هوایی و ریلی ۵- تقویت پوششهای اعتبار صادراتی ۶- حمایت روشن و مؤثر از کنشگران اقتصادی که با ایران تجارت میکنند، به ویژه شرکتهای کوچک و متوسط که شاکله اصلی بسیاری از اقتصادها محسوب میشوند ۷- تشویق سرمایهگذاری بیشتر در ایران ۸- حمایت از کنشگران اقتصادی در سرمایهگذاریها و دیگر فعالیتهای تجاری و مالی که در رابطه با ایران انجام میدهند ۹- گرد هم آوردن کارشناسان بخش دولتی و خصوصی از جمله از طریق تقویت شوراهای تجاری ۱۰- حمایت عملی از تجارت و سرمایهگذاری در ایران و ۱۱- حمایت از شرکتها در برابر آثار فراسرزمینی تحریمهای امریکا».
علاوه بر نقض برجام توسط اروپاییها و عدم اجرای ۱۱ تعهد مورد اشاره، بارها سران این کشورها همگام با امریکاییها مدعی نقض قطعنامه ۲۲۳۱ توسط ایران شده و پرونده کشورمان را به شورای امنیت سازمان ملل نیز کشاندهاند.
مدارا با اروپا تا دم آخر!
تعهد ثانویه اروپاییها مبنی بر راهاندازی کانال مالی به نام اینستکس نیز بعد از گذشت سه سال از خروج امریکا از برجام هنوز نیز عملیاتی نشده است تا کلکسیون دشمنی اروپا با ایران و نقض برجام توسط این کشورها تکمیل شود. تأسفبارتر اینکه اروپاییها در طول شش سالی که از زمان امضای برجام میگذرد، هیچ کدام از تعهدات خود را اجرایی نکرده و بارها متن و روح برجام را نقض کردهاند و کاهش سطح برخی از تعهدات برجامی جمهوری اسلامی ایران را زیر سؤال میبرند و کماکان بر هدف ۲۰ سال پیش خود در رویارویی با جمهوری اسلامی ایران مبنی بر «ضدصلحآمیز دانستن فعالیتهای هستهای کشورمان» پایدار هستند! و رویه مدارای معنادار، دولت کنونی با رویکرد مورد اشاره اروپاییها کمافیالسابق ادامهدار است. در حالی که اروپا ذرهای از سطح کم و کیف دشمنی خود با جامعه ایرانی نکاسته است، این سطح از نرمش و کرنش در مقابل اروپاییها چه معنایی دارد؟