کد خبر: 1056251
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۰
نگاهی به یک جریان‌سازی غلط که رسانه‌های خارجی در مورد مذاکرات هسته‌ای به دنبال آن هستند
برخی رسانه‌های خارجی تلاش می‌کنند انتقال پرونده هسته‌ای ایران از یک دولت به دولت دیگر را نشانه تغییر راهبرد نظام بدانند، در حالی که نگاهی به تجربه‌های قبلی تاریخی چیز دیگری می‌گوید.
مهدی پورصفا

برخی رسانه‌های خارجی تلاش می‌کنند انتقال پرونده هسته‌ای ایران از یک دولت به دولت دیگر را نشانه تغییر راهبرد نظام بدانند، در حالی که نگاهی به تجربه‌های قبلی تاریخی چیز دیگری می‌گوید.
در روز‌های گذشته عباس عراقچی، مذاکره‌کننده ارشد ایران در مذاکرات احیای برجام به صورت رسمی اعلام کرد ادامه این فرآیند به دولت بعدی یعنی دولت آیت‌الله رئیسی منتقل شده است.
این اظهار نظر با واکنش‌های مختلفی در سطح داخلی و خارجی روبه‌رو شده است، از جمله اینکه مقامات امریکایی و اروپایی نیز اعلام کرده‌اند آماده ادامه مذاکرات با طرف ایرانی هستند، البته بماند که طرف غربی از اجرای تفاهمنامه مربوط در خصوص تبادل زندانیان ایرانی با جاسوسان غربی دستگیر شده سر باز زد و آن را موکول به تفاهمنامه نهایی بر سر برجام کرد. رسانه‌های غربی نیز همزمان با این تصمیم تلاش کردند این اتفاق را به عنوان یک تصمیم خارق‌العاده نمایش دهند و این رویداد را به عنوان یک تغییر جهت اساسی در مسیر مذاکرات ایران جا بزنند.
جریان تحریف در «بی. بی. سی»
به عنوان مثال بی. بی. سی فارسی در گزارشی این گونه می‌نویسد که هدف از انتقال مذاکرات ایران و کشور‌های غربی به دولت بعدی خرید زمان برای برنامه هسته‌ای ایران است.
گزارشگر بی. بی. سی در این باره می‌نویسد: قصد ایران از طولانی کردن مذاکرات، خریدن وقت برای توسعه برنامه هسته‌ای در ابعادی حساس است که معنای آن نزدیک شدن به تولید سلاح هسته‌ای با هدف وادار کردن امریکا به عقب‌نشینی است. این دقیقاً سیاستی است که در زمان آقای اوباما به کار گرفته شد و موفقیت‌آمیز بود. ایران با توسعه برنامه هسته‌ای خود بالاخره بعد از ۱۰سال امریکا را وادار کرد «غنی‌سازی اورانیوم را در خاک ایران» بپذیرد. ظاهراً مقامات امریکایی دست طرف ایرانی را خوانده‌اند و این امکان را می‌دهند که حکومت ایران به قدری برنامه هسته‌ای خود را توسعه دهد که اصل رسیدن به یک توافق زیر سؤال برود، البته گزارشگر در پایان به این نکته اشاره می‌کند که علاوه بر طرف ایرانی طرف امریکایی نیز تحت فشار سنگینی برای یک تفاهم دوجانبه با ایران است و بدون آن امکان تقابل خطرناک‌تر اوج می‌گیرد.
جدا از اینکه تحلیلگر بی. بی. سی به واقعیت‌های راهبردی بین ایران و امریکا بی‌توجه است، نگاهی به تاریخ پرونده هسته‌ای ایران در داخل نظام جمهوری اسلامی نشان می‌دهد چنین تغییراتی در جابه‌جایی دولت‌ها کاملاً طبیعی است و هیچ گاه راهبرد کلان جمهوری اسلامی تحت تأثیر این ماجرا قرار نگرفته است.
دولت اصلاحات و فرجام مذاکره با اروپایی‌ها
یکی از این مقاطع تاریخی انتقال پرونده هسته‌ای ایران در سال ۸۴ بود؛ زمانی که پرونده هسته‌ای ایران از دولت اصلاحات به دولت بعدی انتقال یافت. در آن زمان نیز اتفاقاً مذاکرات هسته‌ای بین ایران و کشور‌های اروپایی در جریان بود. در آن زمان مذاکرات بین ایران و کشور‌های اروپایی به نقطه شکست رسیده بود و در نهایت یک روزمانده به دولت اصلاحات بحث تعلیق تأسیسات یو. سی. اف اصفهان شکست خورده بود. بعد‌ها این اقدام به عنوان دلیل ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل عنوان شد، اما نگاهی دقیق‌تر به این تحولات آن روز‌ها نشان می‌دهد دلیل اصلی مشکلات بنیادی در روابط ایران، اروپا و بدخواهی امریکایی‌ها بود.
اروپایی‌ها می‌دانستند که بدون حمایت امریکا مذاکرات با ایران شکست خواهد خورد، بنابراین تمایل داشتند امریکا وارد مذاکرات با ایران شود، اما امریکا تلاش می‌کرد تعامل کشور‌های اروپایی با ایران ادامه نیابد. دو روز بعد از موافقتنامه پاریس، وزیرخارجه امریکا به خبرنگاران گفت امریکا اطلاعاتی به دست آورده است که نشان از برنامه ساخت سلاح هسته‌ای توسط ایران دارد. همچنین سخنگوی معاون وزیرخارجه امریکا تأکید کرد که ایران دارای یک برنامه هسته‌ای مخفی است. پس از امضای توافقنامه پاریس به تناوب دیدار‌ها و مذاکرات متعددی بین ایران و نمایندگان اروپا انجام شد. در ۱۳ دسامبر ۲۰۰۴ مذاکره با سه وزیر اروپایی در بروکسل آغاز شد. همچنین دیدار‌های دوجانبه ایران با سه کشور صورت گرفت. تا پایان مارس ۲۰۰۵ به دلیل مخالفت‌های امریکا پیوستن ایران به تجارت جهانی محقق نشد.
موضوعی که در بهار ۲۰۰۵ از طرف اروپایی‌ها مطرح شد این بود که با پایان یافتن دولت هشتم در ایران و روی کار آمدن دولت جدید با مواضع نامشخص، اروپا روند پیگیری توافقنامه را به کندی پیش می‌برد و در انتظار نتیجه انتخابات ایران بود. موضوع دومی که مذاکرات پاریس را با مشکل مواجه می‌کرد عدم موافقت امریکا با کشور‌های اروپایی بود. آن‌ها باید موافقت امریکا را جلب می‌کردند، زیرا از اینکه تحت فشار امریکا قرار بگیرند، واهمه داشتند و نگران عکس‌العمل امریکا بودند، لذا از اجرایی شدن توافقنامه پاریس امتناع می‌کردند. یوشکا فیشر در سال ۲۰۰۶ در برلین این نکته را به دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران یادآوری کرده بود که آن‌ها به توافق رسیده‌اند ولی امریکایی‌ها نگذاشته‌اند.
به این ترتیب عملاً تغییر دولت در ایران نبود که موجب تحولات گسترده در پرونده هسته‌ای ایران شد بلکه مشکلات ذاتی که قبل از تغییر دولت در این ساختار وجود داشت، سبب اتفاقات بعدی و ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به غرب شد.
میوه مذاکرات عمان چگونه به دولت روحانی رسید
نمونه دیگر اتفاقات مربوط به چنین توافقی مربوط به مذاکرات هسته‌ای ایران و امریکا بود که در سال ۹۱ به صورت مخفیانه در عمان دنبال می‌شد، این مذاکرات بخشی از تلاش دوطرفه برای حل پرونده هسته‌ای ایران بود که به میزبانی سلطان عمان برگزار می‌شد.
این مذاکرات که از سال ۹۰ در حال برگزاری بود به دلیل پیشرفت‌های وسیع ایران در حوزه هسته‌ای بود که موجب وحشت امریکا از تقویت توانمندی‌های هسته‌ای کشور به خصوص در حوزه غنی‌سازی می‌شد.
این مذاکرات تا بهار سال ۹۲ به نقطه حساسی رسیده بود و امریکایی‌ها در آستانه پذیرش حق غنی‌سازی ایران قرار داشتند. بسیاری از نقاط مشترک که در این مذاکرات حاصل شد، بعد‌ها در تدوین برجام بین ایران و امریکا نیز به کار گرفته شد و در حقیقت برجام نیز فرزند این مذاکرات در دولت دهم محسوب می‌شود. به طور حتم اعلام نتایج این مذاکرات و رسیدن به یک توافق جدی در آن دوره می‌توانست برای هر دولتی یک دستاورد مهم محسوب شود، اما در نهایت نظام جمهوری اسلامی ایران با توجه به توافقات بعدی به توقف مذاکرات رأی داد.
در همین باره علی‌اکبر صالحی با ذکر مشکلات و مسائلی که حین مذاکرات با تدبیر مقام معظم رهبری حل شد، به روزنامه ایران می‌گوید: در این میانه با رهبر معظم انقلاب نامه‌نگاری کردم و به استحضار معظم‌له رساندم که چه مشکلاتی وجود دارد، ایشان فرمودند سعی کنید مسائل را حل کنید. ایشان همیشه حمایت می‌کردند، اما می‌گفتند در چارچوبی حرکت کنید که با هماهنگی‌های لازم باشد. در چنین شرایطی آقای خاجی را برای برگزاری جلسه دوم (اواخر سال ۹۱) به عمان فرستادیم که نشست خیلی خوبی شد. طرفین دو سه روز در عمان ماندند و نتیجه آن شد که پادشاه عمان نامه‌ای برای آقای دکتر احمدی‌نژاد نوشت مبنی بر اینکه نماینده امریکا اعلام کرده است حق غنی‌سازی ایران را به رسمیت می‌شناسند. سلطان قابوس متن همین نامه را برای رئیس‌جمهوری امریکا هم ارسال کرد. هنگامی که این نامه در اختیار آقای احمدی‌نژاد قرار گرفت، برخی دوستان اظهار نظر کردند که این اقدامات به سرانجامی نخواهد رسید، امریکایی‌ها پایبند به تعهدات نیستند. ما تا این مرحله پیش رفتیم. نامه‌ای از سلطان عمان دریافت کرده‌ایم که امریکایی‌ها متعهد شده‌اند حق غنی‌سازی ایران را به رسمیت می‌شناسند. ما خود را آماده می‌کردیم تا برای اجرای نقشه راه و تعیین جزئیات تعهدات متقابل وارد جلسه سوم با امریکایی‌ها شویم. این فعل و انفعالات، مربوط به زمانی بود که کشورمان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفته بود. در همین هنگام، از دفتر رهبر معظم انقلاب به ما اطلاع دادند که حسب صلاحدید معظم‌له، دیگر مذاکره را متوقف کنید، بگذارید بعد از تعیین تکلیف انتخابات، دولت بعدی مذاکرات را پیگیری کند.
به این ترتیب این هم تجربه‌ای دیگر در خصوص انتقال مذاکرات از دوره‌ای به دوره دیگر است.
سیاست‌های راهبردی نظام تغییری نخواهد کرد
با این دو تجربه تاریخی می‌توان گفت که انتقال مذاکرات از یک دولت به دولت دیگر به هیچ عنوان نشانه یک تحول جدی در مذاکرات نیست و چارچوب راهبردی ایران با تغییر دولت هیچ تغییری نمی‌کند. در حقیقت ایران همچنان یک هدف را دنبال می‌کند و آن هم لغو تمام تحریم‌هاست به گونه‌ای که قابل راستی‌آزمایی باشد. هر اقدام دیگری در این باره منافع ایران را تأمین نخواهد کرد.
سیاست‌های راهبردی نظام در این باره همین است و با تغییر دولت‌ها تغییری نخواهد کرد.

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
جــواد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۵/۰۴
0
0
معیشت و رفاه مردم جزو سیاست های راهبردی نظام نیست.؟
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار