یکی از شخصیتهای ادبی مهجور ایران «باذل مشهدی» است که سروده «حمله حیدری» با درک تکنیکی از شاهنامه فردوسی و درونمایه شرح دلاوریهای ایشان است.
سعید تشکری نویسنده و فعال ادبیات کشورمان در نوشتاری در باب مهجوریت باذل مشهدی نوشت: «در طول سالهایی که به کار نوشتن و خواندن- توأمان- مشغولم، همواره به مشکلی اساسی برخورده ام و هربار که یک جای خالی در حوزههای نگارشی، خواه رمان، خواه نمایشنامه و گاهی فیلمنامه یافته ام، تلاش کرده ام این جای خالی را پر کنم و همین جای خالی ذهنم را به کنجی پرتاب کرده است تا برای خلق و یا پیشنهاد به همکارانم، بر موضوعی زمان بگذرانند و اثری خلق کنند که این جای خالی پُر شود. واقعه غدیر خُم و شرحِ زندگی امیرالمؤمنین علی (ع) میان این فضاها پس از ساخت سریال امام علی (ع)، خیال بسیاری را راحت کرد که اکنون دیگر یک سریال فاخر دینی در این باره داریم، اما آیا چنین بود؟ حتی اگر پاسخ مثبت باشد، آیا در حوزه رمان و نمایشنامه هم چنین شده است؟ نمایشنامههای واقعهخوانی «جهاز جادو» از محمد چرمشیر، «امیر» از محمد رحمانیان، «مجلس ضربت زدن» از بهرام بیضایی و «مهر و آیینه ها» از حمید امجد، شاید نمونههای جذابی برای کسانی باشد که فرم گرا و علاقهمند به تئاتر اتمسفر هستند، اما هیچ ربطی به زندگی امام (ع) ندارند و زندگیِ ایشان سخت در میان آنها مظلوم است.
وی در ادامه مینویسد: در این میان کاراکترهایی هستند که به دلیل عشق به امام معصوم، سنگ بنای ِ تازهای در حوزه ادبیات منظوم علویاند و سخت دراماتیک و البته ناشنیده. یکی از این شخصیتها با تخلص نام هنری «باذل مشهدی» است که سروده «حمله حیدری» با درک تکنیکی از شاهنامه فردوسی و درونمایه شرح دلاوریهای ایشان است. باذل آنقدر غریب مانده است که حتی نمیدانیم متولد کدام سال است، اما جست و جوها و تطابقهای تاریخی حدود سالهای ۱۰۳۷ تا ۱۰۵۲ شمسی را نشان میدهد. باذل و بسیاری، چون او نه تنها امروز که در ایام خود نیز غریب بودند؛ دورانی که دوران افول صفویان بود و ازبکها شرق کشور را ناامن کرده بودند و این مزید بر علت شد تا بزرگانی، چون باذل مشهدی و صائب تبریزی، جهان را گسترده یابند و راهی هند شوند؛ دربار گورکانیان بستری مُهیا و آرام برای هنر فرهنگ و تجمیع ادیان شده بود.
تشکری در ادامه آورده است: سالها بعد باذل در شهر حیدرآباد حدود ۵۰ سال به نگارش «حماسه حمله حیدری» میپردازد که معروفترین اثر اوست و یک حماسه دینی درباره سیره حضرت رسول اکرم (ص) و به تقلید شاهنامه فردوسی به بحر متقارب سروده شده است؛ اثری که مفاد بسیاری از احادیث نبوی را در دل خود گنجانده و از این حیث گنجینهای است برای ما. در جریان نگارش این حماسه، نگارگری کتاب را یک زن به عهده دارد که نامش را هیچ کس نمیداند، اما به جهت نوع نقش و نگارها در مورد زن بودنِ این نگارگر اتفاق نظر است، زیرا زنان به صورت فرشته یا نورانی با لباسهای روشن و شاد کشیده شده اند و از طرفی تعداد زنان با مردان در تصاویر برابری میکند. این یعنی مهم بودن نقش زنان در نگاه نگارگر و همینطور تصویرسازی ذهنی باذل! زنان در نگارههای مذهبی کمتر به تصویر درمیآیند و اگر هم مصوّر شوند جلوه و خودنمایی چندانی ندارند، اما نگارههای این نسخه از خلافآمد عادت تبعیت کرده و به زنان حضور پررنگی بخشیده، البته خاستگاه هندی نگارهها هم در این امر نقش داشته است.