سرویس جامعه جوان آنلاین: یکی از موضوعات مهم در رویکرد واقعیت درمانی، هویت است. گلاسر معتقد است که هر فردی یک هویت متصور دارد که به وسیله آن احساس موفقیت یا عدم موفقیت نسبی میکند.
تعریف او از هویت همان تصوری است که فرد از خود دارد و این تصور میتواند با تصوری که دیگران از او دارند، هماهنگ، یکسان و یا کاملاً متفاوت باشد. هویت همه کودکان در ابتدا توفیق به حساب میآید، ولی بعداً از حدود ۴-۵ سالگی، هویت شکست هم ظاهر میشود. درواقع هویت شکست با شروع مدرسه آغاز میشود.
الهام مروتی روانشناس تربیتی درباره نوجوانی گفت: نوجوانی به دورهای اطلاق میشود که فرد در یک جریان تدریجی زندگی با تغییر و تحولات عمیقی در جسم و روان و تخیلات خود مواجه میشود. مهمترین تغییری که فرد تجربه میکند بلوغ است که از آن به عنوان نقطه عطف زندگی نوجوانان یاد میشود.
وی بیان کرد: بلوغ در ابعاد گوناگونی از جمله جسمانی، روانی، عاطفی، معنوی و اجتماعی بروز میکند. بلوغ جسمی با ترشح هورمونهای رشد همراه است. بلوغ روانی همراه است با رشد عقلی و هوشی نوجوانان و بروز تغییراتی در نگرش و بینش فرد که در رفتار و کردار او نمایان میشود.
این روانشناس تصریح کرد: در این مرحله است که نوجوان با بدن بالغ خود روبرو میشود، آن را میپذیرد، شیوه تفکر بالغانه را میآموزد، به سطحی از استقلال عاطفی میرسد و روشهای برقراری ارتباط مؤثر با همسالان را میآموزد و به هویت مستقل خود دست مییابد.
گلاسر معتقد است که افراد موفق دو خصیصه بارز دارند: یکی آن که مطمئن هستند که شخص دیگری دراین دنیا آنها را آن طوری که هستند و با همان خصوصیاتی که دارند دوست دارند و آنها نیز متقابلاً فرد دیگری را در زندگی خود دارند که نسبت به او عشق و محبت میورزند.
دوم این که این درک و احساس را دارند که انسانهای با ارزشی هستند و حداقل برای یک نفر در این دنیا ارزشمند هستند.
مروتی ادامه داد: در واقعیت درمانی ارزشمندی از راه انجام کارهای توأم با موفقیت حاصل میشود و کسی که در انجام کارهایش موفق نیست به چنین احساسی نمیرسد. از طرف دیگر کسی که زیاد مورد عشق و محبت است، به احتمال زیاد احساس ارزشمندی نخواهد کرد.
وی اظهار کرد: هویت موفق به روشهای مختلفی تشکیل میشود. یکی از راههای آن داشتن ارتباط و درگیری عاطفی با خود و دیگران است. رشد هویت براساس آن چیزهایی که دوست داریم، صورت میگیرد، اما اساس تشکیل آن، تلاشها و فعالیتهای ما و چگونگی انجام آنها است.
وی افزود: البته چگونگی برداشتها و نظرات دیگران نسبت به ما در روشن کردن هویت ما نقش عمدهای برعهده دارد. آن چه دیگران درباره ما منعکس میکنند تا حد زیادی تصویر بامعنایی از هویت ماست.
بحران هویت مهمترین بحرانی است که در زندگی نوجوان اتفاق میافتد و چنان چه راه حلی برای آن یافت نشود، به آشفتگی هویت و پریشانی شخصیت میانجامد.
مروتی ادامه داد: در هنگام بحران هویت، نوجوان به دلیل مقایسههای مکرر خود با دیگران، شدیداً دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی میشود به صورتی که نمیتواند جنبههای مختلف شخصیت خود را در یک خویشتن قابل قبول و هماهنگ سازمان دهد.
این روانشناس خاطرنشان کرد: متأسفانه بسیاری از والدین میخواهند نوجوان این دوره را تجربه نکند و وحشت زده این روند طبیعی رشد او را نشانه طغیان و سرکشی میدانند و گاهی برچسب بیمار به آنها میزنند.
بیمار کسی است که نتواند دو نیاز اساسی خود را در حیطه واقعیت و پذیرش مسئولیت و تشخیص موارد درست و غلط پاسخ کند. شدت بیماری هم به درجه عدم ناتوانی فرد در پاسخ به نیازهایش بستگی دارد.
بیماران کسانی هستند که دارای هویت ناموفقی هستند و از احساس تنهایی و بی ارزشی رنج میبرند؛ که در این صورت باید به موقع و به جا اقدام مؤثر انجام شود و از طریق کمک گرفتن از یک متخصص به تشکیل هویت موفق نوجوان، کمک کرد.
وی مطرح کرد: گلاسر معتقد است که ناخشنودی و افسردگی نتیجه عدم احساس مسئولیت است و نه علت آن. یعنی رفتار غیرمسئولانه افراد باعث بروز اضطراب و ناراحتی روانی است.
مروتی گفت: از نظر گلاسر دو نیاز اساسی (نیاز به مبادله عشق و محبت و نیاز به احساس ارزشمندی که همان قدرت او است) در تشکیل هویت نوجوان نقش اساسی دارند.
وی بیان کرد: نوجوانانی که عشق و محبت کافی از اطرافیان و بخصوص والدین خود دریافت نمیکنند، بستر مناسبی برای شکوفایی توانمندی هایشان ندارند، در نتیجه با احساس بی کفایتی و ناارزشمندی، کاهش عزت نفس، افسردگی، درماندگی و... مواجه میشوند.
این روانشناس ادامه داد: عزت نفس یا برداشت و قضاوتی که افراد از خود دارند، تعیین میکند آنها با مسائل مختلف چگونه روبرو شوند. معمولاً عزت نفس تا نوجوانی در یک روند افزایشی قرار دارد، اما در دوران بلوغ اغلب دستخوش تغییر و در نهایت کاهش میشود.
برای مقابله با بحران هویت نوجوانان، گلاسر روشهای مختلفی را پیشنهاد داده است؛ یکی از آن ها، آموزش مسئولیت پذیری است. نوجوان با قبول مسئولیت و ارتباط مؤثر با دیگران و جامعه و به خصوص خانواده، به رشد تواناییهای خویش میپردازد و برای زندگی آماده میشود و با انجام کار به هویت توفیق دست مییابد.
با آموزش مسئولیت پذیری میتوان انسانهایی اندیشمند خلاق، سرزنده و بانشاط تربیت نمود؛ انسانهایی که در شناسایی و حل مشکلات موجود تلاش میکنند و اگر در موردی شکست بخورند، برای پیدا کردن راه حل مناسب میکوشند و مأیوس و دلسرد نمیشوند.
مروتی تصریح کرد: فشارهای فرهنگی-اجتماعی از طریق والدین، همسالان و رسانهها از دلایل مهم نارضایتی نوجوانان و هم چنین ایجاد هویت شکست و افت عزت نفس در آنها میباشد. نگرانیها در مورد تصویر ذهنی از بدن در انزوا و تنهایی ایجاد نمیشود بلکه نتیجه یک تأثیر فرهنگی-اجتماعی گستردهتر است.
این روانشناس مطرح کرد: خانواده به عنوان یک عامل اساسی برای حفظ سلامت جامعه محسوب میشود. علاوه بر این خانواده به عنوان یک واحد زیستی-اجتماعی در جهت تربیت و پرورش ابعاد مختلف روحی-روانی و رشد عاطفی مطلوب اعضای جدید جامعه (کودکان و نوجوانان) نقش اساسی ایفا میکند؛ بنابراین هرگونه اختلال در کارکرد تربیتی خانواده میتواند نتایج زیان باری برای کارکرد جامعه پذیری آنها ایجاد کند.
این روانشناس از جمله پیشنهاداتی که به خانوادهها میدهد موارد زیر است:
نیازهای نوجوان را بشناسید و دقت داشته باشید تکالیف و مسئولیتهایی که به آنها میسپارید براساس توانمندی هایشان باشد.
همیشه در برخورد با نوجوان ملایم و منطقی باشید.
از وابسته کردن بیش از حد آنها به خود، خودداری کنید.
با آنها رابطه دوستانه و صمیمی برقرار کنید.
توقعات آنها را در حد معقول و درست برآورده کنید.
هیچ گاه آنها را با القاب نامناسب صدا نزنید و از برچسب زدن و تمسخر آنها خودداری کنید.
برای سرگرمیها و تفریحات مناسب و در خور سنی آن ها، اهمیت قائل شوید و نسبت به آنها بی تفاوت نباشید.
اجازه ابراز وجود را به کودکان بدهید و به تفکرات آنها احترام بگذارید.
از مقایسه کردن آنها با همسالان بشدت خودداری کنید.
هیچ گاه نظر و عقاید خود را به آنها تحمیل نکنید.
به توانمندیهای آنها بیشتر توجه کنید و از بزرگ نمایی ضعفها و ناتواناییهای آنها خودداری کنید.
نسبت به احساسات نوجوانان بی تفاوت نباشید و آنها را به گرمی پذیرفته و یاری کنید.
احساس دوست داشتنی بودن و قابل احترام بودن را در آنها تقویت کنید.
یکی از مسائلی که نوجوانان با آن مواجه هستند، نارضایتی از ظاهر خودشان است. در این سنین به دلیل تغییرات جسمی و هورمونی و مقایسه خود با دیگران، تصورات آنها درباره وضع جسمانی و شیوه لباس پوشیدن، نوع هویت آنها را نشان میدهد. این دوره بهترین زمان برای رشد و شکوفایی توانمندیها است و گاهی نوجوان به علت تجارب نادرست دوران کودکی یا شرایط نامساعد محیطی دچار بحران میشود.