سرویس ورزشی جوان آنلاین: کسی چه میداند پشت خط که قرار میگیرد چه در سر دارد. درست زمانی که تیرش میتواند خوش رنگترین مدال المپیک را هدف قرار دهد. سالهاست که اسلحه به دست زوم میکند روی یک هدف مشخص. نقطه سیاهی که ته آن میتواند مدالی باشد به رنگ صلح.
برنز لندن میتوانست پایان کارش باشد. رفتن روی سکوی پارالمپیک کم چیزی نیست. اما نه فقط با دست که با دل پر برگشت و همان پای پلههای فرودگاه بود که زخمی حرفهای درشت شد. اما کنایهها او را مایوس نکرد. شاید میدانست که روزی طلایش قرار است گره از کار خیلیها باز کند. مدالی که سالها برای دست یابی به آن زحمت کشیده و حتی حرف شنیده بود. اما زیر پای مردم کشورش که لرزید ٬نه دستش لرزید و نه دلش برای حراج کردن طلای ریو. شاید به همین دلیل هم بود که طلای توکیو جور دیگری به دلمان نشست. طلایی که دختر شیرازی کاروان ایران یک باردیگر دستش به آن رسید تا شاید روزی دیگر همین تکه طلای خوش رنگ باز هم دست عدهای دیگر را بگیرد
حرف از ساره جوانمردی است. دختر تیراندازی که خوب میداند چطور به هدف بزند. نه هرگز آنقدر رویا پردازی میکند در کلامش که جا بماند از حرفهایش و نه وعدهای میدهد که در اجرایش وا بماند. در عوض چنان مصمم گام برمی دارد به سوی هدفی که در سر دارد که نمیتوان به او و تیری که قرار است شلیک کند شک کرد. اطمینانی که سالهاست برای ایجادش در دل مردم سخت تلاش و تمرین کرده و در توکیو یک بار دیگر بهترین پاسخ را به این اطمینان میدهد.
ساره مصداق توانمندیهای بانوی ورزشکار ایرانی است. توانمندیهای بانوانی که اگر چه هرگز آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته اند، اما همواره با خلق شگفتیهای دیدنی و رقم زدن درخششهای غیر قابل انکار تاریخ ساز شده اند تا شاید بتوانند گامی بردارند برای تغییر نگاه مسئولانی که باید یاد بگیرند تنها ذوق کردن از بالا رفتن تعداد بانوانی که موفق به کسب سهمیه المپیک و پارالمپیک میشوند اهمیت ندارد که ایجاد زیرساختهای لازم و فراهم کردن شرایط برای موفقیت آنهاست که حائز اهمیت است. چرا که بانوان ورزشکار بدون شک بزرگترین سفیران ایران در جوامع جهانی هستند. جوامعی که گاها به دلیل مناقشات سیاسی برای کشور عزیزمان شمشیر از رو میبندند، اما در آوردگاههای بین المللی بارها و بارها ناچار میشوند به سر تعظیم فرود آوردن و لب به تحسین گشودن برابر توانمندیهایی که نمیتوان به سادگی از کنار آنها عبور کرد.
تیر ساره بار دیگر به هدف نشست و یک بار دیگر خوش رنگترین مدال پارالمپیک را نصیب ورزش ایران کرد. آنهم با صلح آمیزترین شکلیک ممکن و درست در روزهایی که همین بیخ گوشمان شلیکهای بسیاری داغها بر در آدمیان مینشاند. درست مثل نیزه متقیان که نفیرکشان آسمان را میشکافد و چیزی حدود بیست و پنج متر آنطرفتر به زمین مینشیند. نیزهای که، اما نه سینهای را میشکافد و نه خانوادهای را داغ دار میکند. تنها لبخندی از سر ذوق و غرور بر لبان میلیونها نفر مینشاند تا روزی طلاییتر از طلا برای ورزش ایران رقم بخورد. اما آیا این دو طلا و دیگر مدالهایی که در ادامه راه توسط بانوان ورزش ایران به دست خواهد آمد میتواند باعث تغییر دیدگاه آقایان مسئول در ورزش کشور شده و شرایط را برای بانوان کشور اندکی مهیاتر کند؟ مدالهایی که زجر بسیار و تلاشی طاقت فرسا پشت کسب آنها بوده وای کاش بتواند شرایط را اندکی هم که شده برای بانوان ورزشکار ایران مهیاتر کند تا زین پس شاهد افتخارآفرینیهایی به مراتب بیشتر از این باشیم. چرا که بی هیچ شک و تردیدی پتانسیل و توانمندی ورزش بانوان ایران به مراتب بیش از آن چیزی است که تا به امروز شاهدش بودیم. توانمندی و پتانسیل بالایی که نیاز به اندکی توجه دارد برای شکوفا شدن استعدادهایی که در المپیک و پارالمپیک بعدی میتواند شگفتیهای بسیاری خلق کرده و مدالهای بیشتری را برای ورزش کشور به دنبال داشته باشد و نام ایران و بانوان ورزشکار آن را با دیگر در دنیا بر سر زبانها انداخته و دنیای ورزش و حتی سیاست را ناچار به فرود آوردن سر تعظیم کرده و به تحسین وا دارد. البته به شرط آنکه شلیک صلح ساره یا پرتاب ویرانگر متقیان نقطهای را که باید در افکار آقایان تصمیم گیرنده زده باشد.