اغلب افراد در طول زندگی و حیات خود احساسات گوناگونی را تجربه کردهاند و قادرند در مواقعی آن احساسات را به یاد آورند. احساساتی که افراد تمایل دارند بیشترین تجربه را از آن داشته باشند و آن را کسب کنند، احساس آرامش است. بنابراین تلاش خود را معطوف به آن میکنند و در محیط کار، منزل و محیط بیرون و تقریباً در همه جا به نوعی سعی در تجربه کردن بیشتر آن را دارند و آن را شرط اساسی برای خوشبختی میدانند. آرامش یکی از کلمات و احساسات انتزاعی است. بنابراین پر واضح است تعاریف متفاوت و گوناگونی از آن شده باشد، شامل تعاریف تخصصی و تعاریف عمومی و شخصی.
پیشینه واژه آرامش را باید در کلماتی، چون بهشت و فردوس جست. آدم در بهشت بود. در مکانی امن و راحت. هرچه میخواست در اختیارش بود. نیازی نبود برای دستیابی به خواستههایش تلاش کند. رقابت و ستیزی نداشت. برای حفظ خود از سرما و گرما به پوشش و مسکن نیازمند نبود. برای امنیت و در امان بودن از خطر به مکان امن احتیاج نداشت. نیازی نبود برای رفع گرسنگی و تشنگی تلاش کند. برای حفظ و بقای خود لازم نبود مبارزه کند و بجنگد. دشمن و بدخواه نداشت.
رقابت و ستیزهجویی نداشت. برای اثبات خود مجبور نبود دیگران را کنترل کند. نیازی به قانون و مقررات نداشت. لازم نبود برای تفریح و سرگرمی خود وسایلی فراهم کند و برای لذت بردن به اموری بپردازد. برای انتخاب کردن و تصمیمگیری چالشی احساس نمیکرد. برای کسب عشق و محبت نیازی به برقراری رابطه نداشت. برای حفظ ارزشها و عقاید خود نیازی به اثبات نداشت و خیلی نیازهای دیگری که برای انسان زمینی وجود داشت، برای آدم بهشتی مطرح نبود. آدم به زمین رانده شد. از مأوای امن و آرام به جهانی پر چالش وارد شد. به دنیا آمد و متولد شد. در این دنیا خبری از امنیت و آرامش مطلق وجود نداشت. تا اینکه به دنبالش گشت و در هیاهو آن را جست.
انسان امروز هم همینطور در جستوجوی آرامش گمشده در دنیای صنعتی و ماشینی امروزی است. بیتردید راههای بیشماری برای رسیدن به آرامش وجود دارد و در جوامع و تمدنهای گوناگون شرقی و غربی شیوههای رسیدن به آن بیان شده است. به عنوان مثال در ایران آنچه به عنوان فرهنگ متعالی رسیدن به آرامش در جامعه وجود دارد، حضور در مکانهای مقدس و به جا آوردن عبادت است و آرامش واقعی در ارتباط عمیق بودن با خداوند بزرگ مرتبه، اما در جوامع غربی رسیدن به آرامش کمی متفاوتتر است. مثلاً آنجا شرکت در مراسمهای گوناگون از جمله فرهنگ و راههای رسیدن به آرامش است. همه افراد جهان به نوع نسبی از روشهای رسیدن به آرامش مطلع بوده و آگاهی شخصی دارند. با این وصف، آرامش واقعی جز در سایه اعتماد و اتکال به خالق هستی محقق نمیشود.