نظام تعرفهگذاری غلط انرژی سبب شده سالانه ۲۰ هزار میلیارد تومان از درآمد بالقوه کشور محقق نشود و صرف روشن کردن چلچراغهای خانوارهای ثروتمند پرمصرف شود.
به گزارش فارس، یکی از ظرفیتهایی که به دلیل موقعیت جغرافیای سیاسی کشور به دست آمده است، موقعیت تبدیل شدن به قطب انرژی به ویژه در حوزه انرژی برق تلقی میشود. به عبارت دیگر قرار گرفتن در قلب غرب آسیا این موقعیت را به ایران داده که به شاهراه انرژی منطقه تبدیل شود.
وجود مرز خشکی مشترک با هفت کشور که عمدتاً در تأمین نیاز به انرژی برق خود با مشکلات عدیده مواجه هستند و همچنین نوار ساحلی هزار و ۴۴۱ کیلومتر در شمال و جنوب ایران از دلایلی است که ظرفیت تبدیل شدن به قطب انرژی غرب آسیا را برای ایران به وجود میآورد.
علاوه بر ظرفیت جغرافیای سیاسی، در حال حاضر توسعه زیرساختهای شبکه برق ایران در مقایسه با کشورهای همسایه به نحوی است که امکان تبدیل کردن کشور به قطب برق منطقه را تسهیل میکند، به طور کلی شبکه تولید و توزیع برق ایران با ظرفیت نزدیک به ۹۰ هزار مگاوات در مقایسه با کشورهای منطقه از توسعه قابل توجهی بهرهمند شده است، تا جایی که این شبکه پتانسیل تبدیل شدن به قطب توزیع انرژی برق منطقه را در اختیار داشته و میتواند ایران را به بازیگر اصلی منطقه در حوزه تأمین برق تبدیل کند. بهرغم تمامی ظرفیتهای طبیعی و زیرساختی و همچنین اهمیت تبدیل شدن ایران به قطب تولید و توزیع برق در منطقه، در سالهای گذشته صنعت برق کشور در مسیر عکس حرکت کرده و در بسیاری از مقاطع سال از جمله فصل زمستان و تابستان از حجم اندک صادرات برق کشور کاسته شده است.
صنعت برق کشور در طول سالهای اخیر نه تنها در توسعه بازار خود در منطقه موفق عمل نکرده، بلکه در همین مدت از سایر کشورهای منطقه در این حوزه عقب مانده است. برای مثال شرکت زیمنس آلمان در قالب قراردادی، تبدیل شدن کشور افغانستان به قطب توزیع برق منطقه آسیای مرکزی را هدف گرفته یا شرکت جنرال الکتریک امریکا در قالب قراردادهای متعدد زیرساختهای انرژی کشور عراق را گسترش میدهد.
علاوه بر این تبادل برق کشورهای منطقه در سایه بیعملی سالهای گذشته شدت گرفته است. برای مثال خط انتقال برق کاساهزار، خطی است که برق قرقیزستان و تاجیکستان را به افغانستان و پاکستان منتقل میکند. علاوه بر این عراق هم در آینده از اردن، مصر و عربستان برق وارد میکند و آلمان و امریکا نیز نزدیک ۳۰ میلیارد دلار برای توسعه این شبکه سرمایهگذاری میکنند.
چرا موفق نبودیم؟
یکی از سؤالات مهم صنعت برق در زمان کنونی پاسخ به این سؤال است که چرا با وجود توانمندیهای طبیعی و زیرساختی کشور در حوزه برق، ایران در تبدیل شدن به قطب برق منطقه موفق عمل نکرده است؟
طبیعتاً پاسخ به این پرسش نیازمند بررسی جنبههای متفاوت در حکمرانی صنعت برق است، اما بدون شک اقتصاد مریض و در بستر مرگ قرار گرفته صنعت برق یکی از دلایل اصلی ناتوانی این صنعت در شاهراه انرژی منطقه است.
انتخاب نظام تعرفهگذاری مبتنی بر یارانه انرژی و ارزش بسیار کم کالای برق علاوه بر جلوگیری از رشد شتابان صنعت برق از دلایل اصلی عدم موفقیت این صنعت در تبدیل شدن به قطب برق منطقه است.
با توجه به اینکه قیمت تمام شده برق کشور با قیمت فروش این کالا تفاوت قابل توجهی دارد و رقمی بسیار کمتر است، بنابراین مصرف بیشتر این کالا به منزله استفاده بیشتر از یارانه انرژی است. در همین راستا اقلیت پرمصرف عمدتاً ثروتمند کشور با استفاده بدون توجه از برق از یارانه انرژی بسیاری بیشتری نسبت به سایر مشترکان کممصرف بهره میبرند و علاوه بر جلوگیری از توسعه صنعت برق زمینه بیعدالتی در توزیع ثروت متعلق به همه مردم را به وجود میآوردند.
در این راستا، استناد اظهارات مصطفی رجبیمشهدی، سخنگوی صنعت برق، ۸۰۰ هزار مشترک خانگی صنعت برق با مصرف حداقل دو برابر الگوی منطقه، سالانه بیش از ۱۳ میلیارد کیلووات ساعت برق مصرف میکنند.
در شرایطی که اگر این مشترکان نیز از الگوی مصرف تبعیت میکردند و برق مازاد الگوی مورد استفاده پرمصرفها با قیمت هر کیلووات هشت سنت معادل هزار و ۶۰۰ تومان (نرخ هر دلار ۲۰ هزار تومان) به کشورهای همسایه صادر میشد، سالانه زمینه ارزآوری یک میلیارد دلاری معادل ۲۰ هزار میلیارد تومانی مهیا میشد.
به عبارت دیگر، نظام تعرفهگذاری غلط انرژی سبب شده سالانه ۲۰ هزار میلیارد تومان از درآمد بالقوه کشور محقق نشود و صرف روشن کردن چلچراغهای خانوارهای ثروتمند پرمصرف شود.
این در حالی است که کل رقم بودجه عمومی وزارت نیرو در سال ۱۴۰۰، معادل ۱۶ هزار میلیارد تومان برآورد شده و از سوی دیگر کل بودجه صنعت برق کشور از ۵/۲ هزار میلیارد تومان تجاوز نمیکند. این یعنی ضرری که مصرف برق بیشتر از الگوی پرمصرفها به کشور وارد میکند، ۲۵/۱ برابر بودجه یک سال وزارت نیرو و ۳/۸ برابر بودجه صنعت برق کشور است.
مبنای برق صادراتی
بدون شک تبدیل شدن ایران به قطب انرژی منطقه بدون اصلاح نظام تعرفهگذاری و ارزشدهی با کالای برق میسر نبوده و تداوم روند کنونی میتواند دستاوردهای به دست آمده تا این مقطع را با سرعت زیادی تخریب کند.
بر همین اساس شرکت توانیر اخیراً در اقدامی مؤثر، اما بسیار دیرهنگام، قیمت برق مشترکانی را که دو برابر الگوی مصرف منطقه برق استفاده میکنند در پله پرمصرفی افزایش داد و به میانگین قیمت خرید تضمینی برق تجدیدپذیر معادل ۸۰۰ تومان رساند. این اقدام هرچند میتواند زمینه کاهش ضرردهی کشور در این حوزه را فراهم کند، اما قیمت تعیین شده تنها ۵۰ درصد قیمت صادرات برق است و به نظر میرسد توانیر در ادامه باید قیمت برق پرمصرفها را بر اساس قیمت برق صادراتی تعیین و انرژی صرفهجویی شده از نتیجه این تصمیم را صرف ارزآوری برای کشور کند.