دفاع مقدس سرمایهای بینظیر برای کشور است که نمیتوان آن را تنها محدود به یک تجربه تاریخی دانست. دفاع مقدس با نتایج بینظیر آن یک الگوی مدیریتی است که شاید در شرایط فعلی بهترین راه برای بازسازی عقبماندگیهای گذشته است. خودباوری توانمندیهای داخلی، دوری از هر گونه تجمل مدیریتی و ابداع حرکتهای جهادی مهمترین مواهبی است که از دوران دفاع مقدس برای کشور باقی مانده است و میتواند توسط دولتمردان به خصوص مدیران دولت سیزدهم مورد توجه جدی قرار بگیرد.
از پایان دفاع مقدس با قطعنامه ۵۹۸ بیش از ۳۰ سال میگذرد. اگر چه میتوان گفت که این نبرد بزرگ و حماسی با تمام تأثیرات آن هنوز بخشی از تاریخ زنده این کشور است، اما به صورت طبیعی با گذشت نسلهای مختلف نگاه به این چارچوب زمانی نیز متحول خواهد شد؛ نگاهی که دیگر صرفاً به دنبال یک قرائت تاریخی محض از آن دوران نیست و سؤالات جدیدی را در این باره مطرح خواهند کرد؛ سؤالاتی که بیش از آنکه درباره خود دفاع مقدس به عنوان یک نبرد نظامی باشد به دنبال یافتن جوابی برای سؤالاتی مربوط به تأثیر آن بر زمان حال است.
یکی از سؤالاتی که اتفاقاً رهبر معظم انقلاب بر کنکاش جدی در خصوص آن تأکید دارند، بررسی میراث باقی مانده از دفاع مقدس و اداره کشور است. اهمیت این مسئله زمانی بیشتر میشود که یکی از سؤالات جامعه هم میزان کارایی نظام مدیریتی زمان جنگ و الگوهای به جا مانده از آن زمان مانند مدیریت جهادی است. واقعیت این است که با گذشت این زمان مدید هنوز پاسخ درستی به این سؤالات داده نشده است و شاید بسیاری از ابهامهای موجود در جامعه بابت همین مسئله باشد.
قابلیت الگوگیری از مدیریت دفاع مقدس
شاید اولین سؤال در خصوص دفاع مقدس و نبرد هشت ساله ایران مقابل رژیم بعثی عراق این باشد که مدیریت آن زمان قابلیت الگوگیری برای دوره فعلی را دارد یا نه؟
برای پاسخ به این سؤال باید به شرایط آن زمان و امکانات کشور نگاهی بیندازیم. ایران در شرایطی مورد هجوم رژیم بعثی عراق قرار گرفت که از کمترین امکانات ممکن و ثبات نظام داخلی برخوردار بود. بسیاری از مشکلات داخلی و اقتصادی نیز در حال فشار بر کشور بود. در چنین شرایطی مدیریت کردن یک جنگ میتواند از عهده هر دولت و ملتی خارج باشد. این در شرایطی بود که عراق از بهترین، بیشترین و بهروزترین امکانات رزمی و حمایت مستقیم قدرتهای غرب و شرق برخوردار بود. علاوه بر اینکه شیخنشینهای حاشیه خلیج فارس در چارچوب عداوت غیرمنطقی خود با ایران حمایت مالی نامحدودی را از رژیم صدام حسین فراهم کرده بودند، همین بس که بر اساس گزارشهای موجود نزدیک ۸۰ میلیارد دلار کمک بلاعوض در اختیار رژیم صدام قرار گرفته بود. این مقدار کمک مالی معادل نصف درآمد نفتی عراق در آن زمان بوده است.
با چنین شرایطی بود که ایران توانست تا هشت سال نه تنها در مقابل این هجوم مقاومت بلکه در ۸۰ درصد طول این جنگ موقعیت تهاجمی و برتر خود را در مقابل عراق حفظ کند.
طبیعی است که چنین دستاوردی مبتنی بر یک ساختار مدیریتی بوده و نمیتوان انتظار داشت به خودی خود شکل گرفته باشد. نگاهی به شرایط فعلی کشور نیز نشان میدهد نه تنها امکانات فعلی کمتر از آن زمان نیست بلکه بسیار هم بیشتر است. اکنون سؤال این است که آیا تکرار همین تجربه در شرایط فعلی امکانپذیر نیست تا از مشکلات مردم و جامعه کاسته شود؟
دوری از تجمل مدیریتی و سادهزیستی
بخشی از مدیریت دفاع مقدس مربوط به فرهنگ حاکم بر جامعه در آن زمان است. کمتر کسی است که نداند همکاری و همیاری مردم و مسئولان در آن زمان تا چه اندازه قویتر از زمان فعلی بوده است. این اعتماد نیز نتیجه مستقیم وضعیت زندگی مردم و به خصوص مسئولان بوده است. شاید برخی این گونه تصور کنند که بهرهمندی مدیران از مواهب مادی سبب خدمات بیشتر آنها به جامعه شود، اما نگاهی به شیوه مدیریت در دفاع مقدس خلاف این را نشان میدهد.
بسیاری از فرماندهان دفاع مقدس همسطح با سادهترین بسیجیها در میادین نبرد حضور پیدا میکردند و سادهزیستی و آشنایی با دردهای مستضعفین جزو فرهنگ حاکم بر مدیران کشور محسوب میشد. متأسفانه در سالهای بعد از جنگ نه تنها این رویه تقویت نشد بلکه تا حدود زیادی مورد غفلت قرار گرفت. صدمات چنین رویکردی نه تنها در همان سالهای دولت سازندگی بلکه در زمانه فعلی نیز قابل مشاهده است. اعتماد متقابل مردم و دولت مهمترین سرمایه مدیریتی زمان جنگ بود و ساده زیستی از مهمترین شاخصهای آن محسوب میشد؛ نکتهای که میتواند مورد توجه دولت سیزدهم برای اداره کشور قرار بگیرد.
خودباوری به توانمندیهای داخلی
نکته دیگری که میتوان به عنوان شاخصی از توان مدیریتی زمان جنگ به آن رسید خودباوری به تواناییهای داخلی بود. اهمیت این مسئله زمانی روشن میشود که بدانیم در اوج دوران جنگ و با تمام محدودیتهای دوران جنگ تنها چرخ اقتصاد و نظام مربوط به جنگ از کار نیفتاد بلکه با خلاقیتها و ابداعات گسترده در آن زمان همچنان ادامه پیدا کرد. جالب این است که بسیاری از توفیقات فعلی نظام جمهوری اسلامی نتیجه همین جوششها در زمان جنگ است که به یک جریان بسیار عظیم تبدیل شده است. این جریان درست مخالف برخی ادعاها در زمانه فعلی است که تلاش میکنند هر نوع پیشرفت ممکن را وابسته به توان خارجی معرفی کنند. طبیعی است که این نوآوری و توانمندی داخلی میتواند در شرایط فعلی به خصوص در زمانه تحریمها به کشور کمک فراوانی کند.
نباید فراموش کرد که حتی در همین دوره تحریمها نیز هرگاه باور به توانمندیهای داخلی اوج گرفت، راه برای مقابله با تحریمها حتی از طریق گفتگو و مذاکره نیز فراهم شد. نمونه آن خودکفایی کشور در حوزه مقابله با تحریم بنزین بود که منجر به از کار افتادن یکی از ابزارهای مهم غرب برای فشار بر ایران شد.
در دوران جنگ هم همین توانمندی داخلی سبب شد نیروهای ارتشی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با وجود مشکلات فراوان بتوانند ارتش بعثی را متحمل شکستهای سنگین کنند.
حرکتهای جهادی باید احیا شود
یکی دیگر از میراثهای مهم دفاع مقدس برای شرایط فعلی حرکتهای جهادی است. خوشبختانه در گذشته مفهوم حرکت جهادی به خوبی از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی مورد تبیین قرار گرفته و تبدیل به یکی از ویژگیهای نظام مدیریتی کشور شده است، با این حال نباید فراموش کرد که مفهوم حرکت جهادی اساساً میراثی متعلق به دوره دفاع مقدس است. در دوره دفاع مقدس نیروهای انقلابی و بسیجی کشور با دور زدن بسیاری از محدودیتهای نظام بوروکراسی معمول کشور توانستند اقداماتی ماندگار را خلق کنند. این اقدامات ماندگار دقیقاً همان الگویی هستند که ما از حرکتهای جهادی انتظار داریم. حرکتهای جهادی در زمان دفاع مقدس برخلاف اظهار نظر عدهای نه تنها منافاتی با بحثهای مرتبط با علم و تجربه نداشتند بلکه میتوان امروز به این نتیجه رسید که در آن زمان کاملاً مبتنی بر هوش بالای مدیریتی قرار داشتند. همین هوش بالای مدیریتی بود که توانست با حضور جوانانی مانند شهید حسن باقری به افتخارات بزرگی همچون عملیات آزادسازی خرمشهر برسد.
در شرایط فعلی نیز با تأسی از همین الگو میتوان کشور را بار دیگر در مدار توسعه قرار داد. متأسفانه از مهمترین گرفتاریهای نظام اداری کشور شبکه بوروکراسی بیحاصل و پروارشده است که عملاً اجازه هر نوع حرکت جدی را گرفته و منجر به یک رکود عظیم شده است.
طبیعی است که با الگوبرداری صحیح و جدی از حرکتهای جهادی دوران دفاع مقدس نه تنها امکان حل این مشکل وجود دارد بلکه میتوان به یک کلاس مدیریتی جدید نیز رسید، البته بهرهبرداری دقیق از این الگوها علاوه بر اراده، نیاز به یک تیزبینی جدی نیز دارد تا بتوان بدون هیچ مشکلی آن را در سطح جامعه پیاده کرد و نه اینکه صرفاً با یک گرتهبرداری غیردقیق موجبات بیاطمینانی بخش مهمی از جامعه نسبت به این میراث مهم را فراهم کرد؛ نکتهای که میتواند مورد توجه جدی دولت سیزدهم نیز قرار بگیرد و از این الگو در بازسازی جدی کشور استفاده شود.