این نکته قابل انکار نیست که رضاخان پس از کودتای ۱۲۹۹، با استفاده از ساختارهایی که مشروطیت برای ایران به ارمغان آورده بود، به تدارک استبداد دست یازید! این واقعیت تلخ، سیری خواندنی دارد که در اثر تاریخی-پژوهشی «مجلس شورای ملی و تحکیم دیکتاتوری رضاشاه»، مورد خوانش مستند قرار گرفته است. این پژوهش توسط دکتر علیرضا ملایی توانی انجام شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آن را منتشر ساخته است. مؤلف در دیباچه این اثر، اشاراتی به قرار ذیل دارد:
«تکاملنیافتگی محملهای دموکراتیک و فقدان بسترهای نظری و عملی پارلمانتاریسم از یک سو و حضور قدرتمندانه قشرهای اجتماعی ماقبل مدرن از سوی دیگر، در پی بروز جنگ جهانی اول و ازهم گسیختگی سیاسی- اقتصادی و گسترش آشفتگیهای اجتماعی، مشروطهگرایان را به تردید و انفعال افکند و مقدمات رویگردانی از نهضت مشروطه و آرمانهای مردمسالارانه آن را، فراهم ساخت. در نتیجه بستر مساعدی برای گفتمان استبداد روشنفکرانه پدید آمد. رضاخان محصول این فضا بود. او با بهرهگیری بهموقع از فرصتها و فضاها و با پشتیبانی روشنفکران اقتدارگرا و قدرتهای خارجی، توان همه نهادها و نخبگان منفعل را به تحلیل برد و آنها را واداشت در چارچوب قوانین و نهادهای مستقر، وی را تا بالاترین مقامات برکشند! از این پس رضاشاه با مداخله در امر انتخابات و گزینش نمایندگان مورد اعتماد خود، مجلسی وفادار و تحت فرمان پدید آورد.
جستوجوی پژوهشهای مربوط به این موضوع، از یک فقر دامنهدار حکایت میکند و بیشک میتوان ادعا کرد که هنوز ابعاد گوناگون نقشآفرینی مجلس در روند تحکیم دیکتاتوری رضاشاه، ناشناخته باقی مانده است! لذا با توجه به خلأهای پژوهشی موجود، هدف این اثر، بررسی علمی، روشمند و تحلیلی رابطه دو متغیر مجلس شورای ملی و تحکیم دیکتاتوری رضاشاه، با تأکید ویژه بر نقش مجلس در فرآیند تحولات سالهای پس از کودتای ۱۲۹۹ خواهد بود و در واقع، ناظر بر مجموعه تلاشها، مواضع و اقدامات مجلس، در راه صعود رضاخان سردار سپه به وزارت جنگ و نخستوزیری، طرح اندیشه جمهوریخواهی، تفسیر و بازنگری قانون اساسی به منظور سلب اختیارات قانونی احمدشاه، انتقال حق سلطنت از سلسله قاجاریه به خاندان پهلوی و نهایتاً تحکیم، تثبیت و تداوم حاکمیت مطلقه اوست. با توجه به آنچه گفته شد، اثری که هماینک از آن سخن میرود، در هفت فصل تنظیم شده است: فصل اول با رویکردی نظری، به نقش و جایگاه مجلس در نظامهای دموکراتیک، این موضوع را در ساختار نظام مشروطه و نقشآفرینی آن در روند رخدادهای پس از مشروطه با توجه به جایگاه مجلس، ترکیب نمایندگان آن، احزاب و جریانهای سیاسی و تعامل آن با نهادهای دیگر، بررسی میکند. فصل دوم به بررسی نقش مجلس چهارم در روند قدرتگیری رضاخان، چگونگی رویارویی وی با مجلس و روند صعود او از سردار سپهی به وزارت جنگ و سپس نخستوزیری میپردازد. بررسی جنبش جمهوریخواهی و نقش مجلس در مواجهه با این جریان و نیز ارزیابی پیامدهای این حرکت، موضوع فصل سوم است. در فصل چهارم نقش و عملکرد مجلس پنجم، در اعطای فرماندهی کل قوا به رضاخان و سلب اختیارات احمدشاه با توجه به مقدمات و پیامدهای آن، بررسی میشود و فصل پنجم، پس از ارزیابی فضای سیاسی کشور و همکاریهای نزدیکتر مجلس با رضاخان، به چگونگی صعود سردار سپه به تخت سلطنت اختصاص دارد. فصل ششم با توجه به نقش مجلس و ماهیت آن در ساختار حکومت خودکامه رضاشاه، به بررسی ترکیب نمایندگان مجلس، مکانیسم انتخابات آن و فعالیت احزاب و جریانها سیاسی دوره خفقان همت میگمارد و سرانجام، موضوع فصل واپسین نیز، بررسی نقش مجلس در فرآیند اقدامات شبهمدرنیستی رضاشاه در حوزههای اقتصاد ملی، نوسازیهای حقوقی و تحولات اجتماعی-سیاسی این دوره است...».