کد خبر: 1065217
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۴۰۰ - ۲۲:۳۰
محمدجواد اخوان

چند روز پیش ابوالحسن بنی‌صدر از دنیا رفت که زندگی سیاسی او به‌عنوان اولین رئیس‌جمهور ایران آیینه‌ای عبرت‌نما در برابر سیاستمداران بود. او که از یک خانواده روحانی برخاسته بود، سعی می‌کرد با آثاری همچون «اقتصاد توحیدی» یک متفکر اسلام‌شناس نشان دهد، اما نزدیک‌ترین افراد وی حتی به ظواهر اسلامی نیز پایبند نبودند. ۴۲ سال پیش در یکی از روز‌های سرد بهمن ۱۳۵۸ مردم ایران به‌پای صندوق‌های رأی رفتند تا با انتخاب اولین رئیس‌جمهور ایران، اولین گام عملی برای اجرای قانون اساسی جدید ایران را رقم زنند. به دلایلی که در این نوشتار مجال بررسی آن نیست، ابوالحسن بنی‌صدر دانش‌آموخته اقتصاد که سنخیت چندانی نیز با خط و اندیشه امام نداشت، موفق به کسب اقبال عمومی شد و به‌عنوان اولین رئیس‌جمهور ایران، به نمادی از نخستین تجربه انتخاباتی ریاست جمهوری در کشور تبدیل شد.
هرچند او در اولین روز تحویل گرفتن قدرت از زبان امام راحل شنید که «حب الدنیا رأس کل خطیئه»، اما در عمل از این پند بهره چندانی نبرد و به همان خطای بزرگی که امام (ره) از ابتدا نگران آن بود دچار شد. اما در ذیل مطالعه روند صعود و سقوط بنی‌صدر به سندی برمی‌خوریم که این روز‌ها معنا و مفهومی خاص پیدا می‌کند.
در یکی از بیانیه‌های دفتر سیاسی وقت سپاه که همان روز‌ها صادرشده به ماجرایی اشاره‌شده است که نشانگر بارزی از حرکت اولین رئیس‌جمهور ایران در مسیر سقوط است. در این سند آمده است: «در یکی از ملاقات‌هایی که شورای عالی سپاه با بنی‌صدر در زمان فرماندهی کل قوایی بنی‌صدر و بستری شدن امام در بیمارستان داشتند، یکی از اعضای شورای عالی سپاه از بنی‌صدر می‌پرسد: چرا هر وقت ما می‌خواهیم با شما ملاقات کنیم باید روز‌ها منتظر بمانیم، ولی آقای مسعود رجوی هر وقت اراده کند می‌تواند با شما ملاقات کند؟ ‍! آقای بنی‌صدر جواب می‌دهد: من باید این گروه‌ها را داشته باشم، زیرا وقتی‌که ما از دولت آلمان علت شرکتشان در تحریم اقتصادی نسبت به ایران را پرسیدیم، به ما گفتند ما با مطالعه بولتن‌های پزشکی امام به این نتیجه رسیده‌ایم که امام بیش از سه ماه دیگر زنده نیست؛ بنابراین امام سه ماه دیگر فوت می‌کند و روحانیت دسته‌دسته می‌شوند، تنها این گروه‌ها هستند که به علت داشتن تشکیلات، در ایران باقی می‌مانند و قدرت را در دست می‌گیرند. من باید این گروه‌ها را داشته باشم.»
بنا به اذعان خود بنی‌صدر، اشاره غربی‌ها، وی را به این جمع‌بندی می‌رساند که خورشید پربرکت عمر امام (ره) در حال غروب است و اینجاست که روحیه غرور، قدرت‌طلبی و طمع‌ورزی درون او زبانه می‌کشد و به طمع دست‌اندازی حداکثری و تمامیت‌خواهانه به اریکه قدرت، خود را یکه‌تاز میدان می‌انگارد و بی‌محابا در مسیر سقوط تاخت می‌کند.
هیچ بعید نیست که آنچه دولت وقت آلمان غربی به نمایندگی از غرب سلطه‌جو از طریق حلقه‌های نفوذ به رئیس‌جمهور وقت ایران رسانده است، نوعی از عملیات ادراکی (Perception operations) باشد که با هدف تأثیرگذاری بر ذهن نخبگان حریف با بهره‌گیری از اطلاعات کانالیزه شده یا بعضاً غلط دنبال می‌شود. شخصیت خودشیفته و روحیه متکبرانه بنی‌صدر، بستری کاملاً آماده را در وی ایجاد کرده تا برای خود در سپهر آینده ایران، آرزو‌های بزرگی را تصور کند و بیماری نفسانی و شتاب‌زدگی ناشیانه وی برای رسیدن به آمال دور و درازش، زمینه را برای درافتادن او در تله فریب راهبردی دشمن فراهم آورد و نهایتاً او با تصور قریب‌الوقوع بودن پایان عمر پربرکت امام (ره) ماهیت خود را نمایان ساخت و همین امر سقوط او را قطعی کرد.
نزدیک شدن بنی‌صدر به گروهک منافقین باعث دنباله‌روی او از رویکرد جنایت‌بار این تشکیلات منحوس شد و پس از سقوط سیاسی، دست او را در ریختن خون هزاران نفر از ایرانیان بی‌گناه آلوده کرد. اینک بنی‌صدر از دنیا رفته و تجربه سیاسی او در پیش چشم ما است، او که می‌توانست در مقام «اولین رئیس‌جمهور ایران» خود را وقف خدمت به مردم کرده و نام نیکی از خود در این مرزوبوم برجای گذارد، اما حماقت و بدنامی را برگزید، با همراه شدن با تروریست‌ها در میان ملت منفور شد و پس از عمری جلای وطن، همچون پهلوی‌ها لیاقت دفن شدن در مام میهن را نیز از دست داد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار