کد خبر: 1067666
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۰
مهارت حل مسئله و مواجهه مثبت با مسائل
زندگی در دنیای کنونی چالش‌های زیادی را پیش پای هر انسانی قرار می‌دهد. هر فرد در زندگی خود روزانه با مسائل مختلفی روبه‌روست. ارتباط با فرزند، همسر، همسایه، پدر و مادر، همکار و... خصوصاً در عصر حاضر که رسانه و مدرنیته و شیوه استفاده از آن‌ها خود به بزرگ‌ترین مسئله و چالش امروز تبدیل شده است
مطهره تنگستانی

زندگی در دنیای کنونی چالش‌های زیادی را پیش پای هر انسانی قرار می‌دهد. هر فرد در زندگی خود روزانه با مسائل مختلفی روبه‌روست. ارتباط با فرزند، همسر، همسایه، پدر و مادر، همکار و... خصوصاً در عصر حاضر که رسانه و مدرنیته و شیوه استفاده از آن‌ها خود به بزرگ‌ترین مسئله و چالش امروز تبدیل شده است. حال به واقع آیا همه انسان‌ها با وجود این چالش‌ها توانایی نحوه صحیح برخورد با آن‌ها را در خود می‌بینند؟ انسان امروز، صبح که از خواب بلند می‌شود تا شب در رفت و آمد‌های خود نیاز ویژه‌ای را به مسئله‌یابی و حل مسئله در خود احساس می‌کند که پاسخگویی به آن‌ها برای هر شخصی متفاوت است. همان‌گونه که افراد می‌توانند برخی مهارت‌ها را در زندگی برای بهتر زیستن کسب کنند، حل مسئله نیز به عنوان یک مهارت می‌تواند با تمرین عملی در گام برداشتن افراد در مسیر موفقیت تأثیرگذار باشد.

شناخت و حل مسئله
برای حل هر مسئله‌ای، افراد نیاز به دو بخش دارند؛ یکی شناخت مسئله و دوم بخش عملی کار که حل مسئله است. همه ما می‌دانیم مشکلات بخش جدایی ناپذیر زندگی ماست. هر انسانی از ابتدای زندگی تاکنون مسائلی را پیش‌رو داشته است. اینکه چه بپوشد؟ چگونه بپوشد؟ چه بخورد و... ابتدایی‌ترین مسائل پیش‌روی انسان‌ها بوده است. شاید اگر انسان‌ها نمی‌توانستند پاسخگوی مسائل خود باشند حتی نسل انسانی نیز به خطر می‌افتاد. همه انسان‌ها به دانستن این مهارت نیازمندند، چراکه داشتن این مهارت علاوه بر رفع مشکلات فردی و اجتماعی افراد به کاهش اضطراب و افزایش اعتماد به نفس آنان کمک می‌کند. علاوه بر آن وقتی یک فرد بتواند مسائل موجود در ارتباط با همسر، خانواده و همکار را پیدا و بازخوانی کند، در بهبود روابط اجتماعی او نیز به طرز چشمگیری مؤثر خواهد بود.

تبدیل مسئله به فرصت
معجزه حل مسئله در عمل بروز پیدا خواهد کرد، آنجا که فرد می‌داند مشکلش با رئیس اداره در محل کار چیست و به حل آن می‌پردازد. افراد زمانی که به این مهارت دست می‌یابند سعی می‌کنند خود با مشکلات به صورت مستقیم دست و پنجه نرم کنند و برای آن‌ها به دنبال راه‌حل باشند و به توانایی‌های خود اعتماد کنند. زیبایی این مهارت آنجا جلوه پیدا می‌کند که یک فرد می‌تواند هنگام مواجهه با مشکل خود، مشکل و مسئله را به یک فرصت تبدیل کند. این امر را با یک مثال ساده طبیعی ملموس می‌کنیم. صدف در دریا زمانی که یک تکه سنگ به آن وارد می‌شود با یک مشکل مواجه است. چون نمی‌تواند آن را بیرون بیندازد. پس به صورت غریزی با این مشکل برخورد می‌کند و برای این سنگ سخت یک پوشش نرم ایجاد می‌کند تا سنگ را با همین تلاش خود به مروارید تبدیل و از یک مشکل بی‌ارزش فرصت‌سازی کند.

مشکلات را شکلات کنیم
اینجاست که می‌گویند «میم» مشکلات را که برداریم، شکلات خواهیم داشت. این شیوه مواجهه با مشکل انسان را همواره به تلاش نیز وادار می‌کند تا جست‌وجو کند و هر چه برای حل مشکلش نمی‌داند را فرا بگیرد و مدام مهارت‌های جدیدی کسب کند. کم‌کم همین تبدیل‌ها به پرورش ذهن خلاق در افراد می‌انجامد، اما آیا همه افراد یک جامعه مسائل را به یک شکل می‌بینند و به یک صورت به حل آن می‌پردازند؟ حقیقت این است که افراد مختلف هنگام مواجهه با یک مسئله، گاهی به صورت منفعل عمل می‌کنند. بدینگونه که سکوت می‌کنند و منتظر می‌نشینند تا خود مسئله حل شود. شاید هم گاهی مشکل چنین افرادی برطرف شود، اما این امر همیشگی نیست. دسته دیگر افرادی هستند که مسئله را پذیرفته و به جنگ رو در رو با آن می‌روند. این افراد پس از پایان مشکل حتی اگر برطرف نشود هم احساس لذت و سربلندی خواهند کرد و خود را موفق می‌خوانند، چراکه تلاش خود را به بهترین وجه ممکن انجام داده‌اند. البته بماند که برخی افراد در مرحله قبل از حل مسئله یعنی مسئله‌یابی دچار مشکل هستند و نمی‌توانند مشکل اصلی خود را بشناسند.

مواجهه مثبت با مسائل
شخصی مشکل خود را این می‌داند که به دلیل استفاده فراوان از رسانه در منزلشان و عدم فرصت کافی برای تربیت و بازی با فرزند، حال دیگر فرزند نیز به او توجه نمی‌کند. ابتدا پس از یافتن مسئله باید با آن مواجهه مثبت داشته باشیم. مثلاً در مثال بالا والدین فرزند می‌توانند فکر کنند که فرزندشان دیگر قابلیت تغییر ندارد و مشکلشان قابل حل نیست و همین می‌شود منفی‌ترین نقطه و انسان را از حرکت وا می‌دارد. مواجهه مثبت با مسائل و مشکلات یعنی اینکه بدانیم و به خود بقبولانیم که این مسئله یک راه‌حل خواهد داشت و من باید آن را بیابم. سپس باید مسئله را برای خود موشکافی کنیم. یعنی تمام جنبه‌های آن را در نظر بگیریم. اینکه مشکل عدم توجه فرزند به والدین است و به چه شکل این عدم توجه صورت گرفته؟ از چه زمانی آغاز شده؟ چه مواقعی بدتر می‌شود؟ و چه مواقع بهتر است؟ و...
بهتر است بدانیم که برای حل این مسئله، خود به دنبال یک هدف هستیم. این هدف را از ابتدا باید برای خود معین کنیم تا باعث انگیزه بخشی در حل مشکل و طی مسیر شود. مثلاً در مثال بالا وقتی پدر و مادر بدانند که هدفشان بازگشت فرزند به مسیر صحیح تربیت است، پس انگیزه دوچندانی در مسیر حل مشکل پیدا خواهند کرد. البته سعی کنیم اهداف را جزء اهداف در دسترس قرار دهیم تا با نرسیدن به آن دچار سرشکستگی نشویم. یعنی هدف را خیلی آرمانی در نظر نگیریم. در مرحله بعد باید دنبال راه حل بگردیم، از افراد آگاه بپرسیم، کتاب مطالعه کنیم، از هر کجا که می‌توانیم تفکر کنیم و... راه‌حل‌های مختلف را جمع آوری کنیم و از بین آن‌ها بهترین را انتخاب و آغاز به کار کنیم. گاهی افراد در حل مسئله همه این مراحل را به صورت ذهنی انجام می‌دهند و خود نیز متوجه نمی‌شوند، اما به نظر می‌رسد برای مسائل اساسی و پیچیده پرداختن به آن‌ها به این شیوه بتواند راهگشای مناسبی برای حل آن باشد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار