مصطفی قناعتگر در کانال تلگرامی «تاوان | پژوهشهای حدیثی» نوشت: در دولت صفوی، ارتباط خوب و وسیعی میان شاهان و روحانیون شیعه برقرار شد. شیخ حر عاملی نیز به عنوان یک عالمِ محدِّث، خواسته یا ناخواسته با شاهان همنشین بود. این مجالست، البته محدود بود. عالمانی مانند مجلسیِدوّم با پذیرش منصب شیخالاسلامی، بیشترین مساهمت را در میان عالمان در دولت صفوی داشتند، ولی برخی عالمان مانند شیخ حر عاملی، هیچگونه نقشآفرینی در بدنه مدیریتی کشور نداشتند. به هر شکل در دوره صفویه بود که مراودات شاهان با روحانیون، وارد مرحله جدیدی شد.
شیخ حر عاملی در کتاب الفوائدالطوسیه، در فایده ۵۱ به بررسی حکم استعمال تنباکو و نوشیدن قهوه میپردازد. وی پس از اینکه نظر خود را اعلام میکند و قائل به رجحان احتیاط در این دو مورد میشود، خاطرهای از ملاقاتش با شاه سلیمان صفوی نقل میکند: «و قد سألنی الملک الأعظم أشرف ملوک العالم أیده الله عن سبب عدم شربى القهوه و التتن...
سلطان اعظم و اشرف سلاطین جهان که خداوند تأییدش کند، از من پرسید که چرا قهوه نمینوشم و توتون استعمال نمیکنم! من از آنجا که علاقهای به بحث و گفتگو پیرامون مسائلی فقهی که دلیل روشنی ندارند (یعنی ادله مطرح شده در مورد آنان واضح نیست و ما را به حکمی روشن و قابل اطمینان نمیرسانند) ندارم، به او گفتم: قهوه و توتون با مزاج و طبیعت من سازگار نیستند. شاه سلیمان گفت: به من خبر رسیده که شما در این دو اشکال میکنی و احتیاط را در ترکشان میدانی. گفتم: آری، چنین است. من نه به حرمت استعمال توتون و شرب قهوه یقین دارم و حتی نه به کراهت این دو، زیرا دلیلی خاص که در آن نامی از این دو باشد در روایات نیست. این دو ماده در زمان پیامبر و امامان علیهمالسلام وجود نداشته و در نتیجه نص خاصی در موردشان صادر نشده است. و، اما عمومات (ادله عامه مانند حرمت ضرر به جان یا حرمت اتلاف مال) نیز راهگشا نیست، زیرا در مقابلش عموماتی معارض یافت میشود. این شد که احتیاط را بهتر دیدم. شاه سلیمان گفت: این احتیاط، واجب است یا مستحب؟ گفتم: عالمان با وجود اختلاف در این مسئله، بالاتفاق میگویند احتیاط رجحان دارد؛ حال یا به نحو واجب و یا مستحب که انتخاب من همین مستحب است. شاه سلیمان گفت: آیا در این شرایط (عدمالدلیل)، اصل اباحه جاری نمیشود؟ گفتم: این مسئله اختلافی است (گویا شیخ نظر به اختلاف اصولیان و اخباریان دارد)؛ اما آنچه همه اتفاق نظر دارند این است که احتیاط در اینگونه موارد، کاری پسندیده و راجح است و نیز اینکه نه یقین به اباحه وجود دارد و نه حرمت. در این هنگام شاه سلیمان صفوی پاسخ من را پسندید و درست انگاشت» (الفوائدالطوسیه، ص۲۳۰).
این ماجرا، نه تنها از نشست و برخاست عالمان و شاهان در عصر شاه سلیمان خبر میدهد، بلکه علاقه شاه به مسائل دینی و اطلاعِ قابل توجه وی از اصول فقه و شرعیات را گواه است. شاه سلیمان توانسته بود این رویّه علمدوستی و عالمدوستی و کتابدوستی و حضور در مسجد و عزاداری را در کنار رویّه اخلاق فاسد شاهی و عیشونوش و مشروبخواری و زیر پا گذاشتن حقوق مردمان، جمع کند.