کد خبر: 1069669
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۰
نظری بر ارتباطات داخلی و خارجی گروه تروریستی فرقان
اگر به ۴۲ سال پیش و به چنین روز‌هایی بازگردیم، نهاد‌های امنیتی نو رسته نظام اسلامی، در پی گروهی بودند که بسا نخبگان و مسئولان انقلاب را از آن ستانده بود!
عباس علی بخشی

سرویس تاریخ جوان آنلاین:   اگر به ۴۲ سال پیش و به چنین روز‌هایی بازگردیم، نهاد‌های امنیتی نو رسته نظام اسلامی، در پی گروهی بودند که بسا نخبگان و مسئولان انقلاب را از آن ستانده بود! گروه تروریستی موسوم به فرقان، اما چندی بعد متلاشی شد و مسئولان آن به دادگاه انقلاب سپرده شدند. با این همه بازخوانی هویت این جریان، همچنان از مدخل‌های شاخص تاریخ پژوهی انقلاب اسلامی به شمار می‌رود. مقال پی آمده، ارتباطات داخلی و خارجی این نحله را بازکاویده است.


نظری بر اهمیت ارتباطات گروه فرقان
بسا پژوهندگان تاریخ انقلاب اسلامی بر این باورند که ترور‌های گروه خشونت مرامِ موسوم به «فرقان» تنها از روی بغض به منتقدان دکتر شریعتی یا مخالفت‌های شخصی با اکبر گودرزی رهبر این گروه نبوده است، بلکه گروه‌هایی در داخل و سرویس‌های اطلاعاتی کشور‌های بیگانه، برای ضربه زدن به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و به واسطه سازمان مجاهدین خلق، لیست ترورشان را به فرقان داده‌اند! از طرفی می‌توان گفت فرقان برای خود، ایدئولوژی خاصی داشت و دارای اساس و مبنا‌های به خصوصی بود که هیچ یک از جریان‌های موجود را قبول نداشت! اعضای فرقان، خود را به عنوان افراد برتر مطرح می‌کردند و اساساً کسی را قبول نداشتند که بخواهند به آن‌ها گرایش داشته یا از آن‌ها خط بگیرند، چراکه همه جریان‌ها و گروه‌ها را پایین‌تر از خود می‌دانستند! اعضای گروه فرقان در تفاسیر قرآنی نیز خود را افرادی متخصص در این زمینه مطرح می‌کردند. فرقان نسبت به گروه‌ها، افراد و جمعیت‌هایی که در گذشته بوده‌اند، اغلب موضع طرفداری و تأیید دارد! مثلاً از گروه‌هایی که در گذشته مبارزه می‌کردند، می‌توان از: نهضت جنگل، فدائیان اسلام، سازمان مجاهدین خلق، گروه‌های پراکنده از قبیل گروه ابوذر و افرادی چون: سیدجمالدین‌اسدآبادی، میرزا کوچک‌خان جنگلی، سیدمجتبی نواب‌صفوی، آیت‌الله حسین غفاری و دکتر علی شریعتی نام برد. معیار تأیید این افراد و سازمان‌ها، اسلامی بودن، ضرورت تشخیص مبارزه مسلحانه از موضع ایدئولوژیک فرقان و معرفی به عنوان شهیدان زمان است! همچنین فرقان از موضع استراتژیک، گروه‌هایی که ضرورت مبارزه مسلحانه را درک کرده بودند، مورد تأیید خود قرار می‌داد. اما پس از انقلاب اسلامی، از آنجایی که این گروه به مبارزه مسلحانه معتقد بود، سازمان‌ها و افرادی را که دست از این نوع مبارزه برداشته بودند، رد می‌کرد و از موضع ایدئولوژیک، آن‌ها را مرتجع می‌دانست. بر همین اساس می‌توان چگونگی ارتباط داخلی و خارجی گروه فرقان را اینچنین توضیح داد:

ارتباطات داخلی گروه فرقان
ایدئولوژی گروه فرقان، متأثر از ایدئولوژی گروه‌های چپ، همچون سازمان مجاهدین‌خلق ایران است، به طوری که معمولاً روی جزوات و اعلامیه‌های خود، جملاتی از این گروه به چاپ می‌رساندند و گودرزی نیز در سیر مطالعاتی خود، کتاب‌های مجاهدین خلق را مطالعه کرده است. بر همین اساس، برخی معتقدند سازمان مجاهدین خلق در ترور‌های فرقان دخالت داشته است، زیرا گروه فرقان از نظر ایدئولوژی و استراتژی، در جهتی هماهنگ با آن سازمان بوده و عناصر نفوذی سازمان به خوبی موفق شده‌اند از این گروه ساده‌لوح در جهت اهداف تشکیلاتی خود بهره ببرند. سیدهادی خسروشاهی درباره ارتباط گروه فرقان و سازمان مجاهدین خلق می‌گوید: «با توجه به اینکه بعد‌ها معلوم شد که یکی از اعضای هسته دوم فرقان به نام محمد حسینی عضو سازمان [مجاهدین‌خلق]بوده است، باید حداقل این را پذیرفت که سازمان افراد نفوذی خود را در این فرقه داشته و می‌توانسته در ترور‌ها خط‌دهی کند یا اطلاعات مقدماتی را برای انجام ترور‌ها در اختیار این فرقه بگذارد. از سوی دیگر خانه‌های امن تیمی فرقان مملو از کتاب‌ها و نشریات سازمان بوده که با توجه به کمیت آن‌ها بی‌تردید فقط برای مطالعه گودرزی و هوادارانش نبوده است...».
عبدالمجید معادیخواه به عنوان قاضی پرونده فرقان، ضمن تردید در ارتباط گیری سازمان مجاهدین‌خلق با گروه فرقان، معتقد است: «با شناختی که ما از مجاهدین داریم، احتمالاً از این جریان اطلاع داشتند و می‌دانستند این‌ها دارند به چنین راهی می‌روند و شاید سعی کردند از طریق فرقان، خواسته‌های خودشان را به طریقی محقق کنند ولی آن‌ها قطعاً می‌دانستند این گروه لو می‌رود و خودشان را کنار کشیده بودند. در هر حال در بازجویی‌ها جز یک مورد، ردی از مجاهدین به دست نیامد...». هر چند فرقان بنیانگذاران و اعضای اولیه سازمان مجاهدین‌خلق را تقدیس کرده است - که در متون مختلف این گروه نیز دیده می‌شود-، اما باید گفت در زمینه ارتباطات فرقان با گروه‌ها و سازمان‌های داخلی، تاکنون مطلبی به دست نیامده و به طور کلی، چنین رابطه‌هایی در کار نبوده است! فقط در یک مورد، رابطه شخصی یکی از افراد فرقان با یک فرد تشکیلاتی سازمان مجاهدین وجود دارد، ولی فرقان رابطه تشکیلاتی با دیگر گروه‌ها نداشته است. اکبر گودرزی به عنوان رهبر گروه، علاوه بر رد هرگونه ارتباط سیاسی، نظامی، ایدئولوژیک و... با جریان‌های داخل کشور همچون سازمان مجاهدین‌خلق و آرمان مستضعفین، خود را پیگیر اخبار و نوشته‌های این جریان‌ها از جمله سازمان مجاهدین‌خلق و آرمان مستضعفین دانسته است. حمیدرضا نقاشیان از عوامل دخیل در دستگیری رهبر و اعضای گروه فرقان، این ادعای کسانی که فرقان را بازوی نظامی سازمان مجاهدین خلق می‌دانند، رد می‌کند! وی معتقد است هیچ مدرک و شاهدی در روند شناسایی، دستگیری و محاکمه گروه فرقان، مبنی بر ارتباط آن‌ها با سازمان مجاهدین‌خلق دیده نشده است. هر چند ممکن است سازمان مجاهدین‌خلق ترور‌های فرقان را برای ضربه زدن به نظام مفید دانسته باشد. باقر تحویل‌زده هم معتقد است: «ارتباطی بین فرقان و سازمان مجاهدین خلق نبود و اصلاً سازمان این‌ها را قبول نداشت. شاید اگر در جمع نظامی قرار می‌گرفتند، ممکن بود از فرقانی‌ها استفاده کنند، اما هیچ ارتباطی بین آن‌ها نبود. یادم است مطلبی دال بر اینکه این‌ها با هم ارتباطی داشته باشند، وجود نداشت...». با توجه به اطلاعات موجود، نمی‌توان ارتباط بین سازمان مجاهدین و فرقان را رد یا آن را پذیرفت و برای اثبات قطعی این ارتباط، باید منتظر اسناد جدید و بیان حقایق دیگری از سوی افراد مطلع بود تا ماجرا کاملاً مشخص شود.
الف: اشتراکات فرقان با مجاهدین خلق
در واقع به رغم اشتراکات ایدئولوژیک بین فرقان و سازمان مجاهدین‌خلق، پس از بازجویی اعضای گروه فرقان، کار اطلاعاتی مفصل و دقیقی در این رابطه صورت نگرفته است! از طرفی شباهت‌های ایدئولوژیک بین گروه فرقان با سازمان مجاهدین خلق را می‌توان در سه محور زیر قرار داد:
یک: وجود مشابهت‌هایی بین اعلامیه‌های فرقان و سازمان مجاهدین‌خلق که اگر تاریخ و کد‌های کلیدی از اعلامیه‌های دو گروه حذف شوند، بعید است به‌ویژه از سال ۱۳۶۰ به بعد بتوان آن‌ها را از یکدیگر تفکیک کرد!
دو: شباهت دشمنان هم بین دو گروه وجود دارد، چراکه در لیست ترور‌های بعدی فرقان، افرادی مانند سیدمحمد حسینی‌بهشتی، محمدجواد باهنر، حسن آیت و... بوده‌اند که اکثر آن‌ها بعد‌ها توسط سازمان مجاهدین‌خلق به شهادت می‌رسند و برعکس اغلب اهداف اصلی و مهم فرقان همچون مرتضی مطهری، محمد مفتح و اکبر هاشمی‌رفسنجانی نیز قطعاً در لیست ترور سازمان مجاهدین قرار داشته‌اند.
سه: فرقان از جمله اتهامات مرتضی مطهری و محمدولی قرنی را جلوگیری از انحلال ارتش و تلاش آن‌ها برای بازسازی ذکر کرده است. اوایل پیروزی انقلاب، سازمان مجاهدین‌خلق و بعضی گروه‌های چپ‌گرا هم مکرراً این اقدام را خواستار شده‌اند.


ب: نسبت شیخ حبیب‌الله آشوری با فرقان
شیخ حبیب‌الله آشوری، یکی از چهره‌های ایدئولوژیک مرتبط با فرقان است که حتی برخی معتقدند گروه فرقان، از قبل توسط آشوری تشکیل شده و اکبر گودرزی بعد‌ها به این جریان می‌پیوندد. آشوری اهل مشهد و معروف به سلوک، ریاضت و ساده‌زیستی بود. وی با برداشت‌های خاص خود از دین، ویژگی‌هایی چون: ساده‌زیستی، ژنده‌پوشی، بدبینی نسبت به روحانیون دیگر و صداقت در گفتار داشت. انتشار کتاب «توحید» آشوری، واکنش‌های شدیدی علیه او در محافل دینی و مذهبی داشته است. برخی افراد همچون محمدعلی گرامی، ضمن تأکید بر وجوه تشابه بین اکبر گودرزی و حبیب‌الله آشوری معتقد است بین این دو گروه ارتباط وجود نداشته است، اگر چه دامنه تأویلات و تفاسیر اکبر گودرزی، وسیع‌تر از تفکر آشوری در کتاب توحید است و گودرزی در این زمینه پر کارتر بوده است! با این همه حمیدرضا نقاشیان بیان می‌کند گروه فرقان ابتدا با محوریت حبیب‌الله آشوری تشکیل شده و پس از آن اکبر گودرزی رهبری آن را برعهده گرفته است: «ما در دوران انقلاب سعی می‌کردیم گروه‌ها، هیئت‌ها یا جمعیت‌هایی را که به نوعی در فضای انقلابی قرار داشتند، شناسایی کنیم. هدفمان ایجاد ارتباط و هماهنگی میان این گروه‌ها و در نهایت برقراری انسجام مناسب میان انقلابیون برای مبارزه با رژیم شاه بود. نخستین آشنایی بنده و دوستان با گروه فرقان بر مبنای همین رویکرد شکل گرفت. این گروه ابتدای فعالیت، به فرقان شهرت نداشت. طلبه‌ای مشهدی به نام آشوری، این گروه را به وجود آورد و بعد‌ها با پیوستن طلبه دیگری به نام اکبر گودرزی به این گروه، فعالیت‌های آن توسعه پیدا کرد و آن‌ها اقدام به برگزاری مجالس تفسیر، با رویکرد به ظاهر انقلابی می‌کردند. این مجالس تفسیر که در مساجد مختلف تهران برگزار می‌شد، به دلیل رویکرد ضدرژیمی که داشت، به تدریج تعدادی از نیرو‌های جوان و انقلابی را جذب خود کرد. از سال ۱۳۵۵ به بعد، این جلسات با محوریت اکبر گودرزی، انسجام بیشتری پیدا کرد...».
خودِ حبیب‌الله آشوری در بیانیه‌ای با عنوان «من عضو فرقان نیستم» - که در روزنامه کیهان به تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۳۵۸، دو روز پس از ترور سرلشکر قرنی منتشر شد- هر گونه ارتباط و همکاری با گروه فرقان و شخص اکبر گودرزی را انکار کرده است. در خبری که تحت عنوان دو گروه مخفی مسئولیت ترور را به عهده گرفتند در صفحه دوم روزنامه کیهان به تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۳۵۸، آمده است شخصی به نام آشوری یکی از اعضای برجسته گروه فرقان است. در مقابل حبیب‌الله آشوری از مشهد به تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۳۵۸ اینگونه به روزنامه کیهان توضیح می‌دهد: «اینجانب نه تنها عضو برجسته گروه فرقان نیستم، بلکه شناختی از این گروه ندارم. باید ترتیبی داده شود تا جلوی اظهارنظر‌های بی‌اساس و احیاناً مغرضانه به خصوص در مرحله‌ای که امپریالیسم نیز از شایعه‌سازی‌ها و توطئه‌گری‌ها سود می‌برند، گرفته شود. در غیر این صورت، هر کسی خواهد توانست هر انگی را به هر کسی بچسباند و راه سوءاستفاده بیشتر امپریالیسم و ارتجاع را بازتر و هموارتر کند... خبرنگار ما [کیهان]گزارش می‌دهد: کتاب گروه فرقان تحت عنوان توحید در ابعاد گوناگون، به امضای جمعی گروه منتشر شده است، در حالی که کتاب آشوری، توحید نام دارد...».
علاوه بر این به گفته جمال اصفهانی، اکبر گودرزی تحت تأثیر شدید سیاسی احمد کسروی و کتاب‌هایش بوده است به گونه‌ای که اکثر مقالات گودرزی، به استناد مطالب و عقاید احمد کسروی نگارش یافته است: «احمد کسروی ضد آخوند بود و گودرزی هم جلوه ضدآخوندی او را برای خودش نگه می‌داشت...». محمد عطریانفر درباره حجم نوشته‌ها، تفاسیر و سطح معلومات گودرزی و اینکه ممکن است کسانی به او دراین زمینه کمک کرده باشند، می‌گوید: «از جمله نکات محل تأمل این است که حجم زیادی تفسیر و ترجمه قرآن وجود دارد که ظاهراً حاصل کار اوست. آن هم در زمان کوتاهی که باید موشکافی شود که چطور فردی در فرصت کوتاهی، توانسته است این حجم از رطب و یابس را به هم ببافد. منشورات مزبور، ذیل نام گروه کهفی‌ها یا فرقان، نوعاً متعلق به آثار فکری یا بیان شفاهی اوست که شاید دیگران تنظیم کرده باشند...».

ارتباطات خارجی گروه فرقان
در جریان تسخیر سفارت امریکا، اخباری درباره ارتباط گروه فرقان با سفارت امریکا منتشر گردیده، اما روشن نشده این رابطه چگونه بوده و چقدر صحت داشته است. با وجود این، مدل انتخاب‌های ترور فرقان بسیار درخور توجه است. معصومه ابتکار از فعالان اشغال سفارت امریکا در کتاب «تسخیر» آورده است: «در ساختمان مرکزی سفارت، ده‌ها سند سری و فوق‌سری، مربوط به سلطنت‌طلبانی یافتیم که در ترور شهروندان عادی و مأموران کمیته‌ها دست داشتند. تکان‌دهنده‌ترین اسناد، درباره گروهی سیاسی به نام فرقان بود. فرقان گروه کوچکی متشکل از نوجوانانی بود که حتی از ابتدایی‌ترین شناخت درباره اسلام بی‌بهره بودند، چه رسد به بینش لازم درباره مسائل معاصر. رهبران این گروه به اعضا آموخته بودند قتل شخصیت‌های مذهبی موقعیت آن‌ها را بهبود می‌بخشد. با همین تفکر، آیت‌الله مطهری و آیت‌الله مفتح توسط آن‌ها به شهادت رسیدند. مردم معتقد بودند گروه فرقان را عناصر خارجی حمایت و هدایت می‌کنند. اسنادی که در سفارت به دست آمد، درستی گمان مردم را ثابت کرد. این اسناد نشان می‌داد امریکا، از طریق اشخاص ثالث با گروه فرقان تماس گرفته بود...».
به نظر نمی‌رسد در زمان دستگیری عوامل فرقان، توجه و تحقیقات کافی درباره پیوند‌های خارجی آن‌ها صورت گرفته باشد. در پی تسخیر سفارت امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۵۸، سندی که دلالت کافی بر ارتباط وثیق دستگاه سیاست خارجی امریکا با این گروه دارد، افشا شد. پیوند و ارتباط فرقان با سفارت امریکا از طریق شخصی به نام «ویکتور تام‌ست» افسر ارشد سیاسی سفارت برقرار بود که در جریان گروگانگیری، جزو سه نفری بود که به وزارت امور‌خارجه رفته بودند و همانجا نیز دستگیر شدند. دادستانی انقلاب اسلامی طی نامه‌ای به وزارت امورخارجه می‌خواهد نامبرده را جهت بازجویی برای روشن شدن وضعیت ارتباط سفارت امریکا و سیا با گروه فرقان در اختیار این نهاد قرار دهند، اما سرپرست وقت وزارت خارجه یعنی «صادق قطب‌زاده» از تحویل او به دادستانی امتناع کرد. تام‌ست از فعالان جاسوسی در ایران بوده و در آن زمان، یکی از حلقه‌های ارتباط سیا و امریکا با فرقان به شمار می‌رفته است. احمد قدیریان معاون وقت دادستان کل معتقد است وقتی فرقانی‌ها دست به ترور زدند، سیستم برای شناسایی و دستگیری فعال شد، اما مسئله قابل توجه این بود که پس از تسخیر سفارت امریکا مشخص شد که امریکا و اسرائیل از طریق مجاهدین خلق در تشکیلات فرقان نفوذ کرده‌اند! این در حالی است که اکبر گودرزی، هرگونه ارتباط خود و گروه فرقان با امریکا را رد می‌کند و این اتهام را دروغ و افترا می‌داند، هر چند نمی‌تواند روی کسی حدس بزند که اطلاعاتی به سفارت امریکا داده باشد. اگرچه گودرزی به ارتباط گیری با افرادی در زاهدان و افغانستان توسط محمد متحدی اذعان می‌کند که در این زمینه نیز تلاش‌هایی صورت می‌گیرد، اما به گفته او توفیقی حاصل نمی‌شود! امیر عراقی فرزند مهدی عراقی، هرگونه وابستگی یا ارتباط شخص گودرزی و دیگر اعضای فرقان به خارج از کشور را منتفی می‌داند: «من مایه چندانی در این‌ها ندیدم که بتوان به آن‌ها نسبت وابستگی و اینجور چیز‌ها داد. یک وقت هست که آدم آن‌قدر ارزش و محتوا دارد که وابستگی او به احزاب دیگر یا دولت‌های خارجی، معقول به نظر می‌رسد، اما در مواردی آن‌قدر بی‌محتوا و پیش‌پاافتاده است که می‌گویند هر اتفاقی هم بیفتد، این آدم محلی از اعراب ندارد! این را که می‌گویند اسم گودرزی در اسناد لانه جاسوسی بوده، من چندان جدی نمی‌گیرم. یعنی چنین چیز‌هایی را در این‌ها ندیدم...».
حمیدرضا نقاشیان نیز با رد هرگونه ارتباط فرقانی‌ها با سفارت امریکا مطالب منتشر شده در این زمینه را ناشی از کنجکاوی امریکایی‌ها برای اطلاع یافتن از ماهیت این گروه، از طریق دکتر محمد ملکی ریاست وقت دانشگاه تهران می‌داند: «به نظر من، گروه فرقان ارتباطی به سفارت امریکا نداشت. واقعیت این است که دکتر محمد ملکی نخستین رئیس دانشگاه تهران که با سفارت امریکا ارتباطات ارگانیک داشت، پس از ترور شهید قرنی، مأمور شد اطلاعاتی درباره گروه فرقان به دست بیاورد. امریکایی‌ها می‌خواستند بدانند آیا می‌توانند از گروه فرقان برای انجام برخی فعالیت‌هایشان استفاده کنند یا نه؟ ملکی هم با یکی از اعضای گروه تماس گرفت، ولی نگفت اطلاعات را برای سفارت امریکا می‌خواهد. به یاد دارم، زمانی که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام سفارت امریکا را تسخیر کردند و پرونده فعالیت ملکی علنی شد، روزنامه کیهان تیتری زد و مدعی شد: رابطه گروه فرقان با سفارت امریکا کشف شده است. ما با تمهیداتی، این مستندات را بردیم و در بازجویی از اعضای گروه فرقان مطرح کردیم. متأسفانه آن فردی که با ملکی ارتباط داشت و در آن زمان بازداشت شده بود، پس از شنیدن خبر، شبانه خود را در زندان حلق‌آویز کرد و کشت! این ماجرا باعث شد تا نسبت به موضوع ارتباط فرقان با امریکایی‌ها، حساس و نسبت به روابط ارگانیک این گروه با سفارت امریکا مشکوک شویم. به همین دلیل، کار اطلاعاتی گسترده‌ای در این زمینه انجام شد. در نهایت، پس از بررسی ۵ هزار صفحه مطلب و سند جمع‌آوری شده، به این نتیجه رسیدیم که گروه فرقان هیچ رابطه‌ای با عوامل خارجی نداشته و خودکشی آن فرد هم صرفاً به دلیل ترس از آبروریزی و اتهام ارتباط با امریکا بوده است...».
با توجه به بررسی اسناد سفارت امریکا و مدارکی که درباره اکبر گودرزی و فرقان به دست آمده، تاکنون ارتباطی بین این گروه با خارج از کشور به اثبات نرسیده است. اسناد ترجمه شده سفارت امریکا نیز بیان‌کننده گزارش‌های این سفارت درباره ترور‌های فرقان است. در مورد ارتباط سیدمهدی آیتی با سفارت امریکا هر چند اطلاعات دقیقی در این زمینه از آیتی به دست نیامده، اما برخی معتقدند وی به دلیل ترس از بدنامی خود و گروه، به خودکشی در زندان اقدام کرده است و این اقدام وی، الزاماً چیزی را اثبات نمی‌کند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار