فردین علیخواه، عضو گروه جامعهشناسی دانشگاه گیلان در کانال تلگرامی خود نوشت: با همسرم به راسته کاشی و سرامیک بازار شهر رفتیم تا برای نوسازی حمام خانه کاشی بخریم. ما دلیل ساده و مشخصی برای تعویض کاشیهایمان داشتیم: آنها تَرک داشتند، در فواصل بین کاشیها لکههای سیاه جمع شده بود و در کل کاشیها از نظر ما فرسوده شده بودند و دیگر باید جایشان را به کاشیهای نو میدادند. فروشندهها با نشان دادن کاشیهای مختلف، درباره آنها توضیحاتی میدادند.
دیدن کاشیها به شکلی جدی مرا دچار چالش کرد. چرا؟ چون روی کاشیها دقیقاً طرحها و تصاویری نشسته بود که ما به خاطر آنها داشتیم کاشیهایمان را عوض میکردیم. برای مثال طرح کاشی لکدار، طرح کاشی تَرک خورده، طرح کاشی کهنه، طرح کاشی نمدار و...
قبلاً هم به این پدیده توجه کرده بودم و در صفحهام در اینستاگرام درباره آن نوشته بودم. برای مثال به طرح آجرهای کهنهنما پرداخته بودم که فرسوده و نمدار هستند و از نمای بیرونی خانهها به نمای داخلی در اتاق پذیرایی منتقل شدهاند. شاید زمانی تصور آن بسیار سخت بود که طرح آجرهای کهنه و نمدار خانهای متروک که در گذشته میتوانست موجب ترس عابران پیاده شود روزی بیاید و بهعنوان نشانه زیبایی و داشتن سلیقه بهتر، بر دیوار پذیرایی خانهها بنشیند.
وابی- سابی، زیباییشناسی برخاسته از فرهنگ ژاپنی است که طی دهههای اخیر مورد توجه قرار گرفته است بهگونهای که علاوه بر هنرمندان و گالریهای هنری، در عرصه زندگی روزمره نیز اقبال به آن زیاد شده است. شاید بتوان عنصر اساسی این زیباییشناسی را «تلاش برای دیدن پدیدههای (شاید ناقص) از منظر و چشماندازی دیگر» دانست. در واقع، تلاش نکردن برای پنهان کردن آنچه تصور میشود زشت است از ویژگیهای وابی- سابی است. برای مثال همانطور که در سطرهای آغازین گفتم شاید آجر کهنه یا کاشیای که خطوطی بر آن نشسته یا تکههای کاسهای که با چسب به هم متصل شده یا میزی که بهمرور زمان شیارهایی در پیکر آن پیدا شده نیز زیبا به نظر آید. از این نگاه، در واقع نه (یک) زیباییشناسی بلکه «زیباییشناسیها» داریم. این فقط چیزهای کامل نیستند که واجد امر زیباییشناسانهاند بلکه در دل سایر اشیا، امور و پدیدهها نیز میتوان زیبایی دید و در آنها به جستوجوی زیبایی پرداخت.
گسترش این دیدگاه موجب شده است تا در سالهای اخیر برخی محققان مطالعات فرهنگی به عرصههایی همچون «زیباییشناسی ویرانه» بیشتر توجه کنند. در دل ویرانه هم شاید بتوان به جستوجوی زیبایی پرداخت و تنها زشتیها را ندید و برجسته نکرد. وابی- سابی حتی از طرف برخی متفکران بهعنوان نوعی جهانبینی معرفی شده است. برخی فعالان محیطزیست نیز با تکیه بر آن تلاش میکنند تا به مصاف مصرفگرایی بروند، به این معنا که اگر نگاهمان را تغییر دهیم بسیاری از کالاها را دور نمیاندازیم. در همین راستا لباسها از چرخه مصرف خارج نمیشوند و به دیگری منتقل میشوند.
وابی- سابی بر موضوع مواجهه با بدن (زشت- زیبا)، معلولیت و سن و سال نیز تأثیراتی نهاده است. برای مثال برخی کمپانیهای مد از میانسالان، سالمندان، افراد چاق و کسانی که صورتشان چینوچروک و خط و خطوط دارد بهعنوان مدل استفاده کردند یا برخی بازیگران مشهور سینما بدون ترس از قضاوت دیگران و کاهش شهرتشان، عکسهای بدون فتوشاپ خود را منتشر کردند که در آنها دیگر از کرمهای ضد چروک اطراف چشم خبری نبود. در زیباییشناسی وابی- سابی نهتنها هیچ تلاشی برای پنهان کردن خطوط چهره انجام نمیگیرد بلکه برعکس، این خطوط بهعنوان امری طبیعی، امری واقعی و موجود و نشانهای از زیبایی پذیرفته میشود. از این منظر، استانداردهای زیبایی تجاریپسند درباره بدن و زیبایی که بدون تردید ساخته و پرداخته رسانهها و کمپانیهای سودجوست شدیداً به چالش گرفته میشود و انسانها تشویق میشوند تا بهگونهای دیگر به جهان اطراف و بهویژه به «خود» نگاه کنند و از اضطراب برخاسته از تقلای «کامل بودن» دست بردارند. پذیرفتن خودمان به همان شکل واقعیمان و به همان شکلی که هستیم از آموختههای وابی- سابی است.
در فروشگاههای کاشی فروشی از خودم سؤال کردم «وقتی من اصل این کاشیها را دارم چرا باید تصویر و طرح آنها را بخرم؟»