دور اول مذاکرات تیم مذاکرهکننده ایرانی با گروه ۱+٤ خالی بودن دست غرب برای مدیریت مذاکرات در مسیر موضوعات مورد علاقه آنها بدون انعطاف در لغو تحریمها را ثابت کرد.
تروئیکای اروپایی که در شش دور مذاکرات قبلی (با وعده گشایش در اوضاع اقتصادی ایران و برنده شدن جریان حامی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰) امتیازات بسیار خوب شفاهی از تیم مذاکرهکننده قبلی ایران حتی در زمینهها و موضوعات غیر مرتبط با هدف مذاکرات وین گرفته بودند در پی این بودند که مذاکرات در دوره جدید نیز ادامه و استمرار مذاکرات قبلی باشد که با استدلال قوی، مقاومت و مخالفت ایران مواجه شده و به دلیل خالی بودن دست اروپاییها، مذاکرات با هدفگذاری ایران و بدون توجه به مذاکرات پیشین شروع شد. قابل ذکر است که اروپاییها نیز در سال ۱۳۹۰ به دلیل عوض شدن مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به همین شیوه متوسل شده و تمامی توافقات صورت گرفته با مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا را صرفاً به دلیل الزام آور نبودن کنار گذاشتند.
در حالی که ایران با اراده و نگاه مثبت و کامل پا در میدان مذاکره گذاشته و همانطور که از قبل اعلام کرده، با منطق قوی در پی «لغو کامل تحریمهای مندرج در متن برجام»، «وادار کردن امریکا و اروپا به انجام تعهدات بر زمین مانده شش ساله برجامی»، «احقاق حقوق پایمال شده خود به انضمام جبران خسارات»، «راستی آزمایی منطقی» و «همراه با تضامین معتبر مبنی بر غیر قابل بازگشت بودن لغو تحریمها» است، امریکا با کمک تروئیکای اروپایی که به تجربه هیچ انگیزه و ارادهای برای انجام تعهدات بر زمین مانده خود نداشته و آشکارا در پی تغییر شرایط و زمین بازی به نفع خود و تحمیل شرایط جدید به ایران هستند اجرای موارد زیر را در دستور کار خود قرار داده اند:
۱- استراتژی «فشار حداکثری افکار عمومی از داخل ایران/امتیازگیری پای میز مذاکره» که حداقل با دو سناریوی مستقل در حال انجام است.
اول اینکه بر اساس این استراتژی امریکاییها با سناریوی نخ نما و شیطانی «پیشنهادهای فریبنده، اغواگر و دوقطبی ساز»، وعده لغو تحریمهای ترامپ را داده (که تجربه نشان میدهد که امریکاییها هرگز حاضر به انجام همین قول و تعهد اندک هم نخواهند بود) که طبعاً با مخالفت ایران مواجه میشود و همین موضوع دستمایه انجام عملیات روانی از سوی رسانههای مکتوب و مجازی همسو با غرب در داخل ایران شده و انتظار امریکا و اروپا این است که با فشار سنگین تبلیغاتی جریان غربگرای ایران لااقل بخشی از مردم ایران فریب خورده و نظام را برای استفاده از فرصت رفع بخشی از تحریمها تحت فشار شدید قرارداده و جمهوری اسلامی را مجبور به تغییر موضع و قبول وعدههای پوچ و نیم بند غرب کرده و به این ترتیب میدان بازی به نفع غرب تغییر کند. آنان معتقدند این سناریوی عوامفریبانه و دروغین چنانچه در داخل ایران به مطالبه ملی تبدیل شود جمهوری اسلامی ناچار به تسلیم در برابر فشار مردم ایران شده و صحنه مذاکرات کاملاً به نفع غرب تغییر خواهد کرد؛ و دوم در کنار سناریوی مذکور، انجام سناریوی «بیثباتسازی اقتصادی و امنیتی ایران» را پی میگیرند. بر اساس این سناریو غرب با استفاده از ظرفیتهای گسترده و عملیات روانی شبکه نفوذی در داخل ایران و... در پی ایجاد و تبدیل اعتراضات مردمی به اغتشاش و ناامنسازی اجتماعی از یکسو و کاهش شدید ارزش پول ملی ایران و افزایش قیمت شدید دلار از سوی دیگر هستند. قابل ذکر است که طی روزهای اخیر هم شاهد تحرکات مذبوحانه ضدانقلاب برای تبدیل اعتراضات مردم به میدان مقابله با نظام بوده ایم و هم افکار عمومی مورد هجمه سنگین شایعات متعدد درباره افزایش شدید قیمت دلار طی روزهای آینده قرار گرفته و امنیت روانی و بیثباتی در قیمت کالاهای ضروری را شاهد بوده ایم.
تجربه تلخ سال ۱۳۹۲ که شعار غلط و عوامفریبانه «مذاکره با امریکا برای حل همه مشکلات» که از سوی آقای روحانی مطرح شده بود با رأی مردم به «مطالبه ملی» تبدیل شد و موجب فرصتسوزی، تحمیل تحریمهای بیشتر و لجام گسیختگی اقتصادی ایران شد، غرب را به تکرار این اقدام در قالب تبدیل استراتژی «لغو همه تحریمها» به پیشنهاد دروغین و فریبنده «قبول تعلیق بخشی از تحریمها و ایجاد گشایش اقتصادی موقتی» همراه با مطالبه ملی قویاً امیدوار ساخته است.
۲- تروئیکای اروپایی در پای میز مذاکرات در پی طولانیتر کردن مذاکرات به منظور اثربخشی بند یک بوده و معتقدند تا زمان پدیدار شدن آثار دو سناریوی مذکور در بند یک باید جمهوری اسلامی را با سناریوی همراهی با ایران و قبول مذاکره بر سر دو طرح پیشنهادی ایران، نسبت به نتیجه بخش بودن مذاکرات امیدوار ساخته و به این ترتیب با خرید زمان زمینه را برای تحقق سناریوهای بند یک آماده نمایند.
امریکا از طریق تروئیکای اروپایی با کلیدواژه «مذاکرات آینده» بر سر میز مذاکره نشسته و به مذاکرات وین بهعنوان فرصتی مناسب برای ایجاد فشار بیشتر و امتیازگیری و ایجاد محدودیتهای جدید در حوزههای غیرهستهای مینگرد. امریکاییها به دنبال این هستند که با نشان دادن در باغ سبز و فریب مردم ایران از طریق رفع (ظاهری و موقتی و قابل بازگشت) بخشی از تحریمهای اقتصادی علیه ایران، به توافق هستهای بازگشته و ضمن حفظ ساختار تحریمها، زمینه را برای رسیدن به توافق گستردهتر که شامل محدودیتهای بیشتری علیه ایران در حوزههای مختلف (از جمله مشروط کردن اقدامات خود با قبول مذاکره درباره عمق استراتژیک ایران، محور مقاومت، توانمندی موشکی و...) باشد فراهم آورد. امریکا در واقع با رفع غیرموثر و قابل بازگشت تحریمها در اصل به دنبال اهرمی برای تضمین مذاکرات آینده و همچنان ایجاد همگرایی در بین کشورهای عضو برجام است تا بر تهران برای نشستن پای میز توافق جدید فشار بیاورند. بر این اساس جمهوری اسلامی ایران خوب میداند که:
۱- هرگز نباید به طولانی شدن مذاکرات حتی با درباغ سبز نشان دادن غرب تن بدهد و قاطعانه مطالبات خود را به دور از جنجال رسانهای غرب در زمان کوتاه و به دور از میدان مذاکره پی بگیرد.
۲- میز اصلی مذاکره در داخل کشور و مخاطب اصلی میز مذاکره مردم ایران هستند و هرگونه غفلت از شفافسازی و اطلاع رسانی دقیق و سریع، ممکن است به دوقطبیسازی مردم و تحقق طرحهای عوامفریبانه غرب منجر شود.
۳- اگرچه جمهوری اسلامی صادقانه و با اراده کامل پای میز مذاکره حاضر شده، اما کلید اصلی حل همه مشکلات کشور را در داخل و سرعت بخشی به اقتصاد مقاومتی از طریق رفع موانع و حمایت کامل برای تحقق جهش تولید میداند.
٤- شرایط حاضر که همه برگهای برنده در اختیار ایران است نباید با بی تدبیری جریانات سیاسی از طریق: «تحریف واقعیات»، «وارونه نمایی حقایق»، «ارائه تحلیلهای همسو با رسانههای غربی» و... به نفع غرب تغییر پیدا کرده و مجدداً در دام برجامی دیگر گرفتار شده و برای مستکبران و استعمارگران غربی فرصتسازی شود.